ارتباط و دوستی با جنس مخالف
ارتباط و دوستی با جنس مخالف
نویسندگان: سید محمد سقازاده و حمزه کریم خانی
در تمامی اقوام و مذاهب، ارتباط بین زن و مرد بیگانه، کم و بیش نابهنجار و غیر متعارف قلمداد می شود. به طور کلی، از اقوام باستانی گرفته تا ادیان و مذاهب گوناگون در جوامع بشری امروزی، هر کدام قوانین و ضوابطی خاص برای ازدواج زن و مرد ، ارتباط و دوستی با جنس مخالف دارند و تعامل خارج از آن ضوابط را ممنوع می دانند. دین مبین اسلام که کاملترین و جامعترین دین است، در این زمینه از همه مکتبها و ادیان، دقیق تر و حساس تر است و می گوید: روابط بین دو جنس مخالف باید در چارچوب خانواده باشد و اگر از این چارچوب و ضوابط خارج شود، سبب انحراف اخلاقی و در نتیجه فساد فردی و اجتماعی خواهد شد. البته این سخن بدین معنا نیست که هیچ زنی حق صحبت کردن با مرد نامحرم را ندارد، بلکه این سخن در مواردی است که رابطه زن و مرد بیگانه از حالت عادی خارج شود و به دوستی و گفتگوهای طولانی کشیده شود که اسلام هرگز چنین روابطی را نمی پذیرد.
به عبارت دیگر، چون ارتباط و دوستی با جنس مخالف می تواند موجب بروز فساد شود، اسلام چنین ارتباطی را نمی پذیرد و فرهنگ و عرف جامعه اسلامی تنها زمانی اجازه رفت و آمد و همراهی دو فرد از جنس مخالف را می دهد که تحت ضوابط و عقد شرعی، محرم باشند و این محرمیّت نیز با نظارت و اذن ولی دختر صورت گرفته باشد. بنابراین هم دوستی های خیابانی میان دختر و پسر، نامه دادن ها، گفتگوهای تلفنی و مانند آن، چه از نظر عرفی و چه از نظر عقل و شرع جایز نیست.
بررسی ها نشان می دهد که بیشتر دوستی ها میان دختر و پسر،سرانجام خوشی نداشته است؛ چرا که وقتی دختر، با عقیده و اندیشه ها، آرزوها و رؤیاهایش با پسری دوست می شود، با خود می اندیشد که او عاشق من است و از صمیم قلب به من علاقه دارد و حتماً مرا خوشبخت خواهد کرد و یا می پندارد پسری که به او ابراز علاقه کرده همان فرد ایده آل و رومانتیک آرزوهای اوست. غافل از اینکه پسر فقط برای ارضای شهوت و خوش گذرانی به او محبت می کند و پس از مدتی او را رها خواهد کرد. چه بسا افرادی که با شش یا هفت دختر دوستی برقرار کرده اند! آیا به همه آنان عشق می ورزند؟! اگر پسری هم از روی صداقت با دختری دوست شود، معلوم نیست آیا ویژگی های اخلاقی، اعتقادی و خانوادگی مناسبی دارد یا نه؟!
آن چه از آمارها به دست می آید این است که فقط ۴ درصد دوستی ها میان دختر و پسر به ازدواج منتهی می شود، که البته بیشتر همان ۴ درصد هم زندگیشان به طلاق منجر خواهد شد. تعداد اندکی از جوانان که بر پایه دوستی های خیابانی، زندگی مشترک تشکیل داده اند، تا یکی دو سال احساس خوشبختی کرده اند ولی در نهایت در پیچ و خم زندگی به کاستی های یکدیگر پی برده و این نکته را درمی یابند که ازدواج آن ها فقط بر پایه عشقی سطحی صورت گرفته است و علاقه وافر به یکدیگر در آغاز دوستی به آنان اجازه نداد تا عیبهای یکدیگر را ببینند. در نتیجه هر یک دیگری را برای خود فردی ایده آل می بیند، لیکن بعد از ازدواج کمبودها و مشکلات اخلاقی دو طرف آشکار گشته است، از این رو آن ها چاره ای جز طلاق ندیده اند. این ها گوشه ای از مسائل و مشکلات دوستی با جنس مخالف است که از پیامدهای دیگر آن می توان به کشیده شدن به باندهای فساد، اعتیاد، دزدی، جنایت، ایدز و … اشاره کرد.
بررسی ها نشان می دهد که یکی از مهمترین عوامل فرار دختران از خانه، دوستی و علاقه به جنس مخالف است. بیشتر دختران فراری به داشتن رابطه با جنس مخالف اعتراف کرده اند. تحقیقات نشان می دهد که بیش از ۶۰ درصد دختران فراری پیش از فرار، دوست پسر داشته اند و بیش تر از این دختران به وسیله همین دوستان، گمراه شده و دست به فرار زده اند. شگفت اینجاست که دختران فراری، یا نام واقعی دوست پسر خود را نمی دانند یا اگر هم می دانند به خیال خود برای وفاداری نام او را فاش نمی کنند و هنوز هم در خیال واهی خود، بر این باورند که دوست پسرشان به سراغ آنان خواهد آمد. علاوه بر این مطلب، تعدای از دختران فراری هم به اشتباه خود پی برده اند و تباه شدن و بی آبرویی خود را به سبب ارتباط با دوستان پسر خود می دانند و علت فرارشان را وعده های پوچ دوستان پسرشان بیان می کنند.
باید گفت: در خانواده هایی که مسائل مذهبی به خوبی رعایت می شود، ارتباط و دوستی با جنس مخالف کمتر اتفاق می افتد. در این خانواد ها، والدین مسائل محرم و نامحرم را به خوبی برای فرزندان خود بیان کرده اند که به طور طبیعی این ناهنجاری ها در این خانواد ها به مراتب کمتر به وجود می آید. ناگفته نماند که بیشتر دختران، برای نخستین بار به صورت مستقیم با پسرها ارتباط برقرار نکرده اند و ایجاد ارتباط آنان با پسرها به یکی از روش های زیر می باشد:
۱- معرفی شدن به وسیله یکی از دوستان همجنس به یک پسر؛
۲- معرفی شدن از سوی بعضی زنان فامیل یا همسایه؛
۳- تحت فشار و تحقیر دوستان مبنی بر ناتوانی در جلب نظر یک پسر و همسان سازی با همسالان؛
بنابراین این نکته را نباید فراموش کرد که معمولاً دختران نوجوان به خود خود دست به انتخاب دوست پسر نمی زنند، بلکه از سوی بعضی از دوستان و هم سالان تحریک یا ترغیب می شوند و این اهمیت تأثیر الگوها و هم سالان را نشان می دهد. برای اثبات این ادعا به چند داستان واقعی اشاره می کنیم:
الف- رؤیا دختری ۱۶ ساله است که به همراه دوست پسر خود از یکی از شهرستان ها به تهران آمده و در ترمینال جنوب تنها و بی سرپناه دستگیر شده است.
از او می پرسم: برای چه به تهران آمدی؟
می گوید: با نامزدم! آمدیم تهران عقد کنیم و با هم کار کنیم و زندگی خوبی را دست کنیم.
می گویم: از نامزدت خبر داری؟ می دونی الآن کجاست؟ در حالی که گریه می کند و اشک هایش آرام و قطره قطره روی گونه هایش می ریزد، می گوید: چند روز پیش که با عمه ام تلفنی صحبت می کردم، می گفت: با دختر خاله اش عقد کرده و قرار است چند ماه دیگر عروسی کنند. می گویم: پس معلوم می شود چندان هم به تو علاقه نداشته است، شانه هایش را بالا می اندازد و پاسخی نمی دهد.
می گویم: چطور با هم آشنا شدید؟ می گوید: یک بار که به خانه عمه ام رفته بودم با دوست عمه ام آشنا شدم و پس از چند بار که او را دیدم، مرا به خانه اش دعوت کرد و در خانه آن ها با بهروز آشنا شدم و به هم علاقه مند شدیم و قرار فرار و ازدواج گذاشتیم.[۱]
ب- فریبا با وجود عقد کردن با پسر خاله اش، به هنگام گردش با چند پسر دستگیر شده است. او چندین بار با یکی از دوست پسرهایش مرتکب عمل نامشروع شده است. به او می گوییم: تو که عقد کرده بودی، چرا با دیگران دوست شدی؟! چرا دست به این اعمال نامشروع زدی؟! می گوید: پسر خاله ام به درد نمی خورد، می گوییم: از کجا می دانی؟ می گوید: او فقط سرش مشغول کار است، از دنیا و لذت هایش چیزی سرش نمی شود.
می گوییم: خب از اول با اون عقد نمی کردی یا وقتی می فهمیدی، طلاق می گرفتی دیگر چرا تن به عمل نامشروع با آن پسر دادی؟ می گوید: اولش نمی فهمیدم توی دنیا چه می گذرد. خر بودم بعد که توسط سمانه با افشین آشنا شدم، فهمیدم که توی دنیا چه خبره و من چقدر احمق بودم که با یک پسر پاپتی عقد کرده ام، ولی درباره عمل نامشروع، می خواستم یک کاری بکنم که پسر خاله ام من را طلاق بده تا با افشین ازدواج کنم.
می گوییم: افشین الآن کجاست؟ از اون خبر داری؟ می گوید: زرنگی، می خواهی جایش را بفهمید تا دستگیرش کنید. می گوییم: ما که پلیس نیستیم. راستش را بگو اصلاً می دونی الآن کجاست یا نه؟!
گریه اش می گیرد و می گوید: نمی دونم، مخفی شده، فرار کرده، نمی دونم کدوم گوره؟ تازه بغضش می ترکه و دست هایش را روی صورتش می گذارد و شروع می کند های های گریه کردن. وقتی کمی آرام می شود، می گوید: سمانه چند بار رفته در خانه شان، من هم دو بار زنگ زده ام، که پدرم و بهزیستی موافقت کرده اند مرا به عقد او درآورند، ولی افشین خودش را آفتابی نمی کند و اصلاً از او خبری ندارم.[۲]
اندکی تأمل کنیم!
به راستی از شما دختر جوان سؤال می کنیم پسری که در خیابان و کوچه یا در جشن ها و مهمانی ها با چشم چرانی فراوان شما را پیدا کرده، و با سلام، نامه یا تلفن با شما ارتباط برقرار نموده و به هر طریق ممکن از شما دلبری کرده، چگونه می تواند مورد اعتماد و اطمینان شما قرار بگیرد؟ چرا پس از مدتی با چرب زبانی ها و وعده های پوچ، تمام دل و جان خود را در اختیار او قرار می دهی و مطیع و فرمانبردار او می شوی؟
از خود پرسیده ای: چه تضمینی وجود دارد که با شما ازدواج کند؟ و نهایت، بر فرض این که روابط و آشنایی های شما زمینه ای برای ازدواج شد. از کجا می دانید که بعد ازدواج با شما، با هزاران مثل شما رابطه ای برقرار نکند و از دختران دیگری بعد از شما دلبری و دلربایی ننماید و پایبند به زندگی و روابط سالم زناشویی باشد؟! پسری که عادت به چشم چرانی کرده و هر روز دختر بیچاره ای را قربانی هوسرانی ها و شهوت رانی های خود می کند هرگز نمی تواند با یک دختر نجیب و سالم یک زندگی دائمی و زیبا داشته باشد.
حال که درباره ی دختران و دوستی آن ها با پسرها صحبت کردیم سزاوار است چند کلامی هم درباره ی عکس این قضیه متذکّر شویم و مسأله دوست دختر را برای پسرها بررسی کنیم. به طور کلی دوستی و ارتباط جوانان با دختران کوچه و بازار که چراغ سبز به آن ها نشان می دهند از دو حالت خارج نیست:
در صورت اول: دختری که در کوچه و خیابان با جلوه نمای و آرایش خود، یا با بدحجابی و طنّازی به دلربایی و فریب دادن پسر جوان می پردازد، لیاقت همسری و مادر بودن را از دست داده و هرگز نمی توان به دیده همسر آینده با او ارتباط برقرار کرد؛ زیرا همان گونه که امروز از شما دلبری کرده، فردا جوان دیگری را به دام می اندازد و هیچ تضمینی وجود ندارد که دختر بدحجاب و بی بندوباری که شما او را به دوستی برگزیده اید بتواند مادری سالم برای فرزندانتان و همسری متعهد و نجیب برای زندگی شما باشد.
در صورت دوم: اگر پسر جوان برای هوسبازی با دختران ارتباط و دوستی برقرار می کند، کافی است بداند طبق آیات قرآن و احادیث و شواهد تاریخی انسان هر شیوه ی رفتاری را که با نوامیس مردم برگزید، مطابق همان روش با خواهر و مادر و نیز دختر و همسر او در جامعه برخورد خواهد شد. به زبان ساده بگویم اگر جوانی به دختر یا ناموس کسی خیانت کرد، مطمئن باشد به ناموس او هم خیانت خواهد شد.
هر بد که می کنی تو مپندار کان بدی
گیتی فرو گذارد و گردون رها کند
قرضی ست کرده اهی تو در نزد پروردگار
هر فرصتی که وقت ببیند ادا کند
چه باید کرد؟
چه زیباست که دختر مسلمان با کنار گذاشتن الگوهای غلط خودش را بیابد و به ارزش والای خود آگاه گردد و ببیند دین اسلام به گوهر وجودی زن و دختر مسلمان چه بهایی داده است؟!
خداوند متعال بالاترین ارزشها را برای همسری و مادری زن قائل می شود. چنانکه پیامبر (ص) بهشت برین خداوند را زیر پای مادران می داند و بوسیدن پای این فرشته های آسمانی (مادران) را مثل بوسیدن خانه خدا معرفی می کند و نگاه محبت آمیز فرزندان به صورت او را در زمره عبادات برمی شمرد. خداوند احسان و نیکی به مادران را در قرآن کریم بلافاصله بعد از اطاعت خودش واجب کرده است. با این همه ارزش ها و منزلت های بلندی که یک دختر مسلمان می تواند داشته باشد چرا بدون توجه به این عظمت و ارزش والا، بعضاً خود را همچون کالایی پر زرق و برق در کوچه و بازار و خیابان عرضه می کند و گوهر گران قیمت نفس را به بهای اندک هوس می فروشد و همه هستیش را در تندباد هوا و هوس نابود می سازد. جوانی و طراوت خویش را در غفلت و مستی می گذارد و بقیه عمر را در حسرت و اندوه از دست دادن جوانی و پاکدامنی در ندامت و پشیمانی سپری می نماید. واقعاً چه خوب است که دختران و پسران با پدر و مادر روابطی نزدیک و دوستانه برقرار کنند. آنچنان که در تمام نیازها و مشکلات به آن ها رجوع نمایند و از آن ها صمیمانه ترین یاری ها را بطلبند. همانطور که برای درخواست غذا و پوشاک شرمساری و خجالت ندارند، برای درخواست و طلب همسر و ابراز نیاز روحی به جنس مخالف و ازدواج با او، نیز شرمساری و خجالت و پنهان کاری را کنار بگذارند.
علاوه بر این، همان طور که پدر و مادر برای تأمین نیازهای مادی فرزندان تلاش می کنند و حاضرند برای تأمین پوشاک و خوراک و مسکن فرزندانشان شغل های متعددی را برگزینند و مشقت های زیادی به تن بخرند، باید تلاش کنند تا نیازهای روحی و معنوی دلبندشان را نیز فراهم آورند و به دنبال برآوردن نیازهای روحی آنان باشند. تا دختران و پسران هنگام نیاز به جنس مخالف با راهنمایی های دوستانه پدر و مادر به دور از مخفی کاری و خودسری و با پرهیز از هر گونه تجملات و زیاده خواهی در پرتوی ازدواج و تحت حمایت های مادی و معنوی پدر و مادر تشکیل خانواده دهند و با عشق و علاقه به یکدیگر در زندگی زناشویی نگهبان بقای کانون خانواده و موجب عفت و پاکدامنی یکدیگر باشند.
آری! والدین برای جلوگیری از دوستی های نامشروع و مخرب فرزندانشان باید نکات زیر را به خاطر داشته باشند:
۱- روابطی بسیار دوستانه و نزدیک بین فرزندان و والدین ایجاد شود، به گونه ای که فرزندان مشکلات و نیازهای خود را با کمال ادب و احترام و بدون هیچ ترس و واهمه ای با والدین مطرح نمایند.
۲- آگاهی دادن به دختران و پسران در خانه و مدرسه و تبیین مفاسد و عواقب شوم ارتباط و دوستی با جنس مخالف.
۳- درک نیازهای روحی فرزندان و تلاش برای برآورده کردن به موقع آن توسط والدین.
۴- فرهنگ نمودن ازدواج های آسان و به دور از تجملات و زیاده خواهی ها و نهادینه کردن این امر توسط مسئولان.
———————————————————————–
منبع: هجوم خاموش (آسیب شناسی نسل جوان) / مؤلفان: سید محمد سقازاده و حمزه کریم خانی /انتشارات: عطر یاس
[۱] – خانه گریزی دختران: رضا مهکام.
[۲] – همان منبع.
سلام العلیکم ببخشیدازسایت درعکس گذاری ایرادمیگیرم ولی درسایت شماعکسهای خیلی نامناسبی گذاشته شده که درقسمتهای سرتیترهاتون هست (فقط بعضی ازمطالب)من واقعا”نمیخوام تندرفتاری بکنم اگراشتباه انتقادکردم ببخشید