سخنرانی استاد حسن امینی در ختم بخاری ۱۳۸۷
سخنرانی استاد حسن امینی در ختم بخاری ۱۳۸۷
پس از مقدمهای در مورد مسلمانان دنیا که
خود ما اهل سنت ایران نیز جزئی از آنها هستیم کاک حسن بحث را به خود اهل سنت ایران
باز گرداند و بدین گونه ادامه داد…
اگر از داخل کشور خودمان و میهن خودمان
مشکلاتی داشته باشیم بر آن باور نیستیم که از بیگانگان و غیره یاری بطلبیم، این
باور ما نیست. بلکه ما میخواهیم خودمان مسائل خودمان را حل کنیم و اگر این مجمع
حاضر با توضیحات بنده موافق هستند میتوانند با تکبیر، تایید کنند که ما اهل سنت ایران
تهدید و مشکل آفرینی خارج از کشورمان را برای کشور خودمان و ملتمان محکوم میکنیم…(پس
از صدای تکبیرسخنرانی استاد کاک حسن امینی در ختم بخاری ۱۳۸۷ مردم سخنان کاک حسن
ادامه پیدا کرد).ما خواهان آسایش و آرامش در کشورمان هستیم هر عملی از خارج کشور و
هم از داخل کشور، هر گفتهای و هر حرفی که باعث تشنج در کشورمان بشود من آن را
قبول ندارم و الان خودم این را می گوییم مبادا فکر، فکر عموم نباشد هرچند میدانم
که مردم باورشان بر این است.چه داخلی و چه خارجی نباید طوری رفتار بکنند که امنیت،
آشایش و آرامش این مملکت خدای نکرده به خطر بیفتد.رسول خدا صلی الله علیه وسلم برای
حفظ آسایش و امنیت، برای پرهیز از جنگ و خونریزیِ منطقهای که در آنجا زندگی میکرد
کارهای عجیبی کرده که به یکی از آنها میپردازیم:
صلح حدیبیه: در صلح حدیبیه رسول خدا صلی
الله علیه وسلم وقتی که به نزدیکیهای مکه میرسند و برای زیارت محض آمده بودند،
آمده بودند که طواف کنند و عمرهای انجام دهند و برگردند واین عمل برای همهی
ملتها آزاد بود، همهی ملتها آزاد بودند که بیایند بیتالله، کعبه را طواف کنند با
این وجود سران قریش، سران مشرکین در مکانی به اسم حدیبیه پیامی میفرستند به رسول
خدا صلی الله علیه وسلم که ما اجازه نمیدهیم رسول خدا صلی الله علیه وسلم و یارانش
طواف کنند و رسول خدا صلی الله علیه وسلم میفرماییند: که ما برای جنگ نیامده ایم
و اسلحهای همراه خود نیاوردهایم و میخواهیم طوافی کنیم و برگردیم، و باز سران
قریش با طواف رسول خدا صلی الله علیه وسلم ویارانش موافقت نمیکنند و در آنجا پیمانی
را امضا میکنند که متن این پیمان خیلی جالب است که در اینجا مجال بهگفتن آن نیست
فقط من اشاره میکنم که رسول خدا صلی الله علیه وسلم بخاطراینکه خونریزی و جنگ پیش
نیاید امتیازات عجیبی را به کفار و مشرکین میدهد، مثلا میفرمایند که هر کدام از
شما ایمان آورد و خواست که به ما ملحق شود ما آن را قبول نمیکنیم و هر کدام از
مسلمانها که اسلام را رها کرد و به نزد شما آمد شما ان را به ما پس ندهید و نزد
خود نگاه دارید و امتیازات عجیب دیگری ازاین قبیل به آنها داد حتی فرمودند که ما
امسال طواف نمیکنیم و ب رمیگردیم و از این قبیل مسائل که در آنجا حضرت عمر بن
خطّاب(رضی الله عنه) میفرماید که من هیچ وقت به اندازهی آن زمانی که در حدیبیه
بودم ناراحت نشدم و در شک و تردید قرار نگرفتم که چگونه رسول خدا صلی الله علیه
وسلم این همه امتیاز را به مشرکین میدهد. همهی اینها بخاطر جلوگیری از جنگ و
خونریزی بوده است.
دنیای استبداد و کفر جهانی، بدون شک و تردید
دنبال بهانه هستند برای تکه تکه کردن همهی سرزمینهای اسلامی که ما این را میدانیم ولی ما نباید بهانه به دست آنها بدهیم و ما هم
باید کاری نکنیم، مسئولین ما نباید کاری بکنند که بهانه بدست کسانی بدهند که دنبال
بهانه میگردند، بهانه به کشورها و قدرتهایی بدهند که دنبال تقطه ضعف و بهانهای میگردنند.
و موضوع بعدی که میخوهم خدمت شما عزیزان
عرض کنم مسائلی است مربوط به خود ما اهل سنت، ما اهل سنت در ایران حدود یک سوم جمعیت
کشور ایران را تشکیل میدهیم به عبارتی یک سوم مردم ایران سنی مذهب هستند، دور تا
دور کشور ایران اهل تسنن هستند و سالها و قرنها است کهع با برادران شیعهامان زندگی
کردیم و شکر خدا مشکل شدید و خشنی در میان این دو مذهب و پیروان آن پیش نیامده.
قبل از انقلاب ملت ایران و تبدیل حکومت
شاهنشاهی به جمهوری آن را حساب نمیکنم چون ادعایی در رابطه با دین و مذهب و اینها
نبود بعد ازاینکه انقلابی شد و این انقلاب همهی ملت ایران، همه ملتهای ایران
انقلاب کردند. ملت فارس، ترک، کُرد، بلوچ و عرب همه و همه، همه بودند، همه زحمت کشیدند،
همه با هم دست بدست همدیگر دادند و انقلاب بزرگی به اسم انقلاب اسلامی و کنار
گذاشتن شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله و جایگزین کردن نظام جمهوری به اسم نظام جمهوری اسلامی
را بوجود آوردند. همه خوشحال و شاد بخاطر اینکه این نظام مطعلق به همه احساس و
حساب میشد در رفراندومی (همه پرسی) که برگزار شد در ایران برای نظام جمهوری اسلامی
حدود نود و چند درصد مردم ایران شیعه و سنی همه به این نظام جمهوری اسلامی جدید رای
دادند انقلاب پیروز شد و نوبت رسید به اینکه نظام جدید قانونمند بشود، قانون برای
این نظام تدوین شد حالا بگزریم از اینکه من بعنوان یک فرد سنی، آن وقت هم سن وسالی
داشتم و در جریان انقلاب بودم و بودیم ما و موادی را آن وقتها اعتراض داشتیم از این
بگزریم.
در قانون اساسی ایران نوشته شده در آن قانونی
که محور ملتها و مذاهب ایران شد در آن قانون میبینیم که لازم است که امت مسلمان با
انتخاب مسئولینی کاردان و مومن ونظارت مستمر بر کار آنان به طوری فعالانه در ساختن
جامعه اسلامی مشارکت جویند به امید اینکه در بنای نمونه جامعهی اسلامی یعنی اسوه
که بتواند الگو و شهیدی بر همهی ملتهای جهان باشد وفا گردد و دررابطه با مسلمانان
اهل سنت در ماده ۱۲ قانون اساسی ایران نوشته شده که اهل سنت در انجام مراسم مذهبی
خود و در احوال شخصیه یعنی نکاح، طلاق و ارث و این قبیل مسائل در دادگاهها و در
تعلیم یعنی درس دادن و درس خواندن و این قبیل مسائل و تربیت رسمیت دارند.(تکبیرمردم)
و اگر عین عبارت را عرض کنم خدمتتان که همهی این را نمیخوانم، میگوید که: مذاهب
دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل میباشند
و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی(که این جمعی که الان دور هم هستیم را یک
مراسم مذهبی میگویند{مراسم ختم بخاری}) طبق فقه خودشان آزاد هستند و در تعلیم (درس
دادن) آموزش فرزندانتان مسائل دینی و مذهب خودشان و تربیت دینی و احوال شخصیه یعنی
ازدواج، طلاق، ارث و وصیت و دعاوی مربوط به آن یعنی احوال شخصی در دادگاهها رسمیت
دارند؛ یکی از بندهایی که در اینجا به رسمیت اهل سنت در این رابطه اشاره دارد تعلیم
است؛ یعنی همان درس دادن، حوزه، مدرسه علوم دینی(حوزه ها کارشان تعلیم است) این نص
صریح قانون اساسی ایران است. در جای دیگری ازقانون اساسی میخوانیم که همهی اقوام
ایرانی اعم از فارس و ترک و بلوچ واقوام دیگر همه در برابر قانون مساوی هستند با
وجود این صراحتی که ما در وجود این قانون اساسی مملکت میبینیم متاسفانه گاه گاهی
مشکلاتی، دستوراتی، اقداماتی و اعمالی ومصوبههایی میبینیم که خلاف صریح این قوانین
هستند(تکبیر مردم) اینکه عرض کردم که همه ملتها و قومها با هم مساوی هستند اصل ۱۹
قانون اساسی است که میگوید: ملتهای ایران از هر قوم و قبیله، از هر قوم و قبیله
بدون فرق و جدایی که باشند از حقوق مساوی برخوردارند، از حقوق مساوی، فارس بر بلوچ،
بلوچ بر کُرد، کُرد برعرب، در قانون… ؛ در اسلام که نداریم: {یا ایها الناس ان
خلقناکم من ذکرا و انسا } هیچی در اسلام نداریم که فرقی میان مردم باشد؛ الحمدالله
در قانون کشور هم این را توجه کردهاند و نوشتهاند که مردم ایران از هر قوم و قبیلهای
که با شند از حقوق مساوی برخوردارند. و رنگ، نژاد و زبان و مانند اینها سبب امتیاز
نخواهد بود با توجه به این موارد شما برادران سنی حنفی بلوچ با ما مسلمانان سنی
شافعی کُرد و بقیه مذاهب یا ملتها قانون اساسی به ما آزادی داده است که مدرسه
داشته باشیم حوزه داشته باشیم، از رسمیت سوال نمیشود، نماز خواندن رسمیت دارد،
روزه گرفتن رسمیت دارد؛ هیچ حاکمیتی حق ندارد به شما بگوید به چه نحوی نماز میخوان،
چگونه روزه میگیری؛ وقتی چیزی رسمیت پیدا کرد دیگر در آن مورد سوال نمیشود، اینها
قابل سوال نیست، اگر کسی و یا کسانی به اسم حکومت، به اسم مسئولین در این حکومت بیایند
در این مسائل دخالت بکنند در مسئله تعیین مدرس، برنامه درسی، حاکم شرع برای مناطق
اهل سنت، ائمه جمعه و جماعات و هر چیزی که مربوط به مذهب است و تعلیم و تعلم در
مذاهب اهل سنت است، را دخالت بکنند بر خلاف این ماده قانون جمهوری اسلامی ایران
اقدام کردهاند.(تکبیر مردم)
من قبلا هم گفتهام بارها این را گفتهام،
من کسی هستم که قبل از انقلاب هم مسئولین میدانند، بودهایم و کار کردهایم من در
کُردستان در یک حرکتی که من خودم نیز عضوی از آن مکتب هستم به نام مکتب قرآن
کردستان که چند سال قبل از انقلاب هم ما روی آن کارکردهایم، آن وقتها نیز بودهایم
با مسئولین این انقلاب هم بودهایم و در حال حاضر با کسی دشمنی نداریم و دوست داریم
که ایران در دنیا نمونه باشد؛ والله من و بیشتر مسئولین، نگوییم همه، بیشتر سران و
مسئولین اهل سنت باورشان بر این است که سرافرازی و نام و آوازه این کشور و این
نظام را دوست دارند و میخواهند و میخواهیم در دنیا نام کشور ما و حاکمیت کشور ما
مطرح و مشهور باشد، من با این باور و نیت صحبت میکنم ولی این یک واقعیت است اگر
قانون محترم است همه بندههای آن محترم هستند و اگر خدایی ناکرده یک ماده از مواد
قانون اساسی نامحترم باشد؛ که قرآن در این رابطه میفرماید مگر به بعضی از قسمتهای
این کتاب ایمان داری و بعضی دیگر را تکریم میکنی؛ برای مسلمانان و پیروان ادیان
اگر کسی اینطوری باشد هم دنیایش بد است هم آخرتش دچارعذاب میشود، برای قانون اساسی
هم همین طور است باید مسئولین همهی قوانین ایران را احترام بگزارند، بنابراین من
عرض میکنم به مسئولین به حاکمیت باید قانون از طرف آنها بیشتر حمایت بشود تا
مردم، رائیس جمهور در ماده ۱۱۳ میگوید: پس از مقام رهبری رائیس جمهور عالیترن
مقام کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی، ریاست قوه مجریه را جز در اموری که
مستقیما به رهبری مربوط میشود را بر عهده دارد. رائیس جمهور هر کس باشد در این
مملکت مسئول اجرای قوانین است این بند ماده ۱۲ قانون اساسی که آزادی مذهبی و رسمیت
تعلیم و تعلم به ما اهل سنت را می دهد ما انتظار داریم که آقای رائیس جمهور چه آقای
احمدینژراد فعلی و هر کسی که بعدا میآید مسئول هستند که در جهت اجرای این بند
کار کنند. ولی متائسفانه بر خلاف این انتظار ما و تصیح این قانون ما میبینیم و میشنویم
که مصوبهای در شورای عالی و فرهنگی تصویب میشود که در آن گفته میشود که حوزههای
اهل سنت و مدارس علوم اهل سنت باید تحت نظر نمایندگان ولی فقیه اداره بشوند؛ من
کاری به خوبی و بدی این جریان ندارم و من با قانونی بودن این قضیه کار دارم؛ هیچ
مجری حق ندارد بر خلاف قانون اساسی عمل نماید، بالاترین مقام اجرای ما رائیس جمهور
است او مجری و مسئول قانون است نه القاء کننده قانون؛ چطور باید مصوبهای در جایی
تصویب بشود و رائیس جمهور مسئول آنجا باشد و این مصوبه خلاف قانون اساسی باشد این
خیلی جای تعجب است.(تکبیر مردم)
به قول مشهور: هرچه بگندد نمکش میزنند وای
به روزی که بگندد نمک
و این قضیه من به عنوان یک مسلمان یک اهل
سنت و به عنوان عضوی از شورای ملی صلح ایران که چندی قبل تشکیل شده است و از فرهیختگان،
فرهنگیان، سیاسیون و … در جهت خدمت به این کشور در جهت مقابله با جنگ در این
کشورغ به اسم اینها من دارم عرض میکنم ما، ماِ اهل سنت، ما قبول نمیکنیم که غیر دینی
و غیر قانونی در مسائل مذهبی ما دخالت کنند. و همچنان که در چند خطبه جمعه حضرت
مولانا عبدالحمید خط قرمز اهل سنت را بیان داشته من هم تائید میکنم و این مجمع هم
تائید میکند مذهب خط قرمز ما است و مادر رابطه با مسائل دینی و مذهبی کوتاه نمیآییم
و از هیچ کسی نمیپذیریم، مسئولین هر مملکت طبق قانون مسئولند اگر قانون نباشد دیگر
آنها با مردم فرقی ندارند و این جنگ تن بهتن
نیست که یکی تنومند باشد و دیگری ضعیف این مسئله قانون است هرکس از مسئولین
حکومت این حرفهای من را دوست نداشته باشد قانون را دوست ندارد، این را خبرگان کشور
ومردم نوشتهاند که ملتهای ایران، اقوام ایران متاسفانه، بهر حال اقوام گفته میشود،
اقوام ایرانی در برابر قانون مساویاند و این را قانون اساسی گفته است که مذاهب
اهل سنت رسمیت دارند و دارای آزادی و احترام کامل هستند و ما دوست نداریم که خدایی
ناکرده حتی در دل من نسبت به خواهران و برادران اهل تشیع و همیهنمان و یا حتی نسبت
به مسئولین چیزی وجود داشته باشد و به این خاطر باز هم عرض میکنم از زبان این مجمع
این مجمع عمومی اهل سنت(اگر قبول کنند) و از زبان خودم میگویم که ما این خط قرمز
را به هیچ کس و قدرتی اجازه نمیدهیم از آن بگذرد(یعنی مذهب)
و مورد دیگر که خلاف نص قانون اساسی کشور
است و در این روزها پیش آمده است ممانعت کردن از حضور در چنین مجلسی؛ قانون اساسی
میگوید که همه آحاد مردم اجازه دارند و حق دارند در هر مجلسی حضور پیدا کنند مگر
به حکم قانون، اگر قانونی است که کسی به اینجا نیاید پس چرا به ما نگفتهاند و چرا
ماده قانون را نگفتهاند این خیانت است اگر ما کار غیر قانونی کردهایم خیانت است
که سند قانونی بودن حرفشان را به ما نشان نمیدهند چه کار غیر قانونی؟ بنابر این
باز اینکه عدهای از مسلمانان را نگذاشتهاند به این جلسه بیایند این هم غیر قانونی
است و کسانی که این کار را کردهاند باید تحقیر بشوند.
و آخرین حرف و صحبتم با شما برادران اهل سنت
است واقعا این یک مجمع عمومی اهل سنت ایران میباشد، واقعیت همین است نمایندگان حقیقی
اهل سنت همینهایی هستند که در اینجا آمدهاند من به شما عرض میکنم و خواهش میکنم
اجازه ندهید تفرقه و جدایی در بین شما راه پیدا کند، اجازه ندهید به اسم مسلمان،
به هر اسمی، هر حزبی و هر حرکتی اختلاف بین شما و سایر مسلمانان بخاطر مذهب ایجاد
بشود و ما کاری نکنیم که خدایی ناکرده خودمان هم از مذهب خودمان بیزار بشویم، هر
کسی و هر کسانی و هر حرکتی و هر جریانی در میان اهل سنت با هر اسمی و با خواندن هر
آیه و حدیث اختلاف در میان اهل سنت ایجاد میکند آن کس دوست دار اهل سنت و
مسلمانان نیست(تکبیر مردم)
بار دیگر این جمع و این محول و این نشست با
برکت را به همه کسانی مه باعث آن شدند تبریک عرض میکنم و از خدای بزرگ خواستارم
توفیق خدمت به دیتش و به بندگانش عطا فرماید.
تهیه و برگردان به نوشته: اهل سنت(http://raabi.blogfa.com)