تناقضات قرآنی – آفرینش سریع بود یا کنُد؟
تناقضات قرآنی یا وسوسههای شیطانی پاسخ به شبهات وارده بر قرآن
تحقیق و پژوهش: محمد احمدیان
شبههی دهم از تناقضات قرآنی
طرح شبهه
تناقضات قرآنی – آفرینش سریع بود یا کنُد؟
«الله آسمانها و زمین را در (۶) روز آفریده است، سورهی ۷/۵۴، و مسلمانانی که میخواهند به قرآن چهرهی علمی بدهند میگویند: این (۶) روز، منظور (۶) دوره است، امّا (سورهی ۲/۱۱۷، میگوید که الله به صورت آنی [آنها را] خلق می کند.».
آیات مطرح در شبهه:
۱- إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ [اعراف/۵۴]
«پروردگار شما خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش دوره بیافرید، سپس بر تخت (مرکز فرماندهی جهان) چیره شد (و به اداره جهان هستی پرداخت). با (پرده تاریک) شب، روز را میپوشاند و شب شتابان به دنبال روز روان است. خورشید و ماه و ستارگان را بیافریده است و جملگی مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که تنها او میآفریند و تنها او فرمان میدهد. بزرگوار و جاویدان و دارای خیرات فراوان ، خداوندی است که پروردگار جهانیان است.»
۲- بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ [بقره/۱۱۷]
«هستی بخش آسمانها و زمین، او است. و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر کند، تنها بدو میگوید: باش ! پس میشود.»
مقدمه
منتقد در شبههای دیگر آیات مطرح در سورهی فصلّت را ناهماهنگ با بقیّه آیاتی که اشاره به خلق زمین و آسمانها، مطرح نمود؛ امّا در این شبهه صورت و طرح شبهه را عوض نموده است. مبنی براینکه در سورهی اعراف خداوند اشاره به مرحلهای بودن خلقت زمین و آسمانها دارد، چون در آیهی (۱۱۷) سورهی بقره خداوند خلق آنها را آنی بیان میکند. پس منتقد برای پیشگیری از توضیح علمی و مرحلهای آفرینش زمین به پیش داوری و مهارت در غلط اندازی راه تحقیق و پژوهش را مسدود نموده؛ و القاء میکند که قرآن پژوهان میخواهند به قرآن چهرهی علمی بدهند و روز را «دوره» قلمداد مینمایند. طرح این شیوهی نقد به قصد روشنگری و کسب اطلاع نیست، بلکه روشی برای غلط اندازی و انحراف فکری و ذهنی مخاطبان است. غافل از اینکه این دورهای بودن خلق هستی، هر چند هزار و چهارصد سال پیش قرآن بدان اشاره نموده است، اصلی است که امروزه علوم به صراحت بدان اذعان میکند. علوم فضایی «سال کهکشانی» را مطرح میکند و دانشمندان اظهار می کنند «گردش خورشید در مدت ۲۰۰ میلیون سال به دور محوری در فضا، سال کهکشانی نام دارد.» «اوبرر یوز» برای ستارگان تفاوت عمر قایل است و میگوید: «عمر خورشید میتواند ۱۰ میلیارد سال باشد. بعضی از ستارگان در خشان ۱۰ میلیون سال عمر میکنند و بعضیها صدها میلیارد سال». تفاوت عمر ستارگان، تفاوت در مدار گردش آنان است، که علم بدان اعتراف نموده و جای بحث و مناقشهی نظری نمیباشد. برای مثال:
ـ طول روز درکرهی زمین ۱۲ ساعت است، و زمین در مدت ۳۶۵ روز یک بار به دور خورشید میچرخد. در صورتیکه:
ـ طول روز در سیّارهی عطارد، سه ساعت است، و سه ماه یکبار به دور خورشید میچرخد.
ـ امّا طول روز در سیّارهی پلوتون ۲۹۷۶ ساعت است، و پلوتون ۲۶۶/۸ سال زمینی یکبار به دور خورشید میچرخد.
چون طول روزها مساوی نیستند، مدارهای متفاوت سبب تغییر در مقدار طول شب و روز، سال و حرکت «وضعی» و «انتقالی» سیّارات میباشد.
پاسخ به شبهه:
۱ـ ابتدا لازم است بدانیم علم ثابت کرده است؛ «یوم» مطرح در آیهی (۵۴) اعراف، روز معمول و متداول (۱۲) ساعتی که از گردش زمین به دور خودش حاصل میشود؛ نمیباشد، بلکه بعضی آیات «روز» یا «یوم» به معنی «دوران» است، که برههای از زمان میباشد، و این دوران متفاوت است هم چنانکه طول روزهای زمین ثابت نیست، بلکه به فصول متفاوت، متغیر است. لذا «یوم» مطرح در آیات مورد نقد به معنی برهه ای از تاریخ حیات هستی است که هنوز منظومهی شمسی شکل نگرفته و چرخش زمین به دور خودش و خورشید، صورت نگرفته است. لذا اگر معنی «یوم» مطرح در آیه را به معنی (۱۲) ساعت زمینی قلمداد کنیم، فاقد اعتبار علمی است؛ چون نه صور فلکی موجود است و نه مدار حرکت آنها.
۲- چنانچه در مقدمه بدان اشاره رفت، طول روز در سیّارات «زمین، عطارد و پلوتون» دارای تفاوتهای آشکار میباشد، همین تفاوت برای سایر سیّارات و سایر منظومههای در گردش در بقیهی کهکشانها صادق است. «هابل» در سال ۱۹۲۴م اظهار نمود که: ۴۱ کهکشان رصد شده، ۵ کهکشان، به کهکشان راه شیری نزدیک، و ۳۶ کهکشان از ما دور، و با سرعت ۰۰۰/۶۰ کیلومتر در ثانیه از ما دورتر میشوند. (اوبرر یوز، ۱۳۸۱). لذا طول روز بر پایهی گردش سیّارات به دور خورشید در هر کدام از منظومهها یکسان نیستند، تا حکم واحد برای واژهی «یَوْم» در تمام آیات قرآن صادر کنیم.
۳- دانشمندان ادامهی حیات زمین را این گونه برآورد میکنند:
الف- آب شدن کلیهی یخهای قطب و پوشاندن سطح زمین توسط آب؛
ب- سبز شدن نوعی جنگل آمازونی، در سراسر زمین همانند گلخانه؛
ج- در مرحلهی سوّم، گرم شدن جوّ زمین و تبخیر کلیّهی آبهای روی آن؛
د- در مرحلهی چهارم، ساطع شدن بار نیرومند ستارهای از درون خورشید و گرم نمودن سیّارگان داخلی و نزدیک به خورشید از جمله «عطارد»، «زهره»، «زمین» و «مریخ» و تبخیر نمودن آنها؛
ه- در مرحلهی پنجم، از تحولات کیهانی، گرم نمودن سیّارههای دورتر همانند «زحل»، «اورانوس»، «نپتون» و «پلوتون» تحت تأثیر هوای داغ و سوزان مرکز خورشید و تبخیر نمودن آنها؛
و- در مرحلهی ششم، بر اثر ستارهی مرکزی «خورشید»، سیّارهها به تودهای از گاز تبدیل میشوند. به این ترتیب مادهی سیّاره تبخیر شدهی ما، یعنی «زمین» به همان گاز کهکشانی باز میگردد که ۵/۴ میلیارد سال قبل از آن سرچشمه گرفته است، و از این مادهی دقیق «سحابیهای جدید» شکل می گیرند و در میانهی آنها ستارگان و منظومههای سیّارهای جدید پدیدار میشود. (اوبرر یوز، ۱۳۸۱)
این نظرات هر چند قابل اثبات و یقینی نیستند، ولی اشاراتی در این باب در قرآن آمده است. خداوند در چند جای قرآن در مورد تغییرات کهکشان اشاره نموده است.
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ * فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ * وَخَسَفَ الْقَمَرُ * وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ
[قیامت/ ۹-۶]
«میپرسند : روز قیامت کی خواهد بود؟! (پاسخ ایشان این است:) هنگامی که چشمها (از شدّت هول و هراس) سراسیمه و آشفته میشود. و ماه بینور و روشنائی میگردد.» و خورشید و ماه گردآوری میگردد.» در تغییر زمین به زمینی دیگر و تغییرات فیزیکی و ساختاری آن هم قرآن اشاره نموده است. (و الله أعلم)
یَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَیْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ابراهیم/ ۴۸
«(خداوند از کافران و عاصیان انتقام میگیرد) در آن روزی که این زمین به زمین دیگری و آسمانها به آسمانهای دیگری تبدیل میشوند و آنان (از گورها سر به درآورده و) در پیشگاه خداوندِ یگانه مسلّط (بر همهچیز و همه کس) حضور به هم میرسانند (و نیکیها و بدیهای خود را مینمایانند).»
نتیجه میگیریم، شکلگیری زمین به ۵/۴ میلیون سال قبل برمیگردد، که طی مراحلی به این شکل درآمده است. و هر مرحلهی آن در قرآن به نام «یَوم» نامگذاری شده است .
۴- آیهی (۱۱۷) سورهی بقره، عطف بر آیهی (۱۱۶) میباشد، که آن هم پاسخی به یهود و نصاری است، چون یهودیان میگفتند: «عزیر» پسر خداست، و نصاری میگفتند: «عیسی» پسر خداست. لذا پیام آیه این است که اولاد کسی، جزئی از اجزای مادی جدا شده از بدن اوست و پس از طی مراحل تدریجی خاص، فردی مشابه و مانند او میشود؛ در حالی که خداوند منزّه از مثل و مانند است. زیرا تمام موجودات، آسمانها و زمین مملوک او هستند و وابسته به ذات او و خداوند مُبدِع آنهاست بدون الگو از کسی، و هرگاه اراده او بر چیزی قرار گیرد فقط فرمان دهد موجود شو، موجود میشود. پس آیه بیانگر دوگانگی در خلقت آسمانها و زمین و مراحل شش دورهای آنها نیست، چنانچه منتقد تصور میکند بلکه توضیحی توجیهی بر مبنای اقتدار ربوبیت خداوند نسبت به خلق هستی است.
۵- آیه در رابطه با خلق هستی، دو مطلب را بیان میکند؛ یکی ارادهی خداوند است، و واژهی «قضی» اشاره به این مطلب بوده، که مافوق ارادهی هستی است، و هیچ نیروی بازدارندهی اراده و خواست او نیست. مطلب دوّم، صدور فرمان برای تحقق امری است؛ که اراده او به آن تعلق میگیرد. فعل «کُنْ» صدور فرمان برای اجرای و تحقق طرح و پروژهی مورد نظر است. و مطلقاً برداشت این از آیه نمیرود که صدور فرمان و تحقق آنی و لحظهای باشد، بلکه پیامرسان این مطلب است، که صدور فرمان برای تحقق امری قطعی است و مانع و بازدارندهای قادر به پیشگیری از آن نمیشود، امّا با طی نمودن مراحل تکمیلی آن همانند شکلگیری مراحل نطفه در رَحِم و تولد و رشد و نموّ انسان که در آیهی (۳) سوره طلاق اشاره صریح به قدرت ارادهی خداوند است. إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ «خداوند فرمان خویش را به انجام میرساند و هر چه را بخواهد بدان دسترسی پیدا میکند.»
۶- در مورد تشکیل منظومهی شمسی، اعتقاد صاحب نظران بر این است که منظومهی شمسی از سه نسل تکوین یافته است. نسل اوّل، با عمری حدود ۵ میلیارد سال، سیّارات و سیّارکها. نسل دوّم، اقمار سیّارات. نسل سوّم، منظومه شمسی را تشکیل می دهند. این مراحل علمی در همان (۶) روز یا مرحلهی کیهانی صورت گرفته است که سورهی اعراف بدان اشاره نموده است، هرچند هیچکدام از نظریات علمی یقینی نیستند. بنابراین آیهی (۱۱۷) بقره، فرمان تحقق مراحل خلقت است که طی مراحل ششگانه تشکیل شده است.
شرح تفصیلی آیات :
این شش روز، میتواند شش مرحله باشد، و چه بسا شش دوره، یا شش روز از روزهای خدا؛ و این روزها با مقیاسهای زمانی ما ناشی از حرکت کرات است. چرا که پیش از آفرینش کائنات، این کراتی که ما زمان را با حرکت آنها میسنجیم، وجود نداشتهاند. خداوند روز را در مقیاس ما، برابر با هزار روز قلمداد میکند و میفرماید: وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذَابِ وَلَن یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ یَوْماً عِندَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَهٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ [حجّ/۴۷]
«یک روز خدا، بسان هزار سالی است که شما میشمارید و به حساب میآرید.»
و در مقیاس قیامتی که نظم جهان به هم میخورد و دیگر حرکت وضعی زمین به شکل امر عادی باقی نمیماند؛ مقیاس آن را پنجاه هزار سال برآورد مینماید « تَعْرُجُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَهٍ » [معارج/۴]
« فرشتگان و جبرئیل به سوی او (پر میکشند و) بالا میروند در مدّتی که پنجاه هزار سال (معمولی برای انسانها) طول میکشد.»
تردیدی نیست که شب و روز مطرح در آیه، همان شب و روز ما نیست، که (۲۴) ساعت بوده و از گردش زمین به دور خودش حاصل میشود، چون این روز، بعد از خلق زمین و نظم منظومهی شمسی تحقق یافته است. و مراحل شکلگیری زمین، و استقرار کوهها در آن و تقدیر نیازمندیهای آن در مراحل چهارگانه آیات سورهی «فُصّلت» بیانگر این امر است. و سرآغاز و مواد اوّلیهی آن که به صورت «گاز» وجود داشته، گویای این واقعیت است.و در سوره انبیاء به آن اشاره میکند.
أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ [انبیاء/۳۰]
«آیا کافران نمیبینند که آسمانها و زمین (در آغاز خلقت به صورت توده عظیمی در گستره فضا، یکپارچه) به هم متّصل بوده و سپس (بر اثر انفجار درونی هولناکی) آنها را از هم جدا ساختهایم (و تدریجاً به صورت جهان کنونی درآوردهایم) و هرچیز زندهای را (اعم از انسان و حیوان و گیاه) از آب آفریدهایم. آیا (درباره آفرینش کائنات نمیاندیشند و) ایمان نمیآورند؟» در آیهی فوق اشاره به یکپارچه بودن مواد اولیه «زمین و آسمان» سپس بعد از فعل و انفعالات و مراحل تغییر از هم جدا شده و به صورت کرهی مستقل، و کرهی زمین و سایر آسمان هفتگانه از آن شکل گرفته است. دانشمندان میگویند: این مادهی اوّلیه (گاز) (سحاب) بوده است. زمین دو روز یا «دوره» زمانی طی نموده تا به صورت بستری مناسب برای سایر نیارمندیهای دیگر درآمده است و پس در دو دورهی دیگر کوهها و نباتات و حیوانات در آن به وجود آمده است، که دو دورهی پایانی نتیجهی چهار روز مطرح در آیات فصّلت است صاحب «المنار» چهار دوره را این گونه بیان میکند:
۱ـ دورهی اوّل، دورهی گازی زمین است، و از مادهی اوّلیه و عمومی جدا میشود.
۲ـ دورهی دوّم، دورهی سرد شدن زمین ، و پوشید شدن آن توسط آب است.
۳ـ دورهی سوّم، دورهی خشک شدن زمین و خلق و شکلگیری کوهها در زمین است.
۴ـ دورهی چهارم، دورهی ظهور و بروز حیات نباتات، جانوران و سایر مخلوقات است.
امّا آسمان هفتگانه، عالم بالا و مافوق زمین است، و مادهی اوّلیه آنها هم گازی است که زمین از آن خلق شده است. و در دو دوره خلق شده، برابر دو دورهی خلق زمین و سرد شدن آن.
امّا معنای «کُنْ فَیَکُون» آیه، حکم اردهی خداوند را بیان میکند، نیرویی که مافوق همهی نیروهاست. در هر امری که اراده کند به وجود چیزی موجود میشود، جمهور علماء براین رأیند که تعلّق ارادهی خداوند برای ایجاد چیزی تحقق آن به دنبال امر الهی صورت میگیرد. یعنی مرحلهی اوّل امر و ارادهی خداوند است، مرحلهی دوّم تحقیق ایجاد امر مورد نظر است. و نیروی بازدارندهای در مقابل اراده خداوند مانع حصول امر مورد نظر نمیباشد. و فعل «کُنْ» (باش) اصل و پایه برای نظام تکوین است. و علماء آن را به دو دسته تقسیم میکنند: «استعداد جبری» که اختیاری برای ایجاد باقی نمیگذارد همانند حرارت برای آتش، یعنی آتش از استعداد جبری بهره مند است و «حرارت» زایدهی آن، ولی «استعداد اختیاری» ملازم اسباب و سبب و مقدمات آن است، همانند تولّد بچه، مقدمهی آن ازدواج زوجین و اختیار و ارادهی آنان در این مورد است. امّا استعداد جبری و استعداد اختیاری و تدریجی همگی خارج از ارادهی خداوند نیست «امر کُنْ» همان ارادهی مطلق است. که هیچ ارادهای تاب مقاومت و بازدارندگی در مقابل آن را ندارد.
نتیجه گیری :
با توجّه به مفهوم آیهی (۱۱۷) بقره و ربط آن با آیهی (۱۱۶) قبل از آن، پاسخی به علمای اهل کتاب است و تصویری از اقتدار و بینیاری خداوند به اولاد است، زیرا او خالق همهی کائنات بوده و فرمان او هیچ قدرتی بازدارندهاش نیست. چون هر نیازی به دنبالش ضعف ایجاد میکند ولی خداوند نه نیازمند به اولاد است و نه ضعیف، بلکه هستی به فرمان او شکل گرفته است. صحت پیام آیه اقتدار «ربوبیّت» را میرساند و موضوع آن شکلگیری مرحلهای نظام هستی، آسمانها و زمین نیست، تا در تناقض با آیهی (۵۴) سورهی اعراف باشد. بنابراین منتقد در مقایسهی مفهوم آیات خود دچار تناقض گردیده است.
منابع و مراجع:
تفسیرفی ظلال،دکترمصطفی خرم دل، نشراحسان، سال۱۳۸۷
تفسیرنور، دکترمصطفی خرم دل، نشراحسان، سال۱۳۸۶
تفسیر کشّاف، علّامه زمخشری، انصاری، نشر ققنوس، سال ۱۳۸۹
تفسیرالمنار، رشیدرضا، دارالفکر، بیروت
اتمهای سکوت شگفتیهای تکامل کیهان، اوبرر یوز، عباس مخبر، مرکز چاپ، ۱۳۸۱
پژوهش در اعجاز علمی قرآن، دکتر محمدعلی رضایی، انتشارات کتاب مبین، ۱۳۸۰
زمین در فضا، دکتر تقی عدالتی، حسن فرجی، آستان قدس رضوی، سال ۱۳۷۴
زمین در فضا، مهندس، احمد دالکی، گیتا شناسی، سال ۱۳۸۹
سایر تناقضات قرآنی:
تناقضات قرآنی یا وسوسههای شیطانی پاسخ به شبهات وارده بر قرآن