تعریف علم کلام، موضوع علم کلام، نقش و وظایف علم کلام
تعریف علم کلام، موضوع علم کلام، نقش و وظایف علم کلام
نویسنده: دکتر صباح برزنجی
تعریف علم کلام
۱۔ ابن خلدون علم کلام را چنین تعریف می کند:
«علمی است مشتمل بر دفاع از عقاید ایمانی به وسیله ی دلایل عقلی و پاسخگوی بدعت گذارانی است که در اعتقاداتشان از روش سلف صالح و اهل سنت به بیراههرفته اند».
چنان که ملاحظه می شود این تعریف، تعریف جامعی نیست، زیرا فقط بر کلام اهل سنت صدق می کند و کلام دیگر فرق اسلامی در آن نمی گنجد، گوئی ابن خلدون به جای علم کلام اسلامی، علم کلام اهل سنت را تعریف کرده است که با توجه به غلبهی سیاسی اهل سنت در آن زمان چنین دیدگاهی جای تعجب نیست.
اما صرف نظر از معنی عرفی و شایع صیغه ی «اهل سنت» و «سلف»، اگر به معنای لغوی و ذاتی «سنت» و «سلف» بنگریم و بر این امر واقف باشیم که هر فرقه ای از فرق اسلامی خود را تابع سنت رسول خدا و پیرو راه سلف میداند، خواهیم دید که چنین اعتراضی قابل رفع و اغماض است.
۲- سید شریف جرجانی در «تعریفات» برای علم کلام سه تعریف ارائه میدهد:
اول – علم کلام علمی است که طبق شریعت اسلام پیرامون ذات و صفات خدا و احوال ممکنات مانند مبدأ و معاد بحث می کند.
دوم – علم کلام علمی است که به اموری می پردازد که از آنها معاد و متعلقاتش از جمله: بهشت، دوزخ، صراط، میزان، ثواب و عقاب دانسته می شود.
سوم – کلام علم قواعد شرعی اعتقادی است که از ادله استنباط شده است.
۳- سعدالدین تفتازانی نیز در «تهذیب» می گوید:
«کلام، علم به عقاید دینی از طریق ادله ی یقینی است» .
موضوع علم کلام
هر علمی از علوم، دارای موضوع خاصی است که آن را از دیگر علوم متمایز می کند. علم کلام نیز به عنوان علمی مستقل موضوع خاصی دارد.
تفتازانی، موضوع کلام را چنین تعیین می کند:
« موضوع آن هر معلومی است که متعلق به اثبات عقاید دینی باشد».
ناگفته نماند که علمای منطق موضوع را چنین تعریف کرده اند:
«موضوع هر علمی آن است که در آن علم، پیرامون عوارض ذاتی آن بحث شود».
بنابراین در علم کلام، موضوعاتی گوناگون به بساط بحث می نشیند؛ زیرا در علم کلام، احوال صانع مانند قدم و حدوث و احوال مخلوقات مانند جسم، عرض، حدوث و ترکیب از جواهر یگانه و نیز فناناپذیری، احوال حال و اینکه معدومات هستند یا نیستند و آن چه به خداشناسی و صفات الهی مربوط می شود بحث و بررسی می شود و یا اینکه وسیله ی دسترسی به عقاید اسلامی است.؟
به خاطر تعدد و تنوع این مباحث، کتاب های کلامی حاوی دو نوع مطالب می باشد:
۱- جلیل کلام: یعنی بخش عمده ی کلام که به مباحث اثبات وجود خدا و صفات و افعال الهی و رابطه آن با افعال بشر، نبوت، وحی، قیامت و آخرت، مبحث ایمان و عمل و مبحث امامت و رهبری مربوط می شود.
۲ – دقیق کلام: یعنی مباحث فلسفی و محاوراتی که به مثابه ی مقدمای اصول اعتقادی به حساب می آید؛ مانند: بررسی جوهر، عرض، اتم، خلا، سکون، حرکت، زمان، مکان و طبیعت روح. متکلمان به این گونه مباحث مقدماتی، آن قدر اهمیت داده اند که قسمت عمده ی نوشته هایشان را به توضیح آن اختصاص داده اند، مثلا حدود دو سوم کتاب المواقف ایجی به دقیق کلام می پردازد.
واضع علم کلام
۱. اگر منظور از واضع علم کلام اولین کسی است که به مباحث کلامی پرداخته، در صدر اسلام کسی را جز امام علی بن ابی طالب (رض) را نمی یابیم که شایسته ی این لقب باشد. زیرا او نخستین کسی است که در خطابه هایش به مباحثی از قبیل اثبات صانع، بعثت پیامبران، دقائق جهان آفرینش، جبر و اختیار بشر، ماهیت قضا و قدر، حکم باغیان و امور خلافت و امامت پرداخته است.
از طرف دیگر، غیر از پیشوایان فرق اسلامی هریک به طریقی خود را به ایشان نسبت میدهد.
ابن ابی الحدید در این خصوص می گوید:
حکمت و بررسی امور الهیات، حرفهی هیچ احدی از آحاد عرب نبود و در میان بزرگان و آحاد ملت عرب خبری از این موضوعات نبود، زیرا حکمت، فن مخصوص یونانیان و حکمای نخست و بزرگان فلسفه است و اولین نفر از میان عرب ها که به آن اشتغال ورزید، على (رض) بود. به همین خاطر در سخنان ایشان مباحث دقیق توحید و عدل را به وفور می بینیم. این درحالی است که صحابه و تابعین چنین مباحثی را تصور نکرده اند، به همین سبب متکلمان غوطه ور در دریای معقولات، تنها خود را به ایشان منسوب می کنند و او را استاد و رئیس خود می نامند و هر گروهی سعی دارد که او را به خود نسبت دهد. مگر نه این است که یاران ما به واصل بن عطاء منسوبند که او هم شاگرد « ابوهاشم بن محمد بن حنیفه است و ابوهاشم نیز شاگرد پدرش محمد و محمد نیز دست پروردهی پدرش علی (رض) می باشد. »
۲- اما اگر منظور از علم کلام پیدایش عقل گرایی در میان مسلمین برای مقابله با شبهات و اعتراضات زندیقان و ملحدان باشد، باید دانشمندان معتزله را بنیان گذار علم کلام دانست.
مکتب معتزله توسط دانشمندانی چون واصل بن عطاء وعمرو بن عبید پایه ریزی شد. اولین بار این فرقه گرداگرد واصل بن عطاء غزال، یکی از شاگردان حسن بصری شکل گرفت و این وقتی بود که مسئله ی مرتکب کبیره مطرح گردید. حسن بصری معتقد بود که مرتکب گناه کبیره مؤمن است اما منافق؛ خوارج نیز در مقابل می گفتند: چنین شخصی مؤمن نیست بلکه کافر است، زیرا از حدود خدا تجاوز کرده است. در این بین واصل بن عطاء به نظریه ای میانه روی آورد و گفت: مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه منزله ای بین دو منزله ی ایمان و کفر دارد یعنی فاسق است و اگر با توبه ای نصوح دنیا را بدرود نگفته باشد باید سزای عذاب را بچشد. حسن بصری این نظر را از واصل نپذیرفت، او هم از حلقه ی درس استادش کناره گرفت و برای خود حلقه ی درس مستقلی در مسجد بصره تشکیل داد. از این رو او و شاگردانش را معتزله یعنی کناره گیران تام نهادند.
۳- اگر منظور از علم کلام تنها کلام اهل سنت و دفاع از عقاید اهل سنت باشد، باید بنیان گذار آن را ابوالحسن علی ابن اسماعیل اشعری دانست. او بود که برای اولین بار جهت دفاع از عقاید اهل سنت و جماعت به استدلال و برهان عقلی متوسل شد و سعی کرد روش عقلی معتزله را برای دفاع از اعتقادات سلف صالح به کار ببرد.؟
بدین ترتیب مذهب اشاعره، عکس العمل دانشمندان سنت گرای مسلمان در مقابل موج عقل گرایی متفکران معتزله قلمداد می شود.
۴- اگر منظور از علم کلام نظر کردن در مسائل اعتقادی برای فهم نصوص دینی مربوط به آنها باشد باید به سالهای نخستین اسلام برگردیم و ببینیم که چگونه قرآن سرچشمه و محور همهی علوم اسلامی بود و فهم و تفسیر آن بر هر مسلمانی واجب بود؟
با جمع بندی این مطالب به یک نتیجه تقریبا منطقی می رسیم که ریشه ی اندیشه ی کلامی در خود منابع اسلامی کتاب و سنت و حوادث دوران خلافت موجود است و با رویارویی مسلمین با یکدیگر و آثار فتوحات اسلامی و تماس و تضاد با دیگر ادیان و فرهنگ ها، دانشمندان مسلمان هرکدام نسبتا به نحوی در شکل گیری علم کلام برای دفاع از عقاید دینی سهیم بودند. از قرن دوم هجری نخستین آثار کلامی به وجود آمد و در قرن پنجم و ششم تفکر کلامی به اوج خود رسید و مذاهب کلامی به شکل نهایی درآمدند.
در این سیر تاریخی شخصیت هایی بوده اند که از برجستگی خاص برخوردار بوده و به نحوی هرکدام طریقه ی خاصی ابتکار کرده و متکلمان زیادی به او گرویده اند. لذا پیشوای هر مذهب کلامی را میتوان بنیان گذار کلام آن مذهب تلقی کرد و آن مذهب را مروج افکار کلامی او دانست.
وظایف علم کلام
برای علم کلام سه وظیفه ی عمده ذکر کرده اند که با توجه به آنها فواید علم کلام به خوبی روشن می شود
- استدلال برای اثبات عقاید اسلامی از طریق دلایل عقلی و نقلی
- – زدودن شکوک و شبهاتی که مؤمنان با آن روبه رو می شوند.
- ۳- رد اعتراضات مخالفان، چه مسلمان و چه از ادیان دیگر باشند.
مقالات مرتبط:
نوزایش علم کلام در افکار سعید نوررسی