مقصود ما از حرکت اسلامی چیست ؟
مقصود ما از حرکت اسلامی چیست ؟
دکتر یوسف قرضاوی
مقصود ما از حرکت اسلامی ، کاری است مردمی ، گروهی و سازمان یافته
جهت باز گردانیدن حاکمیت اسلام بر جامعه ، و اداره تمامی ابعاد زندگی بر مبنای
اسلام . بنابر این حرکت اسلامی قبل از هر چیز عبارت است از عمل ،{البته } عمل
مستمر و پیوسته ، نه فقط سخنرانی و مصاحبه و نگارش کتب و مقالات . هر چند همه این
تلاشها در جای خود پسندیده و مطلوب می باشند ، اما اینها جزئی از {کارو } حرکت
اسلامی بشمار می روند نه همه آن . خداوند متعال می فرماید :
( و قل اعموا فسیری الله عملکم و ر سوله و
الموم ن ) .
حرکت اسلامی کاری است مردمی ، چون بر اساس انگیزه ذاتی و اطمینان
شخصی و از روی ایمان و اخلاص ، و در جهت کسب رضای خدا ، و طلب آنچه نزد اوست (
ثواب ) انجام می گیرد ، نه به خاطر چشمداشت به آنچه نزد مردم و جود دارد .
این احساس و جوشش ناشی از اضطراب و دغدغه ای است که انسان مسلمان به
هنگام مطالعه بیداری اسلامی و غواصی در اعماق آن ، در درون خود احساس می کند ؛
زیرا بین باورهای درونی خود از یک طرف ، و واقعیت ناهنجار امت اسلامی از طرف دیگ
یک تناقص آشکار می بیند ، لذا از سر حب دین و{ قیام به } نصیحت برای و رسول او (ص)
و کتاب خدا و امت اسلامی ، احساس قصور و بی توجهی در خود و اطرافیانش ، و علاقه به
انجام وظیفه و رفع نواقص و کمبودها و سهیم گشتن در احیای فرایض تعطیل شده – از
جمله به شریعت خدا- و ایجاد اتحاد میان امت اسلامی بر محور پیام خدا و دوستی و هم
پیمانی دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا ، و آزاد سازی سرزمینهای اسلامی از هر
تجاوزگری و باز گردانیدن خلافت اسلامی ، – که وجود آن شرعا” واجب است تا
رهبری امت را از نو بعهده گیرد – و نوسازی فریضه ی دعوت به اسلام ، و امر به معروف
و نهی از منکر و جهاد در راه خدا به دست یا زبان یا قلب – که این از ضعف درجات
ایمان است تا پیام و کلمه خدا برتری خود را دوباره باز یابد ،به جهاد و تلاش بر می
خیزد .
حرکت . کاری است مردمی ، اختیاری ، جمعی ،سازمان یافته : کار و تلاش
مردمی مخلصانه است که حرکت اسلامی را بوجود آورد . اما کار رسمی دولتی ، یا شبه
رسمی مانند تأسیس مجمعها و مجالس علیا یا اتحادیه های اسلامی و مراکز ارتباطی که
به منظور اداره امور اسلامی ، زیر نظر وزارت اوقاف یا سایر ارگانهای دولتی به
فعالیت دینی همت می گمارند . اگر چه با توجه به نیت و همت دست اندر کاران آنها و
میزان علاقه ای که به دین دارند ( البته قبل از علاقه به دنیا و کسانی که پست و
مقام دنیایی به آنها داده اند ) کم و بیش در خدمت به اسلام و مسلمین سهیم بوده و
هستند اما این تلاش نه تنها کافی نیست ، بلکه از چند جهت نا رسا می باشد .
۱- این گونه تلاشها بر
مدار سیاست منطقه ای دولتی که آن را بوجود آورده و هزینه گردش آن را می پردازد ،
در چرخش است . بدین معنی که توقف و تحرک ، سکوت و تکلم ، شرعی یا غربی بودنش تابع
این سیاست است .به همین علت این نوع از کار دینی به اندازه ای که بازتابی است از
سیاست دولت معین ، نمی تواند به همین اندازه تعبیری از اسلام خالص و امت بزرگ آن
باشد .
۲- بیشتر کسانی که در
این گونه فعالیتها کار می کنند ذات عمل ، عشق جهاد و میدان داری عرصه مبارزه ، آنها را به این فعالیتها و
اندیشه است ،بلکه این گونه فعالیتها و مراکز متکی بر کسانی هستند که دولت آنها را
تعیین کرده ، هزینه زندگی ایشان را می پردازد و از آنان خرسند است .لذا از سر ((
رغبت یا رهبت )) جلب رضایت دولت را بیشتر مدنظر قرار میدهند و هیچوقت لب به مخالفت
با آن نمی گشایند و در مقابل آن چرا و چگونه و نه، ندارند . در اینجا سخن از اغلب
است و گرنه در میان کار گزاران رسمی و دولتی نیز کسانی یافت می شوند که بر فعالان
مردمی و مخلص – از جهاتی –برتری دارند و غیرتشان برای دین خدا و تلاششان در راه
تمکین و حاکم کردن آن جای تقدیر است .
۳- غالبا” در این
نوع فعالیتها ، نیت خالص و صادق برای نصرت اسلام کم است بلکه بعضی اوقات در ورای
این فعالیتهای دینی اهداف سیاسی مستور است و اغلب این تلاشها بسان (( مسجد ضرار ))
جلوه می کنند که ظاهری از عبادت و تقوا می نمایاند لیکن از باطنش بوی تفرقه اندازی
بین مسلمانان به مشام می رسد و باعث مانع تراشی سرراه دعوتگران مخلص و فعال می شود
.
۴- بنابر آنچه گفته شد
این روش از کار دینی از سوی اقشار مختلف مردم متهم و غیر قابل قبول می باشد و از
حمایت افکار عمومی و تأیید آنها محروم است حتی بسیاری از علمای رسمی که به خدمت
دولتها درآمده اند و به فرمان آنها عمل میکنند ، با دستور و طبق میل آنها لب به
سخن می گشایند و به امر ایشان سکوت می کنند و از بیان حق اجتناب می ورزند ، آنها
را علمای درباری و کارگزاران دستگاههای سرکوب و پلیسی بشمار می آورند !
به همین خاطر کار رسمی یا شبهه رسمی در
شرایطی که حکومت اسلامی وجود ندارد ، نمی تواند بوجود آورده حرکت اسلامی حقیقی باشد
. هرچند با توجه به امکاناتی که در دسترس دارد ، می تواند منشإ برخی خدمات علمی و
عملی واقع شود و کمکهای مادی و ادبی به فعالیتها و موسسات مردمی اسلامی ارائه دهد
. بویژه در صورتی که در رأس این مراکز رسمی کسانی قرار گرفته باشند که از صداقت و
اخلاص ، شهامت و شجاعت برخوردار باشند .
حرکت اسلامی در کنار مردمی و مخلصانه بودنش ، کاری است سازمان یافته
و گروهی ؛ به همین خاطر فعالیتهای نامنظم
و غیر متشکل که از سوی افراد مخلص صورت می گیرد و هر فردی در گوشه و کناری بدون
اطلاع و ارتباط با دیگران مشغول فعالیت است ، هرگز کافی بنظر نمی رسد و دردی دوا
نمی کند . با وجود این تلاش آنها نیز نزد خداوندارزش و جر خود را دارد و خداوند
عمل هیچ عاملی را ضایع نم گرداند و بر مبنای نیت و مقصد خود پاداش خواهند گرفت .
( فمن یعمل مثقال ذره خیرا” یره ) .
با این حال کار فردی با توجه به واقعیتهای کنونی امت اسلامی و شرایط
عصر ، برای پاسدارای از مرزهای دین ، و جامعه عمل پوشانیدن به آرمانهای مطلوب
کفایت نمی کند ، بلکه برای تحقق این منظور کار جمعی ضروری است و این موضوعی است
کهدین آن را واجب و واقعیت حاکم ، حتمیت آن را ثابت میکند ، به طوری که دین پیروان
خود را به (( جماعت )) می خواند و از ((تکروی )) و انفرادی باز میدارد . اسلام می
گوید : دست ( قدرت و یاری ) خدا همراه جماعت است و هر انسانی از جماعت دوری گزیند
به آتش جهنم می افتد . برهّ جا مانده از گله ، طعمه گرگها می گردد . بی دلیل نیست
که اقامه نماز به صورت انفرادی در مکانی که نماز جماعت بر پا است ، جایز نمی باشد
و همچنین کسی که از صف نماز پیشی گیرد نمازش ، باطل است .
اسلام می گوید : مومن برای دیگر اهل ، بسان ساختمانی است که هر یک از
آجرهای آن دیگری را محکم کرده و نگاه می دارند .تعاون بر نیکی و تقوا یکی از فرایض
دینی است و سفرش به (( حق و صبر )) یکی از راههای رهایی از خسران دنیا و آخرت است
.
واقعیت موجود نیز مفید بودن کار جمعی را حتمی می داند ؛ چرا که کف
زدن با یک دست غیر ممکن و به قول معروف تک سوار غبار راه نمی اندازد . انسان به تنهایی
کم و با برادارن نیرومند و با اقتدار است . مسولیتهای عظیم و بزرگ به تلاش فراوان
نیاز دارند و ظفرمندی در معرکه های بنیان بر انداز جز از طریق تعاون و کار جمعی
امکان پذیر نمی باشد .
( ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص ) .
{از طرف دیگر } کار گروهی باید سازمان یافته بوده و بر اساس رهبری
مسوول ، و پایه مردمی منسجم و یکپارچه و مفاهیمی
واضح بنا شده باشد . به طوری که رابطه رهبری با افراد سطوح مختلف ( مردم
)بر اساس شورای واجب الاتباع ، و اطاعت آگاهانه و محکم باشد .
پس اسلام جماعت بدون تشکل و انسجام را تأیید نمی کند تا آنجا که
جماعت محدود و کوچک نماز نیز براساس نظم خاص استوار است . چون خداوند نگاه رحمت بر
صفوف نا منظم و غیر مرتب نمی کند . به همین علت ضرورت دارد صفها منظم و هم آهنگ
باشند و از و جود شکاف در آنها خبر نباشد و اگر { به عللی } در جایی شکافی مشاهده
گردید پرکردن آن حتمی و ضروری است . چون اگر بدان توجه نشود و مسدود نگردد ، شیطان
آن را پر خواهد کرد { در صف نماز بایستی } شانه ها و پاها موازی هم و در کنار هم
واقع شوند تا همچنانکه در عقیده و بینش متحد هستند ، در حرکات و شکل و قیافه نیز
همسان و هم آهنگ باشند .روایت شده : (( لا تختلفوا فتختلف قلوبکم )) در صف و جماعت
اختلاف نکنید و با هم ، هم آهنگ باشید و گرنه قلبهایتان نیز مختلف و نا هماهنگ می
شود .
امام جماعت افرادی را که پشت سرش قرار دارند ، مرتب می نماید تا بهم
پیوسته و منسجم شوند و از باب نصیحت به افراد پشت سر خود می گوید : (( به نرمی دست
برادران خود را بگیرید )) ؛ زیرا جماعت اقتضا می کند که افراد مقداری نرمش نشان
دهند تا از این طریق موافقت سایر افراد حاصل شود.
پس از حصول انسجام در جماعت اطاعت و پیروی از امام در تمامی اعمال و
حرکات واجب است ؛ زیرا فلسفه پیش انداختن امام و واگذاری امامت به او ، اطاعت و
اقتدار است . اگر تکبیر گفت شما هم بگویید . و اگر به رکوع رفت شما هم بروید و اگر
سر به سجده نهاد شما هم سر به سجده نهید و چون قرائت را شروع کرد سرا پا گوش شوید
و به او گوش را دهید . بدین ترتیب هیچ یک از نماز گزاران حق مخالفت با امام را
ندارند و نمی توانند نظم صف را به هم زنند ، در سجده و رکوع بر امام پیشی یا در
این تشکل منسجم و صف منظم ، بی نظمی بو جود آورند و چنان که کسی از سر عمد با امام
جماعت به مخالفت بر خیزد ، بیم آن می رود خداوند سر او را تبدیل به سر الاغ کند .
( اشاره به حدیثی که در این باره از امام بخاری روایت شده است )
اما در صورت وقوع خطا از امام ، بر کسانی که پشت سرش قرار دارند لازم
است او را متنبه کرده خطایش را اصلاح کنن ؛ خواه خطا از نوع غلط باشد یا سهو ،
قولی باشد یا عملی در قرائت باشد یا سایر ارکان . تا آنجا که زنان – که در صفوف آخر ( دور ) قرار گرفته اند – با تصفیق امام
را متوجه خطای خود نمی نمایند .
آنچه ذکر شد صورتهای کوچکی
بود از نظام در جماعت اسلامی و رابطه ای که باید بین رهبر و پیروان موجود باشد ؛
چرا که امام در جماعت اسلامی معصوم نیست و اطاعت مطلق و پیروی کورکورانه از هیچ
احدی جایز نمی باشد .
———————————————
منبع : آینده حرکت اسلامی و اولویتهای آن
مؤلف : دکتر یوسف قرضاوی
مترجم : محمد ملازاده
انتشارات : نشر احسان