مهمترین موارد افتراقِ حرکتهای اسلامی
مهمترین موارد
افتراقِ حرکتهای اسلامی و راه وحدت آنها
دکتر البیانونی
همچنان که بین حرکتهای
اسلامی موارد مشترک فراوان است، پارهای موارد افتراق نیز وجود دارد که اینک آنها
را در سه مورد اساسی خلاصه میکنیم:
أ. اختلاف نظر در مورد پذیرش شمولیت و فراگیری مبانی
تطبیقی نظام اسلامی در تمام جوانب زندگی آن هم در چارچوب توان اجتهادهای علمی و
امکانات و ابزارهای عملی؛ چون برخی از اینان عملاً در یک بعد خاص از ابعاد نظام
اسلامی فعالیت میکنند و بدان اهمیت ویژه میدهند و به پارهای از جنبههای نظام
اسلامی بیشتر میپردازند. با وجود آن در پذیرش شمولیت و فراگیری مبانی اعتقادی دین
اسلام متفق هستند و همیشه در کارشان بدان اولویت میدهند. در مباحث پیشین این
موضوع مطرح شد.
ب. اختلاف در ساختار و نوع برنامههایی که برای خود و
برادرانشان تدوین میکنند. ایت فرایند هم بر اساس اجتهاد و به مقدار درک و فهمشان
از برنامهی الهی شکل میگیرد. همچنان با توجه به احساسات در برابر نیازها و
خواستههای کنونی مسلمانان و با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی تدوین میشود
مثل: اختلاف نظر در تنظیم و ترتیب اولویتبندی برنامههای فعالیت اسلامی یا اولویت
دادن به جنبهای بر جنبهی دیگر، یا اهمیت دادن به بعد علمی و تربیتی بیش از ابعاد
دیگر همانند ابعاد اجتماعی، سیاسی و … آنچه در اینجا شایان ذکر است اینکه پرداخت
به تطبیق جنبهای از جنبههای احکام اسلامی از ناحیهی جماعتی یا اهتمام به بخشی
از بخشهای نظام اسلامی از ناحیهی آن جماعت، به معنای نپذیرفتن جنبههای دیگر
احکام و اصول اسلامی و خارج کردن آنها از دایره اسلام نیست.
شایدگاه صراحت بیان در پارهای از مسائل یا بیان موضعی معین از ناحیهی یکی از
حرکتها یا مشاهدهی موضعی از مواضع آن، چنین به ذهن شنونده یا بیننده متبادر شود
که گویندگان این مطلب یا صاحبان آن موضع، جنبههای مهمی از اسلام را به فراموشی
سپردهاند و بدان توجه نمیکنند. نباید فراموش کنیم که در پس این تصریحات و اتخاذ
چنین مواصعی، حقیقتاً امروزه و در شرایط کنونی، اسرار و رموزی نهفته است که برخی
از دعوتگران مصلحت نمیبینند آنها را صراحتاً و یا با اشاره بیان نمایند، اما
آشکار و مورد طعن و نکوهش قرار دادن و آنها را منافی اسلام قلمداد کردن (که
متأسفانه برخی از پیروان اسلام گاهی چنین میکنند) چنین برخوردی حاکی از اختلاف در
اصول و مبانی اعتقادی اسلام است. این فرایند اتحاد و اتفاق دربارهی آن را دشوار
میکند. اگر هم به گونهای اتحاد و تفاهم دربارهی آن صورت گیرد، زود یا دیر،
نتایجی معکوس و غیر مطلوب بهبار خواهد آورد و هرگز در راستای هدف مشترک حرکت
نخواهد کرد.
ج . اختلاف در ساختار و چگونگی روشها و وسایلی که هر کدام جهت فعالیت خویش در
تطبیق برنامههایشان انتخاب میکنند و بر اساس آنها حرکت مینمایند؛ مثلاً برخی از
آنها روش مسالمتآمیز و آشتی جویانه را در برابر روش سختگیرانه و تندروانه بر میگزینند،
برخی دیگر از هرگونه فعالیت سیاسی اجتناب میکنند و از هرگونه بحث پیرامون آن روی
گردان میشوند. و پارهای دیگر از طرح مسائل اختلافی و مناقشه پیرامون آنها پرهیز
میکنند؛ چون این روش را در راستای ایجاد اختلاف و تفرقه بین مسلمانان میدانند.
در همان حال برخی دیگر از حرکتهای اسلامی دربارهی این مسائل به صراحت صحبت میکنند
و بدان فرا میخوانند.
بدون تردید عرصهی دعوت اسلامی ظرفیت اینگونه اختلافات را دارد. لذا لازم است
سینهی دعوتگران نیز در برابر آن وسیع و فراخ باشد. از این رو هر فردی که هرگونه
برنامه، روش و وسیلهای را که برای خود و جماعت خویش مناسب تشخیص میدهد، حق دارد
آن را انتخاب کند. نباید این مسئله را مانعی در برابر اتحاد و همیاری بین خودشان
تصور کنند.
اینک یک قضیهی عینی در برابر این گونه اختلافات را ذکر میکنم که در تبیین
موضعگیری، در برابر این نوع اختلافات بسیار مؤثر است؛ موضعی که برای خودم با استاد
محمد یوسف کاند هلوی رحمه الله امیر جماعت تبلیغ در هندوستان رخ داده
است. روزی که او را در مسجدش در کشور هند در سال ۱۳۸۳ ه .ق مصادف با ۱۹۶۳ م زیارت
کردم و چند روزی به مصاحبت ایشان مفتخر گشتم. بنده آنچه که از برادران جماعت تبلیغ
شنیده و مشاهده کرده بودم، این بود که اینان در سخنان و اصول کاری خود، از دخالت
در امور سیاسی و مسائل اختلافی دوری میجویند. بنده این موضع را نیک درک میکردم و
از آن برداشتی خوشبینانه داشتم. چون این گونه تعامل را به ساختار برنامهی دعوت و
به گستردگی دامنهی فعالیتشان در دنیا ارجاع میدادم. همیشه بر همین تصور بودم،
تا این که برخی در مورد موضعگیری ایشان در قبال جهاد اسلامی و ساختار برنامهی جماعت، پارهای از بدگمانیها را
در اهداف و ابهامات و شبهاتی در مقاصد آن
ایجاد نمودند. حتی گاه آن را از بعضی جنبهها به گروهک قادیانی تشبیه میکردند. به
ویژه در بُعد جهاد، که گروهک قادیانی منکر فریضت آن است. آری، هنگامی که از دور
نسبت به همدیگر قضاوت کنیم و نسبت به همدیگر سوءظن داشته باشیم، همین طور خواهد
بود. بنابراین، در این زیارت فرصتی فراهم شد؛ فرصت را مغتنم شمردم و از جناب شیخ سؤالاتی
کردم تا جایگاه این جنبهی مهم، در جماعتشان مشخص و نمایان شود. لذا با ایشان
سؤالاتی مطرح کردم و جناب شیخ هم با رعایت اصولِ جماعت خویش و با دانش و بردباری
بدانها پاسخ داد. گاه پاسخها عمومی و فراگیر بود و گاه هم مجمل و خلاصه. به محض
اینکه زمینه فراهم شد، بنده با صراحت تمام از وی دربارهی جهاد سؤال نمودم: موضع
جماعت شما دربارهی جهاد اسلامی چیست؟ همچنین استراتژی شما برای مرحلهی تنفیذ و
اجرای احکام پس از رسیدن حرکتهای اسلامی بدان مرحله، چیست؟ جناب شیخ از صراحت
بنده تعجب کرد و لبخندی زد. سپس فرمود: اگر ما دربارهی جهاد که به عنوان قلهی
اسلام مطرح است، رأی خاص و دیدگاه مستقلی میداشتیم، هرگز در کتاب «حیاه الصحابه»
که تألیف این جانب است، هیچگونه ذکری دربارهی غزوات و جهاد رسولالله (ص) و
صحابهی بزرگوار نمیآمد. کتاب فوق اینک در تمام دنیا چاپ و نشر شده است.
پاسخ جناب شیخ را فهمیده و منظورش را درک کردم. از اینکه در سؤال اصرار ورزیده
بودم، از ایشان پوزش طلبیدم و بحمدالله شبهه از ذهنم بیرون شد.
در این باره نیز از برخی دعوتگران معاصر و علما و فعالان دعوت اسلامی – که
خداوند به آنان طول عمر عنایت فرماید – شنیدهام که امثال همین شبهه دربارهی آنان
نیز شایع است. پاسخ آنان نیز در تأیید و تأکید پاسخ جناب شیخ است. اجتناب برخی از
فعالان دعوت اسلامی را از دخالت در امور سیاسی و پرهیز از طرح موارد اختلافی، باید
مبتنی بر اصلِ استراتژی آنان نهاد، نه به معنای انکار و مردود دانستن حقیقت آن،
نوعی استراتژی است که فعلاً بدان بسنده میکنند و بر اساس آن با پشتکار و تلاش
مستمر حرکت میکنند؛ حال فرق نمیکند در آن دچار اشتباه شوند یا به حقیقت دست
یابند. بنابراین، هر تشکّلی را باید با اصول و اجتهاداتش برای عمل آزاد بگذاریم و
در موارد اختلاف به شرط رعایت شرایط اجتهاد و به شرط اتفاق در اصول، آنها را معذور
پنداریم. اگر در اجتهاد خویش دچار اشتباه شده باشند، بازهم استحقاق یک پاداش را خواهند
داشت. لذا ماکاری به نیّات آنان نداریم، چون خداوند از درون و نیّاتشان آگاه است و
بر آن نظارت و کنترل کامل دارد و آنان را مطابق اعمالشان محاسبه و مجازات میکند.
بنابراین، اگر ما در صدد رخنه کردن به قلبها و نیتها باشیم و به جای حسنظن
نسبت به مسلمانان شبهات و اتهامات را ترجیح دهیم، آنگاه یکجا هر دو پاداش را از
دست خواهیم داد و در وادی دروغ و اشتباه قدم خواهیم گذاشت.
گامی نوین در راه وحدت فعالیتهای
اسلامی و پارهای از خواستههای آن
یقیناً همسویی فعالیتهای اسلامی، گامی اساسی و یک هستهی مهم عملی، جهت تحقق
وحدتِ امت اسلام است. امت اسلام هرگز وحدتی فراروی خود نخواهد دید، تا زمانی که
علما و دعوتگران و فعالان اسلامی متحد و یکپارچه نشوند و هر وحدت و یکپارچهگی که
بر این اساس پایدار و استوار نباشد، آن وحدت، یک وحدت شکلی و ظاهری خواهد بود که
هر آن در شرف فروپاشی است و عوامل نابودی آن پیش از آنکه در دست دشمنان باشد به
دست فرزندانش خواهد بود.
بنابراین، از مسئولیتهای مهم و برتر و تکالیف اساسی دعوتگران و دلسوزان
اسلام، این است که در مورد وحدت صفهای خویش، به صورت جدی بیندیشد و در راستای
وحدت و همسویی فعالیتهای دعوت اسلامی، به هر شکل و صیغهای که آن را میپسندند و
دربارهی آن اتفاق نظر دارند صادقانه و خالصانه تلاش کنند. ما به پارهای از نمونهها
و شکلهای متعددی که قابل تحقیق و بررسی است، قبلاً اشاره کردیم.
حرکت کردن در این وادی و پیمودن چنین راهی مهم و اساسی، از دعوتگران مخلص چند
چیز را میطلبد که مهمترین آنها عبارتند از:
الف. در تمام فعالیتها و امورشان اخلاص و یکسویی را در برابر خداوند مدنظر
داشته باشند و از مصلحتها و منافع شخصی و فردی دور باشند.
ب. واقعیت خویش را خوب بشناسند و نسبت به آن آگاهی کافی به دست بیاورند، در
راه دعوت آگاهانه حرکت نمایند و نسبت به تکالیف و مسئولیتهای خویش اطلاع درستی
داشته باشند.
ج. دوست و دشمن را نیک بشناسند.
د. در فعالیتها با همدیگر همکاری و تعاون مستحکم و نیرومندی داشته باشند.
و. در این راه ایثار و فداکاری و از خود گذشتگی و صبر و حوصله به خرج دهند.
ز. حیات جاودانهی اخروی را بر حیات فانی دنیوی، ترجیح دهند،حرص و آزمندی را
ریشهکن کنند، با هوای نفس مبارزه نمایند و بیماریهای درونی دیگری را که در درون
آنان لانه کرده درمان کنند.
ح. در برابر مسلمانان تواضع و فروتنی داشته باشند.
ط. غرور و برتری جویی و فخر فروشی را درمان کنند، نیز خودخواهی و خودپسندی
موجود میان خودشان را اصلاح نمایند. چون این پدیده از خطرناکترین عواملی است که
کیان فعالیت جمعی را تهدید به نابودی میکند و اتحاد و هماهنگی آنان را تبدیل به
تفرقه، و همبستگی و تعاونشان را به کشمکش درونی مبدّل میسازد.
بنابراین، هر کار و فعالیت جمعی که اخلاص و یکسویی در آن نباشد، مایهی خیر و
برکت نخواهد بود. اگر بین دعوتگران و فعالان اسلامی، پیروی از آز و حرص و اطاعت از
هوای نفسانی و ترجیح دنیا به آخرت، عمومیتپیدا کند و هر کسی به دیدگاه خود دلخوش،
و مدام بدان ببالد، پس در چنین جمعی نباید امید خیر و برکت داشته باشیم. چنان که
رسول اکرم (ص) ما را از آن بر حذر داشته و صراحتاً خطر آن را به ما گوشزد کرده
است:
… حتی اذا رأیت شحّاً مطاعاً و هویً متبعاً و دنیا مؤثره و إعجاب کل ذی رأی
برأیه فعلیک بخاصه نفسک و دع العوام …!
«هرگاه مشاهده کردی که از بخل اطاعت و از هوای نفس پیروی میشود و دنیا بر
آخرت ترجیح داده میشود و هر صاحب نظری به رأی و نظر خویش افتخار میورزد، پس آن
وقت به فکر نجات خویش باش و عوام را رها ساز.»
بنابراین، هرگاه این خواستهها و امیدها رعایت شوند و دعوتگران مخلص، صادقانه
جهت تحقق آن تلاش و دست همکاری به سوی برادرانشان دراز کنند، یقیناً آن آرزوی
مطلوب تحقق خواهد یافت، و فاصلهها و تمایزها از بین خواهد رفت و موانع و پردهها
از میان دعوتگران برداشته خواهند شد و کلیهی مسلمانان خواهند توانست جبههای
یگانه و صفی واحد در برابر دشمنانشان تشکیل دهند.
امام شهید حسن البنا رحمهالله در رساله
المؤتمر السادس لجماعه الإخوان المسلمین میفرماید:
«موضع ما در قبال تمام تشکلهای اسلامی باگرایشها و رویکردهای مختلفشان،
موضعی دوستانه و برادرانه بر مبنای تعاون و همیاری و دوست داشتن و محبت ورزیدن
است. دیدگاهها و موضعگیریها را با هم نزدیک و سعی میکنیم بین اندیشههای
مختلف، توفیق و انسجامی به وجود آوریم که حق بتواند در سایهی تعاون و دوستی، بر
باطل پیروز شود. و هیچ وقت اختلاف فقهی یا مذهبی نتواند بین ما فاصله و دوری ایجاد
کند. زیرا دین خدای سبحان، سهل و آسان است و هیچ کس دین را بر خود سخت نمیگیرد،
مگر آنکه دین بر او غالب خواهد شد. و خداوند ما را به راهی بهتر و برتر رهنمون شده
و توفیق دسترسی بدان را عنایت فرموده است. بنابراین، هرگاه با ملایمت و نرمی در پی
حق باشیم، قلبها را به سوی خود جذب خواهیم کرد و عقلها بدان اعتماد و اطمینان
حاصل خواهند کرد. مطمئن هستیم روزی فرا خواهد رسید که در آن نامها و القاب و
فاصلهها و تمایزهای ظاهری و موانع تئوریک از بین خواهد، رفت و اتحاد و همبستگی
عملی که تمام صفهای گُردانهای محمدی (ص) را یکجا جمع خواهد نمود، جایگزین آن
خواهد شد. به صورتی که در میدان فعالیتهای اسلامی جز برادران اسلامی و برادران
مسلمان که همهی آنها را دین خدا به هم پیوند داده و برای تبلیغ آن تلاش و مبارزه
میکنند، چیز دیگری وجود نخواهد داشت دقت کنید امام شهید نفرموده: «اخوان مسلمون»
یعنی برادرانی مسلمان، که شامل مجموعهای از مسلمانان میشود، بلکه فرمود:الاخوان
المسلمون برادران مسلمان یعنی همهی مسلمانان با هم برادرند.»
این است موضع امام شهید رحمهالله که هیچگاه
نمیخواست فقط جماعت او حاکم شود ورهبری را به دست گیرد، بلکه همواره
خواهان چنان وحدتی عملی بود که بتواند کلیه صفوف را یکجا گرد آورد،و برای ایجاد آن
سعی و تلاش مینمود؛ وحدتی که بتواند زیر پرچم اخوت ایمانی به حیات خویش ادامه
دهد. خوشبختانه این مفاهیم را در گفتار و سخنان بسیاری از دعوتگران و بنیانگذاران
جماعتهای اسلامی مشاهده میکنیم که نشان دهندهی اخلاص آنان در برابر الله سبحانه
و تعالی است.
———————————————
منبع :آسیب شناسی جنبش های اسلامی
مؤلف : دکتر البیانونی
مترجم : عبدالغنی براهوتی
انتشارات : احسان