سحری
-
پیام رمضان
پیام روزانه رمضان – روز ۶
آیه و حدیث روز - شماره ۶ سحری کردن باعث خیر و برکت برای روزه دار است
ادامه »»» -
رمضان
خوردن سحری هنگام اذان صبح
خوردن سحری هنگام اذان صبح سؤال – هر گاه انسان بدون اختیار مانند اینکه به خواب رفته باشد ، سحری خوردنش به تأخیر افتد ، و به هنگام شنیدن اذان صبح ، همچنان به خوردن سحری مشغول باشد ، آیا لازم است که با شنیدن اذان صبح فوراً از خوردن و آشامیدن دست بکشد ، یا اینکه تا پایان اذان…
ادامه »»» -
مطالب جدید
۲- رمضان منزلگـاه عـارفـان، منزل دوم: خوردن سحری و اَسرار آن
۲- رمضان منزلگـاه عـارفـان، منزل دوم: خوردن سحری و اَسرار آن نویسنده : محمّد احمدیان منزل دوم: خوردن سحری و اَسرار آن روزه گرفتن هر چند فلسفه‌‌های فراوانی دارد، و از زوایا و ابعاد مختلف قابل بحث و بررسی می‌باشد، امّا یکی از اهداف آن، ترک لذت جویی‌ها و مهار آرزوهای نفسانی است. نفس انسان ذاتاً لذت‌جو و لذت‌گرا، خلق…
ادامه »»» -
عکس نوشته احادیث
۷- احادیث رمضان، خوردن سحری
۷- احادیث رمضان، خوردن سحری پیامبر می فرماید : سحری بخورید، براستی که در سحری خوردن برکت وجود دارد.
ادامه »»» -
عکس نوشته احادیث
۶- احادیث رمضان، خوردن تا طلوع فجر
۶- احادیث رمضان، خوردن تا طلوع فجر پیامبر می فرماید: تا وقتی که ابن أم مکتوم اذان نداده است بخورید و بیاشامید زیرا او هنگام طلوع فجر اذان می گوید .
ادامه »»» -
رمضان
آیا سحری خوردن شرط صحت روزه است یا خیر؟
آیا سحری خوردن شرط صحت روزه است یا خیر؟ نویسنده : دکتر یوسف قرضاوی/ مترجم: دکتر احمد نعمتی حکم سحری خوردن برای روزه‌داران سؤال: دربارۀ حکم سحری خوردن، ما را بهره‌مند سازید… آیا سحری خوردن شرط صحت روزه است یا خیر؟ جواب: سحری خوردن شرط روزه گرفتن نیست بلکه یک سنت است. پیامبر(ص) آن را انجام می‌داده‌اند و بدان دستور…
ادامه »»» -
رمضان
حکم خوردن سحری هنگام اذان صبح چیست ؟
حکم خوردن سحری هنگام اذان صبح چیست ؟ نویسنده : دکتر یوسف قرضاوی/ مترجم: دکتر احمد نعمتی سؤال: هرگاه انسان بدون اختیار مانند اینکه به خواب رفته باشد، سحری خوردنش به تأخیر افتد، و به هنگام شنیدن اذان صبح، همچنان به خوردن سحری مشغول باشد، آیا لازم است که با شنیدن اذان صبح فوراً از خوردن و آشامیدن دست بکشد،…
ادامه »»» -
رمضان
رمضان فصلی برای شروعی تازه و متفاوت
رمضان فصلی برای شروعی تازه و متفاوت روز اول ماه مبارک بود، چیزی تا افطار نمانده بود، برادرم بی حال روی تخت دراز کشیده بود و چشمانش را بسته بود، می دانستیم با اضافه وزن و علاقه وافری که به خوراکی ها دارد، روزه گرفتن برایش کمی سخت تر است. مادرم در آشپزخانه مشغول آماده کردن بساط افطار بود، من…
ادامه »»»