تربیت، اخلاق و تزکیهجواناندعوت و داعیقرآنمطالب جدید

چاره مشکلات ، بازگشت به قرآن

چاره مشکلات ، بازگشت به قرآن

نویسنده: مجدی الهلالی / مترجم: مجتبی دوروزی

ارتباط ما با قرآن

خواننده گرامی می دانی که این قرآنی که پیش روی ماست همان قرآنی است که در دسترس یاران گرامی پیامبر (ص) بود و آن نسل بی نظیر را از آنان ساخت. هم چنین می دانی که ابزارهای ما نیز همان ابزارهای آن ها است، دو چشم، زبان، لب، عقل، قلب و دیگر اندام ها.

چه چیز روی داد؟

چرا قرآن تولیدی هم چون آن تولیدات ندارد؟ در حالی که بیش تر از هر زمانی در میان مسلمین وجود دارد؟ در هر خانه ای از خانه های مسلمانان یک یا چند قرآن وجود دارد، رادیو را که روشن کنی بر روی فرکانس های مخصوصی صدای قرآن را می شنوی ( و خیلی از کشورهای اسلامی رادیو و تلویزیون مخصوص قرآن دارند). بیش تر از زمان دیگر می توان به سادگی قرآن را تلاوت کرد. ( به عنوان مثال بر روی گوشی های موبویال نیز می توان متن قرآن و صدای یک یا چند قاری را نصب کرد)، مؤسسه های قرآنی ( دارالقرآن ها) و حافظان قرآن اعم از زن و مرد در هر جایی وجود دارند. پس چرا قرآن ما را هم چون نسل صحابه زنده نمی گرداندو چرا ما را هم چون آن ها رفعت و عزت ارزانی نمی دارد؟

آیا کسی نیست که قرآن بر او تأثیر نهد؟ یا چه روی داده است؟

شیخ محمد غزالی _ رحمه الله _ به این سؤال پاسخ داده و می گوید : کلیه ی کوشش ها و اهتمام مسلمانان پس از قرون اولیه متوجه جنبه های تلاوت، کنترل مخارج حروف، ادای دقیق غنه ها و مدها و دیگر جنبه های مربوط به الفاظ قرآن و حفظ تواتر آن چه از نظر ادا و چه از نظر قواعد تجوید و تلاوت، شده است. ولی آنان نسبت به تعامل خویش با قرآن، مرتکب عملی شده اند که ممکن است هیچ از ملت های دیگر مر تکب آن نشده باشند؛ چرا که واژه ای قرائت ( خواندن ) را زمانی که انسان می شنود یا بر زبان می آورد، این مقصود را در نظر دارد که نامه ای به او رسیده یا این کتاب بدستش رسیده، او در آن نگریسته و مقصود آن را درک نموده است. از نظر دلالت هیچ تمایزی میان فهم و خواندن با شنیدن و درک نمودن نمی بینیم.

من نمی دانم امت اسلامی با چه دستاویزی میان خواندن و اندیشیدن تمایز قائل شده است. مسلمانان کنونی قرآن را صرفا” جهت تبرک می خواند. گویی آن چه مفید و مقصود است، تکرار الفاظ بدون درک مفاهیم و مقاصد آن ها می باشد. زمانی که می کوشم موضع مسلمانان را در قبال این عملکرد درک کنم، می بینیم که از ناحیه ی شرعی موضعی نادرست و مردود است. خداوند می فرماید :

” کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ “( ص/۲۹)

“[این] کتابى مبارک است که آن را به سوى تو نازل کرده‏ایم تا در [باره] آیات آن بیندیشند و خردمندان پند گیرند”

این آیه خواستار درکم و پند گیری و تدبر است. اما همراه با اغین تلاوت سطحی که معنی در آن احساس نمی شود، مقصد قابل درک نیست، در آن سوی مفهوم قریب آیه تعمق صورت نمی گیرد، تا پایه های روانی و اجتماعی مطلوب استنتاج شوند و از طریق این دریافت ها امت بتواند نقش از دست رفته ای خویش را در رهبری بشر باز گرداند، تدبر و پند پذیری کجا صورت می گیرد؟[۱]

تاریخ رها کردن قرآن

منظور از رها کردن قرآن؛ یعنی رها کردن بهر گیری و بهره برداری از آن و وارد نشدن به کارگاه انسان سازیش، این کار اوست که فرد را تغیر دهد_ هر فردی_ تا از او مؤمنی عابد بسازد، مؤمنی که در هر کار و حالی خداوند را عبادت می نماید. تاریخ رها کردن قرآن از قرن ها پیش آغاز شده، از زمانی که مسلمین به بعضی از جنبه های علم اهتمام بیش تری داده و آن ها را توسعه دادند علومی چون علم کلام و فقه، برای این علم ها قواعدی وضع کردند، سپس شرحی بر این قواعد نگاشتند سپس حواشی و مختصراتی براین مطالب افزودند، همه ی این ها به حساب قرآن صورت می گرفت قرآنی که فقط در عزاداری ها و بر بستر بیمار و به هنگام ماه رمضان تلاوت می شد.

شیخ محمد غزالی_ رحمه الله_ می گوید:

مسلمانان قرآن را رها کرده و به احادیث دل بستند و گرویدند.

بعد از آن احادیث را ترک نموده، به اقوال پیشوایان رو آوردند.

سپس از گفتار پیشوایان هم بریدند، به سلوک و روش تقلیدی رو کردند.

پیش رفت اسلام به این صورت، واقعا” برای اسلام و مسلمین مصیبت و وبال بود.

ابن عبدالبر از ضحاک بن مزاحم نقل کرده است که : روزگاری می آید، مردم قرآن را در طاقچه ها نهاده و آن را باز نمی کنند تا عنکبوت بر آن لانه می سازد، از محتوا و مندرجات آن استفاده نمی کنند، و اعمال مردم بر مبنای روایات و احادیث صورت می گیرد.[۲] ب

بنابراین تعامل عجیب و غریبی که امروزه با قرآن انجام می گیرد نتیجه ای میراثی است که ما از قرن های گذشته به ارث برده ایم، مسلمانان به تدریج از ( مسیر) قرآن منحرف گشته اند تا به وضعیت امروز رسیده اند. هنگامی که گروهی از ما، علت ناتوانی ما در بهره گیری از قرآن می پرسند_ در حالی که صحابه بهره ها از آن بردند_ ناگزیر باید پاسخ را از تشخیص حال ما با قرآن آغاز کرد.

تشخیص:

هدف والا و برجسته ی نزول قرآن، هدایت مردم به سوی خداوند عزوجل است؛ زیرا خداوند می فرماید:

” قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء ” ( فصلت/۴۴)” بگو قرآن برای مؤمنان مایه ی را هنمایی و بهبودی است. ( ایشان را از راه های گمراهی و سرگشتگی می رهاند و از بیماری های شک و گمان نجات می بخشد.)”

آیا تعامل ما با قرآن از همین مسیر صورت گرفته است و آیا از همین نقطه شروع کرده ایم و اوامرش را از همان جایی که قرآن مدنظر داشته ( یعنی هدایت مردم ) به جا آورده ایم؟ یا چه کار کرده ایم؟ کسی که در حال و روز ما بیندیشد، در می یابد که ما در تعامل با قرآن بسیار از هدفی که به خاطرش نازل شده، دور گشته ایم. قرآن را که می بایستی هم چون سرچشمه ای برای هدایت و توجیه باشد رها کرده ایم و این هدایت را در چیزهای دیگری می جوییم و در نتیجه دچار تفرقه و چند دستگی گشته ایم.

وقت مان را در اختیار قرآن قرار نداده ایم و هنگامی هم که آن را تلاوت می کنیم فقط در گلویمان است، این فرصت را به قرآن نداده ایم که تصوراتش و بینش ما را شکل دهد و شخصیت ما را رنگ و بویی بخشد و اولین منبع تعلیم و تربیت ما باشد.

بعضی از ما بر کسانی که احکام ( تجوید ) قرآئت را به خوبی ادا نمی کنند، ایراد گرفته و حتی گاهی همین کارش را به تمسخر می گیرند اما نسبت به کسانی که تفقهی در معانی قرآن ندارند، هیچ ایرادی وارد نمی کنند!؟

پیامبر (ص) می فرماید: ” بهترین شما کسی است که قرآن را یاد گرفته و به دیگران می آموزد “[۳]درک ما از این حدیث ناقص بوده و آن را فقط به یادگیری تلاوتش محدود کرده ایم! در حالی که هدف این حدیث هم چنان که ابن تیمیه_ رحمهالله _ می گوید : یادگیری حروف و معانی آن هر دو با هم مدنظر است.

حتی یادگیری معانی آن بر یادگیری حروف آن مقدم تر است چرا که همین معانی است که سبب افزایش ایمان می شود.

بیشترین اهتمام ما به هنگام تلاوت قرآن رسیدن به پایان سوره بدون تلاش برای فهم چیزی است که می گوییم، حتی گاهی یکی از ما سوره ای را به پایان رسانده و وارد سوره ای دیگر می شود بدون آن که متوجه این جابه جایی شود. اگر در مورد آیاتی که ما از تلاوت متوقف کرده اند ( تا در آن بیندیشیم ) سؤال شود، هیچ جوابی نداریم که بدهیم! ( و در مورد هیچ آیه ای نیندیشیده ایم)

–          به هنگام ماه رمضان_ که خداوند با نزول قرآن در آن، آن را مقام و منزلتی خاص عطا فرموده_ مسابقه ی تعدا ختم قرآن در این ماه، میان ما روی می دهد.

–          گروهی از ما چنین می پندارد که پرداختن به قرآن فقط به معنای پرداختن به حفظ و تکرار حروف آن است؛ آن هم بدون اندیشیدن در آیات و فهم منظور خداوند از آن، هزاران نفر به حفظ آن می پردازند.

–          تغییر مفهوم حامل قرآننزد ما، به گونه ای که می بینیم یکی از ما اخلاق و رفتارش چه قبل از حفظ قرآن و چه بعد از آن، هیچ تغییری در آن روی نمی دهد.

–          رادیو را روشن کرده و روی موجی قرار می دهیم که صدای تلاوت قرآن از آن می آید سپس آن را رها می کنیم تا به گوشه گوشه ی آن مکان از آن نوا پر شوداما خود به دنبال کار های مان می رویم و گویی اصلا” ما مخاطبان این قرآن نیستیم.

به راستی ما کتاب مان را پشت گوش انداخته و آن را بدل به آرزوهایی ناروا کرده ایم، هم چنان که ابن تیمیه رحمه الله از ابن عباس و قتاده در تفسیر این سخن خداوند :

” وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لاَ یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلاَّ أَمَانِیَّ ” ( بقره/۷۸) ” و پاره ای از آنان افراد بی سوادی هستند که ( از) کتاب ( خدا تورات) جز؟( یک مشت خرافات و دروغ هایی که احبارشانبه هم بافته است و با) آرزوهای ( آنان سازگار است) نمی دانند.”نقل می کند که: ابن عباس و قتاده می گویند: یعنی نسبت به معنا و مفهوم کتاب نا آشنایند، حفظ و قرائت آن را می دانند اما آن را نمی فهمند و نمی دانند چه چیزی در آن است.

با این شیوه برخورد با قرآن چه دستاوردی حاصل نموده ایم؟

واقعیت امت اسلامی

زن و مرد و پیر و جوان و خلاصه همه و همه می دانند که امت اسلامی به چه نابودی و انحلالی گرفتار آمده و شب و روز جرعه جرعه جام تلخ پستی و خواری را سر می کشد.

توسط کفار لگد مال شده ایم و هر آن چه را بخواهند بر سرمان می آورند… از همه ی ملت ها خوارتر گشته ایم…. خوارترین افراد اهل زمین… هیچ ارزشی نداریم و منزلتی برایمان باقی نمانده است!!

ما از سرچشمه ی عزت و شوکتمان چشم پوشیده ایم . دشمنانمان نسبت به ایمن موضوع اطمینان دارند، تمسخرشان نسبت به ما به جایی رسیده است که بعضی از رادیو تلویزیون هایشان برنامه ها را با تلاوت قرآن آغاز می کنند؛ زیرا می دانند که ما قرآن را مورد بی مهری قرار داده ایم. هنگامی که پرتوهای نور و جلوه های آرزو در این تاریکی قیر گون، در پیدایش بیداری اسلامی نمود یافت، این نسل جوان وعده داده به قرآن، در زمینه ی فهم و عمل به قرآن حقش را ادا ننمود و با قرآن هم چون مصدر هدایت و ارشاد برخورد ننمود، بلکه قرآن را رها کرده و به جست و جوی دیگری پرداخت، در نتیجه در زمینه مصدرها دجار اختلاف شده و راه و روش ها گوناگون شد و آن چه نمی بایست روی دهد، روی دادو در خصوص مسایل مختلف و امور اساسی دچار اختلاف بینش شد و بر گر یک نفر جمع نگشت… و چون ما بد رفتاری کردیم خداوند نیز به وعده ی خود وفا نکرد و سنت یاری و پیروزی را در ما محقق نگردانید. سنتی که به وعده ی خود در یاری و پیروزی ایشان وفا نموده بود.

همان اول پیش از ایمان آوردن به اسلام قومی ذلیل، نیازمند، ناآگاه و عقب تر از دیگر ملت ها بود، اما به ناگاه و با استقبال خوب و صحیح از قرآن جلوتر از دیگر ملت ها قرار گرفته و رهبری جهان در دست گرفته و نظر همگان را به خود جلب کرد: ” وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ ” ( توبه/۱۱۱) ” و چه کسی از خدا به عهد خود وفادار کننده تر است؟”

اما هنگامی که ما از این چراغ هدایت صرف نظر کرده و دارو را ریختیم و هدایت و سعادت را از غیر قرآن طلب کردیم، خداوند نیز ما را به حال خود رها کرد و بعد از آن که صاحب عزت بودیم ما را به خاک مذلت نشاند و اهل کتابی را بر ما مسلط گردانید که خود پیش تر خوار و ذلیل بودند، خداوند یهودیان و مسیحیان را هم چون تازیانه ای جهت تأدیب ما قرار داد تا شاید ( از خواب غفلت بیدار گشته) به سوی او وکتابش بازگردیم.

خداوند می فرماید: ” وَأَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ” ( زخرف/۴۸)

” ایشان را به انواع بلایا گرفتار کردیم تا این که ( از گمراهی خود) برگردند و توبه کنند.”

آیا ما ( به سوی خدا و قرآن) باز می گردیم؟!

————————————–

نام کتاب:بازگشت به قرآن چرا و چگونه ؟ / مؤلف: مجدی الهلالی / مترجم: مجتبی دوروزی / ناشر: نشر احسان

[۱] نگرشی نو در فهم قرآن؛ تألیف محمد غزالی، ترجمه: داود نارویی، ص (۴۷-۴۸) (مترجم)

[۲] فقه السیره؛ تألیف محمد غزالی مصری، ترجمه: سید محمد طاهر حسینی، ص ۶۲.

[۳] اخرجه البخاری عن عثمان بن عفان، و الترمذی و ابوداود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا