اندرزهای قرآن و تطبیق با فرمان های دهگانه تورات
قرآن و فرمان های دهگانه آن و تطبیق با فرمان های دهگانه تورات
نوشته: دکتر طارق سویدان / برگردان: عبدالرحمن عزام
با جمعی از فیلم نامه نویسان فیلم های جهانی ملاقاتی داشته و پیرامون زندگی پیامبر اسلام برای شان سمیناری به زبان انگلیسی ارایه نمودم تا پیش مقدمه ای به نوشتن فیلم نامه ی فیلمی جهانی پیرامون زندگی پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم باشد.
ایشان بر این کار مصمم بوده و از خلال سوال هایی که مطرح می نمودند، تفاوت شان با دیگران دانسته می شد.
از جمله سوال ها، یکی این بود؛ «آیا نزد مسلمانان همانند فرمان های دهگانه ی فرود آمده بر موسی، فرمان هایی وجود دارد؟!».
فرمان های دهگانه بر موسی چنین بود:
- من خدای تو هستم و جز من کسی را به خدایی مگیر.
- خدایان دیگری غیر از من بر نگیر، هیچگونه بتی از آنچه در آسمان و یا در زمین است مساز، برای شان سجده مبر و پرستش شان مکن؛ زیرا من خدای غیوری هستم و کسانی را که از من نفرت دارند، تا نسل سوم و چهارم گناه پدران را در فرزندان شان دنبال می کنم (مجازات شان می کنم) و بر هزاران کس که مرا دوست دارند و وصیت های مرا پاس می دارند، احسان و رحمت می نمایم.
- نام خدایت را بیهوده به زبان نیاور؛ زیرا خداوند کسی را که نامش را بیهوده به زبان آورد، بدون مجازات نمی گذارد.
- روز شنبه را بخاطر تقدش به یاد داشته باش. شش روز اند که همه کار و امور زندگی خویش را در آن انجام می دهی، اما روز هفتم را برای خدا بگذار و در آن روز هیچ کاری انجام نده. نه خودت، نه فرزندت، نه دخترت، نه کنیز و برده ات، نه چهارپایانت و نه مهمان فرود آمده بر خانه ات؛ زیرا خداوند آسمان و زمین و دریا و هر آنچه در آن ها است، در شش روز آفرید و روز هفتم استراحت نمود؛ لذا خداوند در روز شنبه برکت نهاده و آن را مقدس گردانیده است.
- پدر و مادرت را گرامی بدار تا در سرزمینی که خداوند برایت خواهد داد، عمر طولانی داشته باشی.
- به کشتن کسی دست دراز مکن.
- به سوی زنا قدم بر ندار.
- دزدی مکن.
- بر نزدیکانت به دروغ شهادت نده.
- چشم طمع به مال، ناموس، برده، کنیز، خر و گاو همسایه مدوز.
دوباره به سوال شان باز می گردیم ؛ «آیا نزد مسلمانان همانند فرمان های دهگانه ی فرود آمده بر موسی، فرمان هایی وجود دارد؟!» در جواب برای شان گفتم: بله چنین چیزی وجود دارد که از فرمان های آمده بر موسی دقیقتر، شاملتر و تفصیلی تر است. منظورم آیاتی از سوره ی اسراء بود و می شود آن آیات را وصایای حکیمانه ی دهگانه نام نهیم که عبارت اند از فرمان های حکیمانه ی ذیل:
یکم: توحید
خداوند فرمان می دهد: «لاَّ تَجْعَل مَعَ اللّهِ إِلَهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَّخْذُولاً/ (ای انسان!) با یزدان، خدای دیگری قرار مده (و معبود خود مدان و به فریاد مخوان) که نکوهیده و زبون شوی.» [اسراء:۲۲] که در دنیا و نه هم در آخرت فلاح و رستگاری را نخواهی دید. و با وجود علاقه ی مردم، هیچ کسی یاری و نصرتت نخواهد کرد. « وَقَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ / پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید.» [اسراء: ۲۳] لذا جز خداوند متعال هیچکسی سزاوار پرستش نیست.
دوم: نیکوکاری با پدر و مادر
خداوند فرمان می دهد: «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً کَرِیماً وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً / و به پدر و مادر نیکی کنید (و با آنان نیکو رفتار نمائید). هرگاه یکی از آن دو، و یا هر دوی ایشان نزد تو به سن پیری برسند، (کمترین اهانتی بدیشان مکن و حتی سبکترین تعبیر نامؤدّبانه همچون) اُف به آنان مگو! (و بر سر ایشان فریاد مزن) و آنان را از پیش خود مران و با سخنان محترمانه با آن دو سخن بگو.
و بال تواضعِ مهربانی را برایشان فرود آور (و در برابرشان کاملاً فروتن باش، و برای آنان دست دعا به درگاه خدا بردار) و بگو: پروردگارا! (اینک که ضعیف و جز تو پناهی ندارند) بدیشان مرحمت فرما، همان گونه که آنان در کوچکی (به ضعف و کودکی من رحم کردند و) مرا تربیت و بزرگ نمودند.» [اسراء: ۲۳-۲۴]. نیکوکاری با پدر و مادر به دقیقترین تفصیل خود بیان شده است مانند باز داشتن از گفتن کلمۀ اف که ممکن است احساس روانی شان را جریحه نماید چه برسد به موضوعاتی که از این بالاتر باشد.
سوم: اخلاص و توبه
خداوند در فرمانی دیگر می فرماید: «رَّبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمْ إِن تَکُونُواْ صَالِحِینَ فَإِنَّهُ کَانَ لِلأَوَّابِینَ غَفُوراً / پروردگارتان (از خودتان) آگاه تر بدان چیزهائی است که در درونتان می گذرد (و لذا می داند که اراده نیکی و یا بدی، نسبت به والدین خود دارید). اگر افراد شایسته و بایسته ای باشید (و در راه خدمت بدیشان لغزشی از شما سر زده باشد و در اندیشه جبران آن بوده و از کرده خود پشیمان شوید، خدا شما را می بخشد) چرا که او در حقِ توبه کاران همیشه بخشنده بوده است.» [اسراء: ۲۵] نیت خویش را خالص و دل های خود را پاگ گردانید. هر کس با انجام توبه به سوی خدا برگردد، الله متعال او را می پذیرد و مورد بخشش خویش قرار می دهد.
چهارم: انفاق درست و مصرف صحیح
خداوند ضمن فرمانی دیگر می فرماید: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیراً إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاء رَحْمَهٍ مِّن رَّبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّیْسُوراً / حق خویشاوند را (از قبیل: صله رحم و نیکوئی و مودّت و محبّت)، و حق مستمند و وامانده در راه را (از قبیل: زکات و صدقه و احسان)، بپرداز، و به هیچ وجه باد دستی مکن. بی گمان باد دستان دوستان اهریمنانند (و گوش به وسوسه های ایشان می دارند و در انجام بدیها همسان و همگامند) و اهریمنان بسیار ناسپاس (نعمتهای) پروردگار خود هستند (و تمام توان خویش را در فساد و نافرمانی از خدا می گذرانند. باد دستی هم فساد و نافرمانی است، از آن خویشتن را برحذر دارید تا همچون اهریمنان بشمار نیائید و با ایشان در آخرت به دوزخ نیفتید). و اگر از آنان (یعنی از خویشاوندان و بیچارگان و واماندگان در راه، به سبب نبودن امکانات و) به خاطر انتظار رحمت پروردگارت که امیدِ بدان داری، روی برگردانی، با ایشان محترمانه و مهربانانه سخن بگو (و با وعده احسان در آینده بدیشان، دلخوش و امیدوارشان گردان).» [اسراء: ۲۶-۲۸] انفاق را از نیازمندان خویشاوند آغاز نما. به نیازمندان و مساکین اهل شهر و کشورت و همچنان به در راه ماندگان نیکویی نما. مال خویش را با مصرف بیجا ضایع مساز. هرگاه به دلیل نداشتن مال، نتوانستی به نیازمندان انفاق نمایی، منتظر باش تا خداوند برایت مالی دهد. و اگر به جهت عدم توانایی مالی برای شان چیزی ندادی، حد اقل سخن نیکو و زیبایت را از ایشان دریغ مدار.
پنجم: آراستگی جامعه
خداوند در ادامه فرمان می دهد: «وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَهً وَسَاء سَبِیلاً / و (با انجام عوامل و انگیزه های زنا) به زنا نزدیک نشوید که زنا گناه بسیار زشت و بدترین راه و شیوه است.» [اسراء: ۳۲] زنا پیوند جنسی حرامی است به آن نزدیک مشو؛ زیرا این کاری پست و فرومایه بوده و راه زشت و بدی است که به انحطاط جامعه منجر می شود.
ششم: حمایت از بی گناهان
خداوند متعال در فرمانی دیگر می فرماید: «وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَاناً فَلاَ یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُوراً/ و کسی را نکشید که خداوند کشتن او را – جز به حق- حرام کرده است. هر کس که مظلومانه کشته شود، به صاحب خون او (که نزدیکترین خویشاوند بدو است، این) قدرت را داده ایم (که با مراجعه به قاضی، قصاص خود را درخواست و قاتل را به مجازات برساند) ولی نباید او هم در کشتن اسراف کند (و به جای یک نفر، دو نفر و بیشتر را بکشد، یا این که به عوض قاتل، دیگری را هلاک سازد). بی گمان صاحب خون یاری شونده (از سوی خدا) است (چرا که حق قصاص را بدو داده است).» [اسراء: ۳۳] خداوند متعال بدون در نظرداشت دین و مذهب و نژاد، خون هر انسان را حرام قرار داده است. مگر به حق آن مانند جهاد برحق و قصاص عادلانه. و هر کس مظلومانه به قتل رسید، برای او حقی در دنیا و آخرت گرفته می شود. و ولی حق دارد که قاتل را ببخشد و یا هم اینکه دیت را بپذیرد و یا هم قصاص را بر پا بدارد. باکشتن بی گناهان از خانواده ی قاتل، نباید از حد شرعی پای فراتر گذاشت. خداوند ولی را نصرت و یاری نموده و حقش را در صورت التزام شریعت، برایش می گیرد.
هفتم: مراعات حال یتیمان
فرمان دیگر خداوند متعال چنین است: «وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ/ و در مال یتیم تصرّف نکنید مگر به شیوه ای که (در حفظ و بهره وری آن مفیدتر و) بهتر باشد. (بدین کار ادامه دهید) تا این که یتیم به سنّ بلوغ می رسد (و می تواند در دارائی خود تصرّف کند و به نحو احسن آن را مورد بهره برداری قرار دهد)» [اسراء: ۳۴] جهت ناتوانی یتیمان از حمایت مال خویش، بر حفاظت اموال شان مبادرت ورزید و این حمایت به عنوان امر واجبی بر دوش هر یک از افراد جامعه نهاده شده است. روش نیکو مانند گرفتن مال بخاطر انفاق بر ایشان تا هنگامی که بزرگ شوند. سن و سال؛ مدار اعتبار و معیار تسلیم دهی اموال برای یتیم نیست؛ بلکه این حکم تا زمانی ادامه خواهد یافت که او به سن رشد برسد و با حکمت در استعمال اموال، دست یازد.
هشتم: وفا به عهد و پیمان
و در فرمانی دیگر: «وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْؤُولاً/ و به عهد و پیمان (خود که با خدا یا مردم بسته اید) وفا کنید، چرا که از (شما روز رستاخیز درباره) عهد و پیمان پرسیده می شود.» [اسراء: ۳۴] به عهد و پیمان در تمامی اشکال آن، پایبند باشید و آن را وفا کنید. روز قیامت از انجام و ادای هر تعهد و التزام، محاسبه صورت می گیرد.
نهم: عدالت
در فرمانی دیگر خداوند می فرماید: «وَأَوْفُوا الْکَیْلَ إِذا کِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً/ و هنگامی که چیزی را به پیمانه می زنید، آن را به تمام و کمال پیمانه کنید، و با ترازوی درست (اشیاء را) بکشید (و در وزن و پیمانه به مشتری کم ندهید) که این کار سرانجام بهتر و نیکوتری (در دنیا و آخرت برای شما) دارد.» [اسراء: ۳۵] حقوق مردم را کامل برای شان اعطا نمایید. در تعاملات مالی و سایر برخوردهای خویش، عدالت را برپای دارید.
دهم: فروتنی
خداوند متعال ضمن فرمان های فوق، در فرمانی دیگر می فرماید: «وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً/ از چیزی دنباله روی مکن که از آن ناآگاهی. بی گمان (انسان در برابر کارهائی که) چشم و گوش و دل همه (و سایر اعضاء دیگر انجام می دهند) مورد پرس و جوی از آن قرار می گیرد.» [اسراء: ۳۶] علاوه بر توجیهات متذکره درین باب، اخلاق بر محور تعامل با مردم می چرخد و اساس این امر، تواضع و فروتنی می باشد. هیچگاه مگو من چنین دیدم و تو چنان ندیدی. من چنان شنیدم و تو چنان نشنیدی. و یا من چنین می دانم و تو چنان نمی دانی. جهت فخر فروشی بر دیگران، ادعای فهم و دانش نکن. انسان در روز قیامت در رابطه به هر ادعای باطلی مورد محاسبه قرار می گیرد.
«وَلاَ تَمْشِ فِی الأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَن تَخْرِقَ الأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً کُلُّ ذَلِکَ کَانَ سَیٍّئُهُ عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهاً / و در روی زمین متکبّرانه و مغرورانه راه مرو. چرا که تو (با پای کوبیدن قلدرانه ات بر زمین) نمی توانی زمین را بشکافی، و (با گردن کشیدن جبّارانه ات بر آسمان، نمی توانی) به بلندای کوهها برسی. (آخر ذرّه ناچیزی انسان نام، در برابر کره زمین، و کره زمین در برابر مجموعه هستی، چه چیز بشمار آست؟!) همه آن (مأمورات و منهیّات مذکور در آیات پیشین) بدهایش (که منهیّات است) نزد پروردگارت زشت بشمار است (و از آن ناخوشنود است).» [اسراء: ۳۷] به نفس خویش مغرور مشو که از فخر فروشی و تکبر، بر زمین گام نهی و بر مردم تکبر ورزی و خود را از دیگران برتر انگاری. تو ضعیف بوده و توانایی هایت محدود اند. غرور و تکبر نخستین گناهی بود که ابلیس بدان پرداخت. او گفت من از آدم بهترم. تکبر و خود برتر بینی، اساس همه ی گناهان است؛ لذا از آن دور باش.
خلاصه
در پایان خداوند می فرماید: «ذَلِکَ مِمَّا أَوْحَى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهِ وَلاَ تَجْعَلْ مَعَ اللّهِ إِلَهاً آخَرَ فَتُلْقَى فِی جَهَنَّمَ مَلُوماً مَّدْحُوراً/ اینها از امور حکمت آمیزی است که پروردگارت به تو وحی کرده است، و هرگز با خداوند (یگانه و آفریدگار جهان هستی) معبود دیگری را انباز مکن، که (اگر چنین کنی) به دوزخ افکنده شوی (و از سوی خدا و مردم) سرزنش شده و مطرود (از رحمت الهی گردی).» [اسراء: ۳۹] اساس همه ی کارها توحید و دوری از شرک است؛ و با توحید و یگانه پرستی، انسان به حکمت در دنیا و فلاح و فوز و رستگاری در آخرت، می رسد.