نهضت علمی در جهان اسلام؛چالش ها و امید ها
نهضت علمی در جهان اسلام؛چالش ها و امید ها
دکتر مأمون عبدالحلیم وجیه
ترجمه:اقبال جهانگیری
جنبش های علمی در بیداری و تمدن جوامع بشری،نقش اساسی ایفا می کنند.آنانکه جایگاه صدارت را در علم آموزی تصاحب کنند،پله ها و مراحل پیشرفت را یکی پس از دیگری طی خواهند کرد.هر امتی که مسیر متمایزی در پیش گیرد،بر دیگران امتیاز می یابد و آنکه سکون اختیار کند،در خواب غفلت می ماند و چه راست گفته اند که: جهل چراگاهی است که چرنده اش سرانجام ناخوشایندی دارد و بهای گزافی می پردازد.
ملل جهان معاصر به سه دسته تقسیم می شوند:کشورهای پیشرفته،کشورهای در حال توسعه و کشورهایی که در نازل ترین درجات عقب ماندگی به سر می برند.حقایق کنونی جهان، گواه این تمایز و تفاوت است.تفاوت بین امت هایی که عنان صدارت علم را در دست دارند و آرامش و استقرارسیاسی،توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی به ارمغان می آورند و آنها که مردمانشان را درگیر جنگ ها و معرکه های کارزار کرده و حاصلی جز فقر،بیماری و خرافه گرایی به همراه ندارند.
واقعیت حال نهضت علمیِ جهان اسلام،در زمینه علوم تجربی،حقیقتی تلخ و دردناک است.چون تماشاگرانی می مانیم که نظاره گر دستاوردهای دیگران در زمینه ی علوم مختلف هستیم و کف زنان آنها را تحسین و تبریک می گوییم درحالیکه چنانچه از مسلمانی در مورد پیشرفت های کشورش سئوال شود،سر در گریبان برده و سکوت می کند.ما را چه شده که به این حال افتاده ایم؟علل و اسباب این رکود همه گیر چیست؟
رابطه علم و دین:
نحوه قرائت و فهمی که پیش کسوتان دینی از ادیان خود داشته اند،منجر به اصطکاک بین علم و دین گردیده و یک واقعیت انکار ناپذیر است که در سده های ظلمت اروپا ]قرون وسطی[،حاصل تلاشها و زحمات دانشمندان با شکنجه و قتل پاسخ داده می شد.دوره ای که کلیسا و احکام آن،راه نفس بر علم و ابتکار بستند و «ادوارد گیبون»(Edward Gibbon)،دانشمند و مورخ انگلیسی در کتابش «تاریخ انحطاط و سقوط امپراطوری روم»( The history of the decline and fall of the Roman Empire )،این دوره ی هزارساله یا بیشتر را « هزاره ی بی خردی و دینداری » می خواند.تا آنجا که اعدام دانشمندان،از مشخصه های بارز این برهه از زمان بود.
« گیوردانو برونو» ( Giordano Bruno )،ستاره شناس برجسته ی ایتالیایی به مدت ۸ سال زندانی و سپس به دلیل اصرار بر نظریاتش و به جرم بدعت گذاری در آیین مسیحیت،محکوم به اعدام و در یکی از میادین روم به آتش کشیده شد.« گالیله» بعد از اینکه به دیوانگی اش اعتراف کرد،از مرگ جان سالم به در برد و محکوم به سکوت و محروم از نظریه پردازی شد و این بزرگترین مجازات است در حق دانشمندی همچون او.
تاریخ این برهه از زمان،مملوء از وقایع ترسناکی است که حاصل از هم گریزی و تضاد بین علم و دین مسیحیت بود.
اسلام و علم:
بر خلاف آنچه گفته شد،علم در اسلام از جایگاه بسیار ارزشمندی برخوردار است و لذا پیروان خود را تحصیل علم،تحقیق و تفحّص و خردورزی تشویق می کند.بسیاری از آیات قرآن و احادیث پیامبر اکرم(صل الله علیه و سلم) گواه این مدعایند.کسانی که تاریخ گذشته اسلام را مطالعه کرده باشند،به خوبی می دانند که چه ستاره ها در آسمان آن درخشیده و چون آفتابی به هر سمت و سو پرتو افکنده اند. به یمن تلاش های بی شائبه ی دانشمندان مسلمان،دورانی پر افتخار و شایسته ی مباهات در تاریخ رقم خورد که ضیای علم و دانش آن شرق و غرب را در نوردید و طالبان آن از اقصی نقاط زمین – از جمله اروپا که خود را در مضیقه می دید- به سویش شتافتند و از آن توشه ها برگرفتند.
مجله «ایکونوموست» در تاریخ ۲۶ژانویه ۲۰۱۳م ،مقاله ای با عنوان «اسلام و علم…راهی بسوی نوگرایی» ( The road to renewal…Islam & Science )،منتشر کرد که نویسنده در آن،عقب ماندگی مسلمانان در زمینه ی دانش و دستاوردهای علمی آن را تضاد بین اسلام و علم نمی داند.بلکه دلیل این امر را بخل و تنگ نظری حکّام لائیک عنوان می کند.بر اساس بیانات نویسنده،این حکمرانان حاضر نبودند به موضوع پیشرفت علمی بودجه ای اختصاص دهند و در دوره ی آنها اندیشمندان مورد بی مهری قرار گرفتند و در زمینه ی احداث مراکز علمی و آموزشی هیچ اقدامی از سوی آنان صورت نگرفت.حال آنکه خلفای عباسی،در مسیر تحقق این اهداف،هزینه های کلانی پرداختند و پرچم دار نهضت علمی- فنی در عصر خود بودند و همین باعث شد که این دوره به عصر طلایی اسلام در علم و صنعت شهرت یابد.
در زیر نمونه هایی عملی و مستدلّ از اهمیت علم نزد مسلمانان آورده شده است:
« ابو عبدالله محمّد بن موسی خوارزمی»(متولد ۲۳۲هـ)،بنیانگذار قواعد علم جبر،در رشته ی ریاضیات شهرت یافت و کتاب « الجبر و المقابله» وی به زبان لاتین برگردانده شد و مورد استقبال غرب قرار گرفت.به پاس قدردانی از زحمات این دانشمند گرانقدر، این شاخه از ریاضیات، با اصطلاح عربی «algebra» نامگذاری شد.
«شیخ الرئیس ابو علی حسین بن سینا»(متولد ۴۲۷هـ) در علم پزشکی به نبوغ رسید و کتاب «القانون فی الطب» وی چندین سده از منابع تراز اول برای آموزش پزشکی در غرب به شمار می آمد] این کتاب توسط شاعر و نویسنده ی نامدار کُرد،استاد عبدالرحمن شرافکندی(هه ژار) به فارسی برگردانده شده است و از جمله منابع مرجع در علم پزشکی به شمار می آید.مترجم[.تألیفات وی در زمینه های مختلف فلسفه،طب و علوم دینی بالغ بر ۲۰۰ عدد است.
«ابو علی حسن بن هیثم»(متولد ۴۳۰ هـ)،در یکی از شاخه های علم فیزیک پیشتاز و سردمدار عصر خویش بود.وی در زمینه های دیگری چون ریاضی،چشم پژشکی،جغرافیا ونجوم نیز تبحّر داشت.
«ابو ریحان احمد بن محمد بیرونی»(متولد ۴۴۰هـ)،نیز شاخه ای است از درخت تنومند دانش اسلامی که در تمام علوم از جمله جغرافیا،نجوم،فیزیک و ریاضی سررشته بود.او اولین شخصی بود که نظریه گردش زمین به دور محور خود را مطرح نمود.وی همچنین صاحب آثار و تألیفات بسیاری در زمینه علوم مختلفی چون فیزیک،نجوم،ریاضیات و فارماکولوژی است.
علم و پشتوانه ی مالی
اقتصاد،مهمترین عامل پیشرفت و ارتقای هر جامعه و به مثابه ی شریان مغذی آن است و لذا،پیروزی یک حرکت علمی،به حمایت مالی که به آن تعلق می گیرد،بستگی دارد و عدم توجه به این مسئله یکی از اسباب عقب ماندگی جهان عرب و اسلام بوده است.یکی از مصادیق این عقب ماندگی،ایجاد انواع مختلف شیوه های آموزشی در سراسر جهان اسلام است.برای مثال در مصر آموزشگاههای دولتی رایگان با تجهیزات و امکانات پایین، بسیارند.آموزشگاههای خصوصی،دانشگاه های دولتی(با خدمات رایگان)، خصوصی،آزاد و بین المللی وآموزشگاه های نظامی از سایر انواع آموزشها در مصر هستند.این امر باعث تفاوت فاحش و همچنین عدم تعادل بین افراد جامعه در سطوح علمی،فرهنگی و مهارتی گردیده است.
امروزه اگر به میانگین هزینه هایی که سایر کشورها به خدمت علم اختصاص می دهند،توجه کنیم،علت ایجاد این فاصله ی رعب آور بین ما و آنها هویدا می شود.نشریه ی «ایکونوموست» در مقاله ای که قبلاً به آن اشاره شده،عنوان کرده است که ایالات متحده آمریکا ۹/۲% و اسرائیل ۴/۴% از درآمد سالیانه (GDP )ی خود را به مسایل علمی اختصاص می دهند.این در حالی است که ۵۷ دولت اسلامی در مجموع ۸/۱% از کل درآمدشان را صرف این کار می کنند و در مقابلِ تنها ۲ مسلمانی که جایزه ی نوبل علمی دریافت کرده اند،۷۹ یهودی موفق به کسب این عنوان شده اند.
«محمّد عبدالسلام»( متوفی۱۹۹۶م)،دانشمند پاکستانی،در سال ۱۹۷۹م در رشته ی فیزیک و «احمد زویل»،شیمی دان مصری،در سال ۱۹۹۹م در رشته ی شیمی تاکنون به این جایزه دست یافته اند که هردو در غرب زیسته و آموزش و تربیت یافته اند.
تفاوت جامعه ی غرب و اسلام،تنها در آمار و ارقامی که بدانها اشاره گردید،خلاصه نمی شود بلکه میزان چاپ و انتشار مقالات و مباحث علمی را نیز در بر گرفته است.برای نمونه، در سال ۲۰۰۵م،دانشگاه هاروارد به تنهایی،بیشتر از مجموع ۱۷ کشور عربی،مقاله ی علمی منتشر کرده است.
برماست که از این آمار ترسناک،پند گیریم و با تدبّر و تجدید نظر در برنامه ها و پروسه های آموزشی و ابزار و امکانات اجرایی آن، و همچنین اختصاص دادن هزینه های مناسب به امر آموزش،بکوشیم با قافله ی جهانی هم سفر شویم و بلکه از آن سبقت بگیریم و دوره ی زرّین اسلام را در هدایت و راهنمایی نهضت علمی جهان،باردیگر مهمان خاطر جهانیان و صفحات تاریخ کنیم.
بی تردید،عوامل تأثیر گذار دیگری چون دوره های اشغال و استعمار بیگانگان،نابسامانی های سیاسی،اهمال علما و به انزوا کشانده شدن آنها،فقدان فضای آزادی و ضعف منهج آموزشی – که حفظ و تلقین را بر فهم و تحلیل وابتکار ترجیح می دهد- نیز در رکود علمی مسلمانان در عصر حاضر نقش قابل توجهی ایفا کرده اند.علیرغم این شرایط،می توانیم با هدفمند کردن توانایی و استعدادهای امت به سمت مؤسسات علمی و اصلاح شیوه های آموزشی و ایجاد یک بستر مناسب برای رشد و نموّ مباحث علمی وتغییر آن،قله های موفقیت را فتح نماییم.
اکنون شاهد اهتمام و تلاش در راه اصلاح مبانی تعلیم و اجرای برخی پروژه های علمی جهت سر و سامان دادن به وضعیت موجود در کشورهایی چون مصر و عربستان و سایر کشورهای اسلامی هستیم و این جای بسی امیدواری است.هر باران سیل آسایی با چکیدن قطره ای آغاز می شود.
منبع: مجله «المجتمع»، شماره ۲۰۴۸- ۳جمادی الثانی ۱۴۳۴هـ ق – ۱۳/۴/۲۰۱۳م