نقش ایمان در ساختار شخصیت انسان
نقش ایمان در ساختار شخصیت انسان
دکتر محمد اسماعیل لبیب
واضح است که ارزش انسان و قیمت و مقدار او
به اعتبار شخصیت اوست، به هر اندازه که منزلت و موقف اجتماعی وی و ارزش ومعنویت او
بالا رفته، به حیث محترم ترین فرد مطرح گردیده، در دلها ودیده ها جایگاه ویژه ای برای
خود پیدا میکند. بر همین اساس برخی از
انسانها بویژه آنانی که از دانش بهره ای دارند، وپیرامون قضایای اجتماعی و یا
اخلاقی اندکی میدانند، وبالاخص آنانی که در مسایل سیاسی سروکاری دارند، می کوشند
که خویشتن را به حیث شخصیت برازنده مطرح نموده جایگاه شاخصی در جامعه و در میان
مردم وشهر و دیار و روستای خود داشته باشند.
قضیه تفوق طلبی وبرتری جویی گرچه غریزه
طبیعی هر انسان بوده وانسان طبیعتا میخواهد که بالاتر از همنوعان وهم صنفانش بوده
و موقفش نسبت به همقطاران وهمکیشانش بهتر وجایگاهش در جامعه بالاتر باشد وحتی این
احساس در میان پایانترین صنف انسانی جامعه وجود دارد، بطور مثال در صنف معلمین هر
معلم میخواهد که در میان این قشر ممتاز بوده وجایگاه مرموقی داشته باشد وازمقام
برازنده ای برخوردار باشد وبه این سلسله در همه اصنفا انسانی به حکم غریزه این
احساس تفوق طلبی مطرح است، مشخص تر و واضحتر اگر شما در دوکان سلمانی سرخود را
اصلاح کنید و با او در مورد کار سلمانی اش وسلمانان برازنده شهر صحبت کنید با اندک
تامل درخواهی یافت که خود را بهترین سلمان و یا از سلمانان بهتر قلمداد میکند و می
خواهد به شما با زبان حال یا قال بگوید که او در میان سلمانان بحیث یک شخصیت مطرح
و مورد قبول وپذیرش است، درست این امر ازین قرار است. بیایید بنگریم که شخصیت اصلا
چه معنا دارد و عوامل ساختار آن چیست؟
شخصیت از لحاظ لغت به معنای شرافت و
بزرگواری به معنای حالت ویژه ، هویت و
اصلیت وشخصیت عبارت از صفاتی است که شخصی
را ازدیگران امتیاز وبرتری می بخشد. درعربی گفته می شود: فلان ذو شخصیه قویه ،
یعنی فلان دارای صفات برجسته و اراده وکیان مستقل است و هرگاه به معنای لغوی شخصیت
دقت کنیم و اگر هم موارد استعمال آنرا متوجه شویم در می یابیم که برخی از جوانب
شخصیت فطری ولی بیشتر جوانب آن کسبی وتحصیلی است که انسان می تواند با کسب واختیار
خویش جوانب مختلف شخصیت خود را تکمیل و به حیث یک فرد برازنده و دارای شخصیت کامل
وتمام در میان مردم وجامعه خویش عرض اندام کند.
اصل مطلب و محور سخن این است که بزرگترین و
اساسی ترین عامل رشد و کمال شخصیت چیست؟ و چگونه یک شخص میتواند بحیث یک شخصیت
محترم و مقبول و کامل مطرح وجایگاه خود را در محیط زیست انسانی به گونه ای که
میخواهد تعیین کند؟
جواب این پرسش را می توانیم ذیلا ارایه
کنیم.
همانطوریکه اشاره کردیم ایمان بزرگترین عامل
تکوین شخصیت بوده ونقش نهایت مهمی در ساختار آن دارد، ایمان که باور داشتن به وجود
الله متعال و فرشتگان و پیامبران و کتابهای که بر آنها نازل شده وعقیده داشتن به
روز رستاخیز و جزاء و سزاء و باور نمودن به تقدیر خیر وشر است که اعمال و عبادات
چون نماز، روزه، زکات ، حج، جهاد، انفاق، حیاء وغیره را در بر دارد. بی تردید
داشتن چنین باور وعقیده از انسان، انسانی دیگری میسازد، انسان خداترس، هدفمند،
بارسالت، بابرنامه، خیرخواه، عدالت پسند، خیراندیش.
آری! انسان با ایمان باور دارد که الله
متعال در همه حالات مراقب و ناظر کارها و کردارهای خویش بوده ومعتقد است که الله
تعالی ویرا در برابر نیکی ها و خوبیهایش پاداش و در برابر بدیها و زشتی هایش
مجازات میکند، البته این باور بزرگترین انگیزه وقوی ترین عاملی است که او را از
دستش گرفته، از تاریکی های خرافات، جهل، ستم گری، فسادپسندی واعمال واخلاق ناپسند
و رذایل انسانی به سوی روشنایی علم، داد گری، اصلاح گری، با اخلاق، فعال، اثرگذار
وخیرخواه میسازد. چنین انسانی در همه
کارها وتصرفاتش ، درهمه کردارها و فعالیتهایش، در همه روشها وسلوکیاتش خود را در
چهارچوب عقیده وایمانش که طرز دید، تصور وفکر او را ساخته است، محدود دانسته، دست
به کاری نمی زند که خلاف فرمان الله متعال و پیغمبرش و بیرون از چوکات دین و آیینش
باشد.
بلی! انسان باایمان به حکم ایمان و
دینش خود را درین دنیا شخص با مسئولیت و
دارای هدف ورسالت دانسته و انجام آنرا از وجایب لازمی بر ذمه خویش می انگارد، چه
او باور دارد که همه دارومدار انسان درهمین گیتی پایان نمی یابد، وزندگی انسانی با
همین چند روز سختی و درد والم و مشقتهای دنیوی خاتمه پذیر نیست بلکه به حکم ایمان
وعقیده اش باور دارد که روز آخرت و روز قیامت وجود دارد و آمدنی است وانسان در
برابر کارها وکرده هایش مکافات و مجازات می شود. آنجا زندگی ابدی انسان آغاز
میگردد، نتیجه اعمال این دنیا را در آنجا می بیند وجایگاهش در آخرت بر اساس کارها
و کردارها و بنا بر عقیده وباورهایش درین دنیا تعیین ومشخص میگردد. اینک فکر کنید
انسانی که از چنین باورمندی برخوردار باشد این چنین شخص خود را در برابر نفس خود
خانواده و فامیل خود، اطفال وفرزندان خود وهمسایگان وخویشاوندان خود، مردم وجامعه
خود، محیط که در آن زیست دارد، وطن ومیهن خود مسئول می داند ومی کوشد که نقش خود
را در برابر هر یک از وابستگان وخویشاوندان و متعلقین خویش ایفاء کند. بگونه مثال
به تربیه فرزندانش می کوشد، به حفظ عرض و ناموس خود وخانواده اش توجه جدی مبذول می
دارد، به آزار همسایگان نمی پردازد می کوشد که جیرانش از او در امن باشند. در پی
تعالی وترقی مردم ، وطن وکشور خویش میباشد و حتی حق محیطی را که در آن زیست می
کند، درست میشناسد وآن را رعایت میکند، نقش خود را در پاک نگهداری وپاکسازی آن
ایفاء میکند وبه این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم متوجه است: ( الایمان بضع
وسبعون شعبه افضلها قول لا اله الا الله و ادناها اماطه الاذی عن الطریق و الحیاء
شعبه من الایمان) ترجمه: ایمان دارای هفتاد وچند شاخه است که بهترین آن کلمه توحید
لا اله الا الله گفتن است و پایان ترین آن دور نمودن چیزهای اذیت کننده از راه است
وحیاء یک شعبه ای از ایمان است.
اینک بیندیشید انسانی که با چنین مواصفاتی
متصف باشد وازچنین تصور وعقیده برخوردار باشد، این عقیده وصفات در اعماق وجودش راه
یافته باشد او را در مفاهیم ومشاعر وسلوکش ربانی گردانیده، کیان وهستی او را کاملا
تبدیل واز او انسان دیگر و آفریده جدیدی با فکر جدید، شعور، احساس و اراده جدید که
اینها همه عناصر تکوین شخصیت اوست می سازد. آنگاه شخصیت انسان به کمال میرسد ویا به
کمال نزدیک میشود، با این توضیح مختصر نقش ایمان در ساختار شخصیت انسان هویدا
میگردد، بناء آنانی که میخواهند شخصیت انسانی خود را رشد دهند ویا به حیث شخصیت
ارزشمند ومحترم در میان ملت و مردم وجامعه خویش تبارز کنند، بایست به تقویه ایمان
خویش بپردازند وهم عقیده و ایمان شان را در سلوک و کردار ایشان تبارز دهند. آنجاست
که به حیث یک انسان با ایمان و با شخصیت و محترم و گرانقدر جایگاه خویش را درمیان
ملت و مردم خویش مشخص می سازند.