چگونه قرآن را بخوانیم که باعث افزایش ایمان ما شود ؟
چگونه قرآن را بخوانیم که باعث افزایش ایمان ما شود ؟
نویسنده : دکتر مجدی الهلالی /مترجم: مجتبی دوروزی
گاهی کسی می گوید: من بسیار قرآن می خوانم اما هیچ تغییری در خود احساس نمی کنم یا آن حلاوت ایمانی را که از آن سخن می گویی نمی چشم.
آری، این اتفاق برای ما روی می دهد زیرا ما بدین خاطر قرآن را می خوانیم که (تعداد حروف بیشتری خوانده، در نتیجه) ثواب بیشتری از آن بدست آوریم اما در آن تأمل و تدبر نکرده و با آن زندگی نمی کنیم، اما در مقابل تغییر جهت و قصد دادن به اعتبار کسب بهره از این معجزه و افزایش ایمان از آن، باید اولین مقصود و مطلوب از قرائت قرآن باشد، کاری که محتاج تلاش، صبر، استقامت و پافشاری، آن هم به خصوص در ابتدای این تغییر است آن هم به این اعتبار که این روش (یعنی تدبر در قرآن و زندگی با آن) هرگز از اجر و ثواب آن نکاسته بلکه به خواست خداوند ثواب آن چندین برابر میشود.[۱]به خاطر کمبود وقت و وارد شدن سریع در دایره ی تأثیر قرآن و چشیدن شیرینی ایمان – به یاری خدا – چند وسیله ای که در این راه یاریگرمان هستند را پیشنهاد می نمایم.
قبل از سخن از این وسایل ناگزیر باید مطلبی را دوباره یادآوری نمایم، افزایش ایمان یعنی به هیجان آمدن قلب و تأثیر پذیری احساسات همراه با تلاوت آیات، بدون اینها آنچه را که می خواهیم هرگز تحقق نمی پذیرد.
معنی این سخن این است که اگر هزاران بار قرآن را ختم نماییم، اما همراه با فهم و اندیشه و تأمل و تأثر نباشد هرگز ایمانمان افزایش نمی یابد.
در همان حال، اگر تلاوت همراه با فهم و اندیشیدن عقل، اما عدم همراهی تحریکات و تأثیر پذیری قلبی باشد باز هم ایمان افزایش نمی یابد. اگر خواهان افزایش ایمان و بنای قاعده ی آن در قلب هستیم هیچ جانشینی برای تأثیر پذیری و عمل متقابل با تلاوت آیات وجود ندارد.
یعنی هدف ما از دیدارهای پی در پی با قرآن، تأثیر پذیری از آن است، واضح و روشن است که این تأثیر پذیری هرگز کامل نمی شود مگر اینکه همراه با فهم و تدبر در آیاتش باشد.
بنابراین لازم است که در هر دیداری با قرآن شعار ما این باشد که: آنچه را می خوانیم بفهمیم و بکوشیم که از آن تأثیر بپذیریم. ابن مسعود می گوید: قرآن را همچون شعر با سرعت و بدون تأمل نخوانید، و آن را همچون خرماهای بد و خشکی که با هر تکانی از شاخه ها فرو می ریزند، نریزید، بلکه در برابر شگفتی های آن بایستید و قلب را بدان به حرکت و جنبش درآورید، همت و تلاشتان صرف رسیدن به آخر سوره نباشد.[۲]
وسایل مشخص
برای اینکه ایمان بر مبنای قرآن افزایش یابد و در نتیجه به خداوند نزدیک گشته و در اجرای دستوراتش استقامت ورزید باید از قرآن تأثیر پذیرفته و به همراهش تحریک و تهییج شد:
( اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَاباً مُّتَشَابِهاً مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ ) (زمر/ ۲۳)
«خداوند بهترین سخن را ( به نام قرآن ) فرو فرستاده است . کتابی را که ( از لحاظ کاربرد و گیرائی الفاظ ، و والائی و همآوایی معانی ، در اعجاز ) همگون و ( مطالبی چون مواعظ و براهین و قصص ، و مسائل مقابل و مختلفی همانند : ایمان و کفر ، حق و باطل ، هدایت و ضلالت ، خیر و شر ، حسنات و سیّئات ، بهشت و دوزخ ، البتّه هر بار به شکلی تازه و به شیوهای نو ، در آن ) مکرّر است . از ( شنیدن آیات ) آن لرزه بر اندام کسانی میافتد که از پروردگار خود میترسند ، و از آن پس پوستهایشان و دلهایشان ( و همه وجودشان ) نرم و آماده پذیرش قرآن خدا میگردد ( و آن را تصدیق و بدان عمل میکنند ) .»
برای حقق این کار وسایلی وجود دارند که ویژگی و ماهیتشان این است که – به خواست خدا – دستمان را گرفته و ما را به مرحله ی تأثیر پذیری و تحریک و غلبه قرآن بر احساساتمان می رسانند.
اولین وسیله
اشتغال و سرگرمی به قرآن و مدتی طولانی با آن بودن و پایبندی به برنامه زماندار به قدر امکان. مقصود از اشتغال به قرآن، اختصاص زمانهای زیادی بدان در طول روز به همراه مداومت بر آن تحت هر شرایطی است.
باید همگی بدانیم که به هر اندازه خود را در اختیار قرآن بنهیم به همان اندازه به ما می بخشد، با در نظر گرفتن این مهم که باید برنامه ای روزانه داشته باشیم که هر روز آن را اجرا نماییم، بهتر این است این برنامه محدود به مقدار مشخصی نباشد بلکه محدود به زمانی مشخص همچون یک یا دو ساعت باشد.
اگر برنامه خود را به مقدار مشخصی مثلاً یک یا دو جزء محدود نماییم، همین امر ما را تحریک می کند با سرعت بیشتر تلاوت کنیم بدون اینکه در این آیات اندیشیده یا تحت تأثیر آن قرار گیریم و همین ما را از خواسته و هدفمان دور می گرداند.
– اگر بپرسی: آیا لازم است که این برنامه زمانی، به هم پیوسته و متصل باشد یا جدا از هم و منفصل؟ شکی نیست که اگر همراهی ما با قرآن یک ساعت به صورت پیوسته و هر روزه باشد، به امید خدا تأثیر مطلوبی بر جای می نهد، اما اگر همین مقدار را در زمانهای بریده بریده و طی چند بار در روز انجام دهیم که هر بار شامل یک ربع یا بیست دقیقه باشد، همین ویژگی سبب تأخیر در تأثیر پذیری و عمل متقابل با قرآن می شود، زیرا احساسات نیازمند زمانی نسبتاً طولانی هستند – به خصوص در ابتدای کار- تا به هنگام تلاوت نرم و لطیف و رقیق و برافروخته گردند.
اگر شروع به تلاوت کرده اما بعد از مدت کوتاهی پایان دادیم اکثراً این مدت زمان صرف زمینه سازی و مقدمات شده و برای ایجاد تأثیر کافی نیست.
بنابراین بر ما واجب است که مدت زمان معین را به صورت پیوسته هم نشین قرآن شویم و اجازه دهیم که آیات با درونمان هماهنگ و متناسب شده تا اندک اندک تأثیرش بر احساسات بیشتر شده و زمینه اتصال میان قرآن و قلب فراهم گردد
و میان آیات و احساسات ترکیب و آمیختگی به وجود آید و در نتیجه اتصال به خداوند صورت پذیرد.
دوم: آمادگی ذهنی
شکی نیست که آمادگی ذهنی برای استقبال از قرآن و فهم آن، نقش بزرگی در تأثیر پذیری از آن را دارد و این نیازمند ایجاد مکانی آرام و به دور از هر نوع هیاهو و غوغا در هنگام تلاوت قرآن است و زمانی که احساس خستگی و خواب آلودگی در آن ننماییم و به دور از چشم مردمان این کار صورت پذیرد…
اگر بپرسی، چرا باید در جایی دور از چشمان مردم و در خلوت به تلاوت قرآن پرداخت؟ جواب این است که زمینه برای ایجاد تأثیر پذیری فراهم تر می گردد، زیرا هرگاه خداوند بر ما منت نهاده و از تلاوت قرآن تأیر پذیرفته و با آن همنوا گشتیم، ویژگی این حالت سبب تحریک ما برای گریستن و دعا و شیون و تضرع مان به درگاه خداوند می گردد، بی شک جایز نیست که این کار در برابر دید دیگران باشد، اگر در برابر این حالات – گریستن و … – مقاومت کرده و در برابر مردم آنها را بروز ندهیم قرآن تأثیر چندانی بر درونمان نمی نهد، و اگر آن را بروز دهیم، دروازه ی فتنه بزرگی را به روی نفسهای خود گشوده ایم … راه حل، خلوت گزیدن در مکانی آرام و به دور از چشم مردمان است.
البته مسواک زدن و وضو گرفتن را هم فراموش نکن.
سوم: آمادگی قلبی
همچنانکه گفته شد بالاترین هدفمان از هم نشینی با قرآن، تأثییر پذیری است که سبب افزایش ایمان گردد. این تأثیر پذیری و همنوایی میان قلب و قرآن در ابتدای بازگشت حقیقی به سوی قرآن به سختی ایجاد می گردد زیرا ایمان در حالت سستی و خواب آلودگی بوده و ابتدا نیازمند بیدار شدن است تا فضای بیشتری از قلب را به واسطه قرآن در بر گیرد. از این روی شدت و ضرورت به کارگیری وسایلی که ایمان را بیدار می گرداند – به خصوص در ابتدای راه – روشن می گردد، و تلاوت نکردن قرآن تا بیداری کامل قلب درست نیست بلکه ممکن است که هر آن با هر دو طرف حرکت کنیم و این هنگام آمادگی قلب قبل از تلاوت است، آن هم با علم به اینکه بعد از مدت زمانی که کوتاه هم نیست و بعد از ایجاد حالت بیداری و آگاهی قلبی دیگر هرگز آن چنان نیاز شدیدی در به کارگیری این وسیله نداریم.
بنابراین معنای آمادگی قلبی عبارتست از آمادگی قلب برای پذیرش و استقبال از قرآن، و این حالت از لا به لای آمادگی احساساتش و توجیهش جهت شنیدن خطاب قرآنی صورت می پذیرد و به این خاطر تأثیر پذیری قلب از قرآن و تحریکش با آن به سادگی انجام می گیرد. همچنان که خداوند می فرماید:
( فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن یَخَافُ وَعِیدِ ) (ق/ ۴۵)
«کسانی را به وسیله قرآن پند و اندرز بده که از بیم دادن و تهدید کردن من میترسند.»
آری، بعد ازمدتی همنشینی با قرآن و بیداری قلب، احساسات تغییر حالت داده و ار حالت قساوت و بی تحرکی و رکود و بی اعتنایی به حالت لطافت و شفافیت و نرمی و انعطاف در می آید و هرگز این حالتها کاستی نیافته و در هر همنشینی با قرآن وصال و تحریک و برانگیختن به وجود می آید و این هدفی است که از سخن در خصوص آمادگی قلبی به عنوان وسیله ای که در ابتدای بازگشت به سوی قرآن بدان نیازمندیم بیان داشتیم و آنچه این معنا را مورد تأکید قرار می دهد سخن پیامبر (ص) است که می فرماید: «این قرآن در حالت حزن و اندوه نازل گشته است پس هرگاه آن را تلاوت کردید بگریید، اگر گریه نکردید خود را وادار به گریستن کنید.[۳]
چگونه آمادگی قلبی را کامل گردانیم؟
حال دو راه برای آمادگی قلبی وجود دارد: یکی استفاده از زمانهایی که در طول روز احساسات برانگیخته می شود آن هم به صورت طبیعی و در هنگام خواندن یا دیدن یا شنیدن خبری یا روی دادن حالتی که احساسات تحت تأثیر آن قرار می گیرد، در آن هنگام که قرآن می خوانیم و تحت تأثیر آن حالت قرار گرفته ایم تأثیر دلپذیر و گوارایی نهاده و بلافاصله احساسات با تلاوت همنوا و هماهنگ می گردد. داستان عمر بن خطاب (رض) بهترین مثال برای این مورد است، زیرا احساسات ایشان هنگام مشاهده جریان خون بر صورت خواهرش برانگیخته شد… در همین وقت به قرآن گوش فرا داد و قلبش گشوده شد و اسلام را با سینه ای گشاده پذیرفت.
راه دوم: بکوشیم که احساسات را تحریک نماییم هر چند برای چند دقیقه قبل از تلاوت قرآن باشد آن هم از راه یادآوری مرگ، یا گوش دادن به موعظه یا خواندن کتابی که دل را لطیف و نرم می گرداند. شایسته نیست که این وسیله را مورد غفلت و فراموشی قرار دهیم و بدون آمادگی قلبی – به خصوص در ابتدای کار – و مستقیم به تلاوت قرآن بپردازیم زیرا اگر از این وسیله غفلت ورزیم هماهنگی میان قلب و قرآن را به تأخیر انداخته ایم.
آنچه اهمیت این وسیله را مورد تأکید قرار می دهد، نصیحتی است که پیامبر (ص) ما را بدان سفارش فرموده تا بدان وسیله در نمازهایمان خشوع داشته باشیم ایشان (ص) می فرمایند: در نمازت مرگ را به یاد آور، زیرا هنگامی که آدمی در نمازش با یاد مرگ افتد شایسته است که نمازش نماز خوبی باشد، و چنان نمازگذار که گویی آخرین نمازیست که می خوانی.[۴]
یادآوری مرگ واین احساس که آخرین نمازیست که می خوانیم و با دنیا خداحافظی می کنیم تأثیر بسزایی در حضور قلب و خشوع و همراهی آن با نماز دارد و این چیزی است که ما از همراهی با قرآن در پی آنیم.
باید که قبل از تلاوت قرآن مرگ را به یاد آوریم تا انگیزه ای اساسی و عاملی تعیین کننده در سرعت بخشیدن به تأثیر پذیری و همنوایی با آیات قرآن گردد.
همچنین عاملی که سبب سرعت بخشیدن به تحرک و تهییج احساسات می شود: گریستن به همراه تلاوت آیات است.
چهارم: با صدای خوش و به شیوه ای نیکو تلاوت کردن
از وسایل مشخصی که سبب سرعت بخشی در تأثیر پذیری می شود: قرائت صحیح و صدای خوش و شنیدنی است و همچنین خواندن قرآن به شکل ترتیل همراه با خوش صدایی در حد توان است.این کارها نقش عظیمی در سرعت بخشی به تحریک احساسات دارند. پیامبر (ص) می فرماید: قرآن را با صداهای خوشتان زینت بخشید.[۵] زیبدی می گوید: به راستی صدای خوش بر زیبایی تلاوت می افزاید، در هنگام تلاوت با صدای خوش و به شیوه ای نیکو قلبها برای شنیدن و تدبر در آن برانگیخته می شوند و بدان گوش سپرده و مورد توجه و عنایت قرار می دهند.[۶]
به همراه ترتیل و خوش صدایی در هنگام تلاوت، همچنین باید به شیوه ای آرام و با نرمی و بدون عجله و شتاب قرآن را خواند. شیوه و روش پیامبر (ص) بدین گونه بود که چون سوره ای را تلاوت می کرد به قدری طولانی می خواند که از سوره ای طولانی تر ازاین سوره، طولانی تر می شد.[۷]
اگر بگویی که: من عادت کرده ام که با چشمانم و بدون نطق و صوت قرآن را بخوانم و بدین روش آنچه را خوانده ام می فهمم… آری، تلاوت با چشم موجب فهم می شود، اما به سختی می تواند سبب تأثیری مطلوب گردد، زیرا صدای شنیدنی که احکام ترتیل از جمله غنه، مد، اخفاء و اظهار را رعایت می نماید دارای نقش مهمی در گفتگوی با احساسات و تحریک آنها دارد و همین سبب رسیدن سریعتر به مرحله تأثیرپذیری مورد نظر می شود.
پنجم: فهم آنچه می خوانیم
برای اینکه – به یاری و فضل خداوند – به مرحله تأثیر پذیری از قرائت برسیم باید آنچه را که می خوانیم در آن اندیشیده و فهم نماییم، واضح و روشن است که اگر چیزی را نفهمیم هرگز از آن تأثیر نمی پذیریم. همچنان که خداوند حال و وضعیت غیر عربها در هنگام شنیدن قرآن را این گونه توصیف می کند:
( وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ فَقَرَأَهُ عَلَیْهِم مَّا کَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ ) (شعراء/ ۱۹۹- ۱۹۸)
« اگر قرآن را بر یکی از غیر عربها نازل میکردیم . و او قرآن را برای آنان میخواند ( به گونه کاملاً رسا و گویا و صحیح و زیبا ) به آن ایمان نمیآوردند.»
بنابراین بر ما واجب است که با قرآن تعامل داشته باشیم زیرا کتابیست به زبان عربی که آن را می فهمیم و با همدیگر با همین زبان ارتباط داریم و با همین زبان روزنامه ها و مجلات و دیگر کتابها را مطالعه می کنیم. بر ما واجب است که عقلهایمان را در فهم آنچه از قرآن می خوانیم به کار گیریم همچنان که آن را در فهم هر کتاب دیگری که می خوانیم به کار می گیریم.
بر ما واجب است که آنچه را می خوانیم به سادگی و بدون تکلف و به دور از هر نوع نسنجیدگی آن را بفهمیم زیرا بسیاری از آیات معنای روشنی دارد و فهم آن ساده و آسان است.
آری، گاهی دایره ی فهم محدود و سطحی است اما اشکالی ندارد زیرا صرف فهم به تنهایی هدف و مقصود نیست بلکه مقصود اصلی تأثیر پذیری است. گاهی شخص آیه ای را به صورت محدود فهم می کند اما تأثیر بزرگی از آن می پذیرد و گاهی شخص دیگری فهم عمیقی نسبت به همان آیه پیدا می کند اما هیچ تأثیری از آن نمی پذیرد.
بدون شک اولی بهره اش را از قرآن گرفته و ایمانش افزایش می یابد اما دومی فقط در حصار عقلش کسب معرفتی کرده اما هیچ تأثیری بر رفتارش بر جای نمی نهد زیرا قلبش همنوا و همراه فهم نگشته است.
تأثیر پذیری قلبی کاری است که برای همگان ممکن و میسر است و مستلزم فرهنگی معین یا فهمی عمیق نیست بلکه مستلزم تحریک قلب با مطالبی است که آیات بر آن دلالت می کند هر چند که شخص فهم محدودی داشته باشد. با من در احوال شخص عرب بادیه نشینی بیندیش که در مجلس پیامبر (ص) این سخنان خداوند را از او شنید که:
( فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرّاً یَرَهُ ) (زلزله/ ۸- ۷)
« پس هرکس به اندازه ذرّه غباری کار نیکو کرده باشد ، آن را خواهد دید ( و پاداشش را خواهد گرفت ) . و هرکس به اندازه ذرّه غباری کار بد کرده باشد ، آن را خواهد دید ( و سزایش را خواهد چشید ) .»
آن شخص گفت: ای پیامبر (ص) آیا به اندازه ی ذره غباری نیز؟
پیامبر (ص) فرمود: بله.
آن شخص گفت: شرمسار خودم، سپس بلند شد در حالی که این سخن را تکرار می کرد.
پیامبر (ص) فرمود: به راستی ایمان وارد قلب این عرب بادیه نشین شد.[۸]
به راستی ایمان وارد قلب این عرب بادیه نشین شد هنگامی که از این آیه تأثیر پذیرفت هر چند فهم محدودی نیز داشت.
ششم: به معانی مختصر و اجمالی آیات بسنده کنیم
برای اینکه تأثیر پذیری و همنوایی قلب با آیات همراه گردد باید پیوسته تلاوت نمود و آن را قطع نکرد و اجازه دهیم که آیات با درونمان یک رنگ و یک شکل شده و ذره ذره تأثیرشان ادامه یابد تا به مرحله تأثیر پذیری برسیم. اگر بگویی: چگونه چنین کاری بکنم اگر در برابرم کلمه ای بود که معنایش را نمی دانستم؟!
اگر قرائتمان را به خاطر نگریستن به کتب تفسیر قطع کنیم تا معنای کلمه را متوجه شویم رشته ی تأثیر پذیری بریده می شود، و به هدف و خواسته خود دست نخواهیم یافت.
بنابراین باید مدام تلاوت نمود اگر در فهم یک کلمه یا دو کلمه در آیه ای از آیات دچار اشکال شدیم عیبی ندارد که به معنی اجمالی آنها بسنده کنیم، و اگر معنای اجمالی آن آیه را هم نتوانستیم بفهمیم به آیه ی بعدی برویم، شکی نیست که آنچه از آیات را که می فهمیم بسیار بیشتر از اندازه ای است که نمی فهمیم. پیامبر (ص) با این سخنش این گونه ما را راهنمایی فرموده که: قرآن نازل نشده که بعضی آیات آن بعضی دیگر را تکذیب نماید، بلکه آیه ای آیه ی دیگر را تصدیق میکند آنچه را از آن فرا گرفتید بدان عمل کنید، و نسبت به آنچه شناخت نداشتید به دانشمند و متخصص آن ارجاع دهید.[۹]
حسن بصری همین معنا را مورد تأکید قرار داده آنگاه که در تفسیر این سخن خداوند:
( یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ ) (بقره/ ۱۲۱)
« و آن را از روی دقّت و چنانچه باید میخوانند.»
می گوید: به محکماتش عمل می نمایند و به متشابهاتش ایمان دارند و نسبت بدانچه دچار اشکال شوند به عالمش ارجاع می دهند.[۱۰]
اشکالی ندارد که بعد از پایان تلاوت به کتب تفاسیر مراجعه شود تا هر معنایی که فهمش برایمان سخت و مشکل بوده را بشناسیم یا احکام شرعی را که آیات بر آن دلالت می کند دریابیم.
هفتم: تکرار آیه ای که بر قلب تأثیر مینهد
تمام وسایل گذشته ویژگی و ماهیتشان این است که سب تسریع ما در تأثیر پذیری و تحریک توسط آیات قرآن میشود، با این وصف تأثیر پذیری امری نیست که هرگاه ما خواهان آن باشیم بتوانیم آن را کسب کنیم از سویی این حالت عطا و بخششی خداوندی است، ما فقط باید قلبهایمان را برای این حالت آماده گردانیم و اسبابی را که ما را شایسته ی پیشوازی از این عطا و بخشش مینماید بدست آوریم…
و از سوی دیگر به راستی تمامی آیات قرآن نور و روشنایی بخشند…
هرگاه آدمی قرآن را تلاوت می کند یا بدان گوش می سپارد این نور پیوسته میکوشد تا به درون قلب نفوذ و سرایت نماید اما با توجه به حضور ابرهای تیره و تار (گناهان) و غفلتها و فراموشی هایی که قلب را فرا گرفته اند و با توجه به بی رحمی و سنگدلی احساسات، این نور گاهی به سختی به قلب دسترسی مییابد و احساساتش را به لرزه می اندازد.
در این حال با تلاش و کوشش پیوسته بر روی وسایل گذشته و با آمادگی قلبی که قبل از تلاوت می کوشیم تا آن را بدست آوریم – به یاری خدا – لحظه های ناب و خالص ایجاد می شوند که در این لحظه ها نور آیه ای از آیات از لا به لای ابرهای گسترده بر قلب عبور و سرایت کرده و به سوی قلب نفوذ میکند آنگاه احساساتش را به حرکت در آورده و آنها را می لرزاند تا کنش متقابل و همنوایی و وصال میان قلب و قرآن ایجاد گردد و ایمان افزایش یابد.
این لحظه ها که قلب به هیجان و حرکت می افتد همچون لحظه های زندگی حقیق آدمی شمرده می شوند و همین لحظه ها هستند که عمر حقیقی آدمی محسوب میگردند.
اگر این حالت این گونه با اهمیت است، در هنگامه ایجاد کنش متقابل و هماهنگی میان قلب و قرآن چه کنیم؟ بر ما واجب است که فرصت پیش آمده را غنیمت شمرده و بیشترین بهره و قسمت را از نور وارد شده در قلب برده و احساساتمان را از اسارت هوی و هوس رهایی بخشیده و ایمان را در قلبهایمان افزایش دهیم، این حالت در طی تکرار آیه یا آیاتی که این هماهنگی و همنوایی توسط آنها ایجاد شده میسر می گردد.
بر ما واجب است که نسبت به خود بخل و خست به خرج نداده و این لحظه های سعادت و اتصال به خداوند را افزایش دهیم و تا زمانی که این هماهنگی و همنوایی وجود دارد این آیات را تکرار کنیم حتی اگر دهها بار تکرار شوند، دست از تکرار برنمیداریم تا این هماهنگی کم کم کاسته شده و متوقف گردد سپس به سراغ آیات بعدی می رویم و منتظر لحظه های ناب و خالص دیگری مینشینیم که به همراه آیات جدید این همنوایی میان آیه و قلب ایجاد میگردد.
برادر و خواهر محبوبم!
فکر کن که یک روز یا دو روز آب خانه ی تو قطع شده است، سپس آب در لحظه ای از لحظه ها دوباره جاری میشود در حالی که تو بسیار تشنه ای، آیا فقط به اندازه ی رفع تشنگی ات آب خورده و سپس شیر آب را می بندی یا از فرصت استفاده کرده و به خاطر ترس از قطع مجدد آب همه ظروفی را که در اختیار داری پر مینمایی؟
به درستی لحظه هایی که ایمان در قلبها فزونی مییابد با اهیمت تر از لحظه هایی است که آب قطع شده دوباره روان میگردد، باید تمام توانمان در استفاده ی هر چه بیشتر از این لحظه ها بکوشیم و این حالت در طی تکرار آیه ای که بر قلب تأثیر مینهد همراه با دعا و گریه شکل میپذیرد همچنان که پیامبر خدا (ص) و اصحاب گرامیش این چنین کرده اند… گاه یکی از ایشان پاسی از شب تا صبح را صرف تکرار یک آیه می نمود.
هشتم: پژوهش و جستجو، تکیه نمودن، هماهنگی و همنوایی در دوره ای از دوره های تلاوت قرآن بر روی یکی از معانی ایمانی
ویژگی و ماهیت وسایل قبلی به گونه ای است که اندک اندک ایمان را در قلب افزایش میدهد با این حال وسیله ی دیگری وجود دارد که میتواند نقش جدید در تثبیت ارکان ایمان و استحکام بنیانهای آن داشته باشد.
… آری، تلاوت مداوم آن هم به شیوه ای که بدان اشاره شد این کار را انجام میدهد. اما اگر در همین حال شیوه ای بارز بر یکی از حقایق ایمانی تکیه نموده و مورد توجهش قرار دهیم و در تلاوت قرآن در جستجویش باشیم – هر چند در لا به الی یک دوره از دوره های ختم قرآن باشد – همین سبب میشود تا بنای یقین نسبت به این حقیقت در عقل آدمی سریع تر صورت پذیرد، در همان حال قلب شایستگی و استعدادش در تأثیر پذیری از این حقیقت بیشتر از وقتهای دیگر میشود اگر هر کدام از ما در فاصله ی زمانی طولانی بر یک معنای ایمانی نظارت و تکیه نمود، از عمق ایمان و میزان استحکام آن در معنا در قلب شخص سؤال نکن بلکه همان معانی به سرعت در رفتار و کردار و برخوردهایش با اطرافیان نمود و بروز مییابد.
————————————–
بنای ایمان در پرتو قرآن / مؤلف: مجدی الهلالی / مترجم: مجتبی دوروزی / نشر احسان ۱۳۸۶
[۱] – امام ابن قیم می فرماید: اجر و ثواب قرائت قرآن به همراه تدبر در آن، بسیار بیشتر و ارزشمندتر است در حالی که ثواب تلاوت بیشتر به خاطر تلاوت بیشتر حروف است. اولی همچون شخصی است که گوهری گرانقیمت می بخشد یا غلام و برده گران قیمتی را آزاد می کند و دومی همچون کسی است که درهم و دینار زیادی می بخشد یا تعدادی برده آزاد می کند که قیمتشان ارزان و کم است … نگاه کنید به زاد المعاد، ۱/ ۳۳۹ – مؤسسه الرساله.
[۲] – زاد المعاد ۱/ ۳۴۰٫
[۳] – صحیح، رواه ابوداود (۱۴۰۷)، و احمد (۱/ ۱۷۵) و ابن شیبه (۲/ ۵۲۲).
[۴] – صحیح الجامع الصغیر ح ۸۴۹٫
[۵] – رواه ابوداود فی الصلاه ۱۴۶۸، و النسائی فی الصلاه، و الدارمی و احمدو ابن ماجه من حیث البراء البراء ابن عازب، و صححه ابن حبان و الحاکم و وا فقه الذهبی.
[۶]– إتحاف الساده المتقین.
[۷] – زاد المعاد ۱/ ۳۳۹- مؤسسه الرساله – بیروت.
[۸] – اخرجه سعید بن منصور عن المطلب بن عبدالله بن حنطب.
[۹] – حسن، رواه الامام احمد فی مسنده، و ابن ماجه فی سننه.
[۱۰] – فضائل القرآن للرازی / ۱۲۶ – دار البشائر الاسلامیه – بیروت.