تصاویری جالب از حالات فرد موحد و مشرک در قالب مقایسه، در قرآن کریم
تصاویری جالب از حالات فرد موحد و مشرک در قالب مقایسه، در قرآن کریم
نویسنده: حمید محمد قاسمی
بندهای با یک مولا و بندهای چند خواجه
قرآن کریم موضوع وحدت شخصیتی را که بر مؤمنان سایه افکنده و دوگانگی شخصیت و تعارضهای فکری و رفتاری که بر زندگی مشرکان و افراد مادی مسلک حکمفرماست- و علم روان شناسی نیز امروزه بدان تصریح دارد- در قالب تصویری گویا و روشنگر و تجسمی زنده و آشکار ترسیم نموده است که زیباتر از آن ممکن نیست.
به این تصویر قرآنی مثالی نغز ایراد گردیده بنگرید:« خداوند مثالی زده است، مردی را که مملوک شرکایی است که دربارهی او پیوسته به مشاجره مشغولند و مردی را که تسلیم یک نفر است، آیا این دو یکسانند؟»
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِیهِ شُرَکَاء مُتَشَاکِسُونَ وَرَجُلاً سَلَماً لِّرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ» زمر/۲۹
بردهای است چند ارباب بدخلق و عصبانی که هر کدام او را به کاری دستور میدهد. او در این میان سرگردان و حیران است و در وسط این دستورهای ضد و نقیض متحیر مانده و نمیداند خود را با نوای کدامین آنها هماهنگ سازد؟!
و مردی است که تنها تسلیم یک نفر است، خط و برنامهی او مشخص و صاحب اختیار او معلوم است. نه گرفتار تردید است و نه سرگردانی، نه تضاد و نه تناقض. با روحی آرام گام برمیدارد و اطمینان خاطر به پیش میرود و تحت سرپرستی کسی قرار میگیرد که در همه چیز و همه حال و همه جا از او حمایت میکند. آیا این دو یکسانند.
آری، این گونه است حال مشرک و موحد، مشرکان در میان انواع تضادها و تناقض ها غوطه ورند، هر روز دل به معبودی میبندند و هر زمان به اربابی رو میآورند، نه آرامشی، نه اطمینان و نه خط مشی روشنی.
اما موحدان دل در گرو عشق خدا دارند، از تمام عالم او را برگزیدهاند و در همه حال به سایه لطف او که مافوق همه چیز است پناه می برند، خط و برنامهی آنها واضح و سرنوشت و سرآنجام شان روشن است.
سید قطب در بارهی این تمثیل جالب و جذاب قرآن میگوید:
آری، این مثل حقیقت توحید و شرک را در تمامی حالات به خوبی ترسیم مینماید. زیرا دل مؤمن که حقیقت توحید در آن جا گزیده است، دلی است که در دنیا بر طریق هدایت سیر میکند، چرا که چشم دل او در افق هستی همواره به یک ستارهی پرفروغ نظر افکنده و راه به خطا نمیپیماید، و او در زندگی خود و برای روزی و توان خود جز یک سرچشمه را سراغ ندارد؛ همان سرچشمه ای که سود زیان و منع و عطا ( و همه چیز وی) از اوست. لذا او تنها بدین منبع فیاض چشم دوخته و تنها از آن اسمداد میجوید و به یک ریسمان چنگ میزند تا او را نجات بخشد، و تنها به یک هدف توجه دارد و از آن روی بر نمیگرداند، و تنها به یک مولا خدمت میکند و میداند چه چیزی خشنودی او را جلب میکند، پس همان را انجام میدهد و دریافته که چه چیزی او را به خشم می آورد، پس از آن دوری میگزیند… و این امر سبب می گردد تا نیروهای درونی او هماهنگ شود و تمرکز یابد و او را در روی زمین ثبات قدم بخشیده و متوجه خدای یگانهی آسمان ها نماید.
انسان آزاده و بندهای زر خرید
در تصویر دیگری که قرآن از موحدان و مشرکان ارائه داشته، مشرکان را به برده و مملوکی ناتوان و مؤمنان را به انسانی غنی و بی نیاز که از امکانات خود همگان را بهره مند میسازد، تشبیه نموده است.
تصویر قرآن چنین است:«خداوند مثالی زده، بردهی مملوکی را که قادر برهیچ چیز نیست و انسان ( با ایمانی) را که رزق نیکو به او بخشیده است، و او پنهان و آشکار از آنچه خدا به او داده انفاق میکند، آیا این دو نفر یکسانند؟»
«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبْداً مَّمْلُوکاً لاَّ یَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَناً فَهُوَ یُنفِقُ مِنْهُ سِرّاً وَجَهْراً هَلْ یَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ » نحل/۷۵
آیا انسان آزاده ای را که مالک است و توانا و برای بخشندگی انبانی پر دارد و برای کمک و قدرتی عظیم برای رفع حوایج دیگران دستانی توانا دارد، با بردهای اسیر با دست و پایی شکسته و تنی از کار افتاده که از ارادهی امور خود عاجز است چه رسد به دیگران، آیا این دو را میتوان هم رتبه و همشأن یکدیگر دانست؟
آری، این است تفاوت سرنوشت کسانی که دل در گرو خدایی بسپارند که سرچشمهی همهی خیرات و نیکیهاست، با کسانی که به عبادت اموری موهوم و انسانهایی ضعیف همچون خودشان روی آورند.
توانمندی گویا و گنگی ناتوان
قرآن در ادامهی مثال قبل، به ارائهی مثال گویای دیگری برای ترسیم چهرهی مؤمن و مشرک روی آورده است میگوید:{ و خداوند مثالی زده است که دو نفر را که یکی از آن دو گنگ مادرزاد است و قادر بر هیچ کاری نیست و سربار صاحبش میباشد، او را به سراغ هر کاری بفرستد عمل خوبی انجام نمیدهد، آیا چنین انسانی با کسی که به عدل و داد امر میکند و بر راه راست قرار دارد مساوی است؟!}
«وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَّجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْکَمُ لاَ یَقْدِرُ عَلَىَ شَیْءٍ وَهُوَ کَلٌّ عَلَى مَوْلاهُ أَیْنَمَا یُوَجِّههُّ لاَ یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ »نحل/۷۶
آری چقدر میان یک انسان کوته فکر و خرافی و اسیر و ناتوان و فاقد برنامه،با انسان آزادهی شجاعی که نه تنها خود اصول دادگری را به کار میبندد، بلکه دائماً در جامعه خود منادی عدل و داد است فاصله وجود دارد؟
مقایسه این دو فرد با هم، بیانگر فاصلهی زیادی است که در میان طرز فکر بت پرستی و خداپرستی وجود دارد و روشن کنندهی تفاوت این دو برنامه و پرورش یافتگان این دو مکتب است.
کوتاه سخن این که، توحید و شرک تنها عقیده نیست، یک الگوی کامل برای تمام زندگی است، یک برنامهی وسیع و گسترده است که فکر و اخلاق و عواطف و زندگی فردی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را در بر میگیرد و مقایسهی عربها ی مشرک عصر جاهلیت با مسلمانان موحد آغاز اسلام، میتواند ترسیم روشنی از این دو برنامه و مسیر باشد.
——————————
نام کتاب: جلوههایی از هنر تصویرآفرینی در قرآن/ نویسنده: حمید محمد قاسمی/ تهران، شرکت انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۸۷