مولا نا محمد الیاس دهلوی
مبلغ اسلام حضرت مولا نا محمد الیاس دهلوی رحمه الله
ولادت و نسب :
حضرت مولانا محمد الیاس بن مولانا محمد اسماعیل رحمه الله درسال ۱۳۰۳ ه ق چشم به دنیا گشود سلسله نسبش به حضرت ابوبکر صدیق ر ض می رسد پدرش در(( جهنجا نه)) مظفر نگر زیست داشت سرانجام به دهلی رفته ودرهمان جا مقیم شد.
حلیه : حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله دارای رنگی گندم گون قامتی متوسط جسمی نهایت لاغر اما زرنگ وقوی بودآثار تفکر از صورتش پیداونشانه ریاضت از چهره اش هویدا وعلا مت بلند همتی از جبینش نمایان بود ومقداری لکنت زبان داشت . مولانا محمداسماعیل: یکدفعه میرزا الهی بخش مولانا محمداسماعیل رحمه الله را جهت تدریس بچه هایش به روستای نظا م الدین خواند وی دعوت او را لبیک گفت و آنجا تشریف برد ودر مسجدی مقیم شد چون بسیار زاهد وعابد بود یکسوئی وگمنامی را می پسندید وهمیشه مشغول ذکر خدا بود ودر اوقات فراغت مشغول تدریس قران بود همیشه ده دوازده نفرطلبه ( میواتی) پیش او موجود بود که غذایشان توسط میرزا الهی بخش تا مین می شد وی بسیار فروتن بود در گرمای شدید ازچاهی آب کشیده وبه مردم می نوشانید سر انجام دو رکعت نماز خوانده وچنین دعا می کرد بار الها از تو سپاسگزارم که مرا توفیق به این خدمت دادی وگرنه من این شایستگی رانداشتم در منزل او اهتمام شب بیداری بود وهمیشه تمام شب در منزل یکی بیدار بود بر اثر اخلاصی که داشت مردم دهلی ارادتمند ودوستدارش بودند درهمین زمان با اهل (میوات) هم تعلق بر قرار نمود علاوه برخدمت جانی ومالی به آنها تعلیم دینی هم می داد بدین خاطر اهل میوات هم ارادتمندش شدند کیفیت احسانی وعرفانی وی به حدی بود که چون پیش حضرت مولانا رشید احمد گنگوهی رحمه الله جهت بیعت رفت وی در پاسخ فرمود توکه نیازی به این نداری حضرت مولانا محمد اسماعیل درسال ۱۳۱۵ ه ق در کذشت و بعد از خود سه پسر به یادگار گذاشت بزرگترین پسرش مولوی محمد رحمه الله بود که بعدا جانشین پدر قرار گرفت ودو برادردیگر که از همسردیگر بودند مولانا محمدیحیی ومولانامحمد الیاس رحمهمالله نام داشتند.
مولانا محمد یحیی رحمه الله
مولانا محمد یحیی رحمه الله بزرگترین برادرحقیقی حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله بودوی بزرگواری جامع الصفات بود باحضرت مولانا گنگوهی رحمه الله رابطه ی بخصوصی داشت حضرت مولانا درپایان عمردرحوزه ی علمیه مظاهر العلوم سهانپور بدون حقوق تدریس میکرد. بعد از رحلت اوپسرش حضرت مولانا محمد ذکریا رحمه الله جانشین وی قرار گرفت وبعد ازفراغت تمام عمربه تدریس بدون حقوق و تصنیف درحوزه علمیه مظا هر العلوم پرداخت مبلغ کمی که قبلا حسب نیاز بر داشته بود مجددا به حوزه برگردانید.
والد ه محترمه :
والده محترمه اش (صفیه) نام داشت وی قران مجید را زمانی حفظ نمود که نخستین پسرش مولانا یحیی رحمه الله شیر می خوردوی هر شبانه روزی در مه مبارک رمضان یک دفعه قران مجید راختم کرده وده جزء دیگرهنوز بیشتر می خواند با این حساب هر رمضان چهل مرتبه قرآن مجید را ختم می کرد در ماههای دیگر پیبند اورادوظایف خودبودوتا حدی اوراد وظایف داشت که مجاهد بزرکی به مشکل می توانست با پایبندی آنها راانجام دهد.
تعلیم و تر بیت:
حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله قرآن مجید وکتب ابتدایی رادر روستای خود آغاز نمود وبرخی مواقع همراه با پدرش به دهلی وکاندهلی هم می رفت چون برادرمحترمش حضرت مولانا یحیی رحمه الله در گنگوه خد مت حضرت مولانا گنگوهی رحمه الله قرار گرفته بود هنگامیکه به ده یایازده سالگی رسیداو را همراه خود به گنگوه برد آنوقت گنگوه مرکز علماوصلحا قرارگرفته بود ومردم در ضمن علوم دینی به علوم روحانی نیزبه فیض می رسیدند .حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله در این ما حول مقدس مدت ده یا یا زده سال باقی ماند حضرت مولانا یحیی رحمه الله با اهتمام کوشش میکرد که دراوقات فارغ حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله در محضر مولانا گنگوهی وبزرگان دیگر قرار گیرد وبه مولانا محمد الیاس رحمه الله میفرمود : در جلسه بزرگان نشسته وبه حرفهای آنهاگوش فرا ده.حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله خلقتا” نحیف وضعیف بود ودر حالت کوچکی هم علاقه خاصی به عبادت داشت وهمراه با آن در درسها هم بسیار کوشش می کرد که درنتیجه مریض گشت وپسرحضرت گنگوهی رحمه الله (حکیم مسعود)او را معالجه می کرد حکیم برایش تجویز نمود که هیچ آب ننوشد او هم بنا بر دستورحکیم مدت هفت سال آب ننوشید در این دوران نتوانست درسش راادامه دهد بدین خاطر بر اثر آن بسیار رنج می برد و خانواده ودوستان بر این اصرارداشتند که استراحت کامل کند چون حالش بهتر شد مجددا” به خواندن آغاز نمود و کتب ابتدایی را پیش برادرش حضرت مولانا یحیی رحمه الله خواند ودرسال ۱۳۲۶ ه ق عازم دارالعلوم دیوبند شد ودر آنجا سر درس شیخ الهند رحمه الله شرکت کرده وکتاب بخاری وترمذی را سماع فرمود وی بعد از چند سال مجددا” کتب حدیث را پیش حضرت مولانا یحیی رحمه الله خواند بیعت هنگامیکه درگنگوه مقیم بود به دست حضرت علا مه گنگوهی رحمه الله بیعت کرد با او چندان محبت داست کهبدون زیارت او هیچ آرام نمی گرفت و حضرت گنگوهیدرسال ۱۳۲۳ ه ق وفات کرد وبسیار اندوهگین وپریشان شد و بسیار گریست بعد از رحلت او بیشتر اوقات خود را به گوشه نشینی و مراقبه می گذرانید وبعدا” تعلق با خلفای بزرگ مانند حضرت شاه عبد الرحیم رای پوری – حضرت مولانا خلیل احمد سهانپوری – حضرت شیخ الهند محمود الحسن وحضر ت مولانا اشرف علی تها نوی رحمه الله برگزارنموده واز آنها استفاده می برد.
تدریس و قیام دهلی:
در سال ۱۳۲۸ ه ق در حوزه علمیه سها رنپور به عنوان تدریس انتخاب گردید وبه تدریس کتب متو سط مشغول شد ودر همین مدت برادرش حضرت مولانا یحیی رحمه الله در گذشت وبعدازدوسال مولانامحمد رحمه الله برادر بزرگترش هم داعی اجل رالبیک گفت آنوقت محبیین ومعتقدین حضرت مولانایحیی رحمه الله مصرانه ازمولاناالیاس رحمه الله خواستندکه به دهلی تشریف برده جای اوراپرکندوکارهای اورابه عهده گیردوی پاسخ داد از حضرت مولانا خلیل احمد اجازه گرفته وخواهم آمد چون حضرت سها رنپوری را از موضوع درجریان نهاد وی او را جهت این امر اجازه داد.چنانکه مولانا محمد الیاس به دهلی تشریف برده ودر روستای نظا م الدین مقیم شد ومسجدی کوچک خانقاه او قرار گرفت ودرآن تعدادی ازطلاب میواتی قرار گرفته بود و آن مدرسه درآمدی نداشت وکارهایش هم توکلا” علی الله بودند برخی اوقات به طلاب آنجا هیچ چیز میسر نمی شد حضرت مولانا رحمه الله اوقات را به خلوت ورفتن به مزارهای بزرگان وتدریس می گذرانیدجهت تدریس حدیث بسیار اهتمام می ورزید کم کم آمار طلبه به هفتاد یا هشتادنفررسید.
تعلق با میوات
چون اکثر شاگردان ومریدان پدروبرادرش میواتی بودند از حضرت مولانا خواستند که به میوات تشریف ببرد و آنجا مدارس ومکاتب دینی راه اندازی کند مولانا محمد الیاس فرمود اگر شما می توانید آنجا مدارس ومکاتب دینی درست کنید من می آیم این شرط در آغاز برای آنها دشوار بود که مکتب ساخته وحقوق معلمین رابپردازند وطلاب هم پیدا کرده وآنجا ببرند سر انجام شوق وغلبه اهل میوات غالب شده وشرایط را پذیرفتند آن وقت حضرت مولانا پذیرفت کهآنجا تشریف ببرد چون مولانا انجا تشریف بردبا همکاری آنها مکاتیب زیادی راه اندازی شد وحضرت مولانا حقوق مدرسین را هم به عهده ی خود گرفت بر اثر اخلاص مولانا محمد الیاس رحمه الله وهمکاری آنجا چشمه ی دین در جا های مختلف میوات جاری شد .
فکر اصلاح امت :
حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله بعد از چندین سال کار در حوزه علمیه ومکاتیب به این نتیجه رسید که در این زمان تنها حوزه علمیه و خانقاه برای اصلاح امت وارشادو هدایت عموم مردم کافی نیست زیرا افرادی که درسطح عالی هستند به حوزهای علمیه مراجعت نمی کنند وافرادی که مرا جعه میکنند هم همه با استعدادنیستند واکثر افرادی که فارغ التحصیل میشونددرفکرمعاش افتاده وازکار دینی غافل هستند لذا بسیاری ازآنهابه کاردینی یعنی تدریس مشغول نمیشوند وعده قلیلی ازعلما که مشغول درمدارس هستند بسیارمحدودمی باشند و عوام که مشغول به کارهای دنیایی خود هستند وقتی جهت اصلاح وتربیت ندارند با در نظر گرفتن این حالات وغور وفکر مسلسل به این نتیجه رسید که باید برای عوام الناس وافراد غافل وبی طلب فکری بر داشته شودوبه وسیله ای پیام دین به آنها هم رسانده شود چنانکه یکدفعه به حضرت شاه عطا الله بخاری رحمه الله فرمود: من درآغاز به تدریس مشغول شدم طلاب با استعدادی هم آمدند من تصور نمودم که نتیجه ی این زحمت من چنین بیرون می آید که این گونه افراد بعد از فارغ التحصیل شدن کار علمای دیگر را ادامه خواهند داد بدین خاطر از تدریس منصرف شدم یک وقت طلاب را به ذکر ووظایف تشویق نمودم ومردم در این مورد هم هجو م آورده ودر مدت کوتاهی آمارشان چنان زیاد شد که من هم درشگفت آمدم اما بعد از تصور به این نتیجه رسیدم که از ایشان هم چیزی دیگر غیر از این بر نمی آید که به ذکر مشغول شده وافرادی از ایشان جهت دعا وتعویذ وترقی امور تجارتی وغیره مراجعه نمایند بدین خاطر از ادامه این کار هم منصرف شدم ودرانجام چنین نتیجه گیری نمودم که مشغول دعوت الی الله باشم .افراد غا فل وبی طلب را به طرف خداوند متعال بخوانم .
آغاز کار:
حضرت مولانا محمدالیاس درسا ل۱۳۴۴ه.ق درماه شوال همراه بامولاناخلیل احمد سهانپوری عازم حج شد بعد از ادای حج مدتی درمدینه منوره باقی ماند میفرماید دراین مدت جهت انجام این کار موظف شدم وارشادشدکه ما ازتوکارمی گیریم چندروزی به حالت پریشانی گذرانیده وسپس عارفی راازموضوع درجریان نهادم وی درپاسخ فرمود:این جای پریشانی نیست گفته نشده که تو کارخواهی کرد بلکه گفته شده که ازتو کارمی گیریم پس کارگیرنده کار می گیردازاین پاسخ مقداری تسکین شد ودرسال۱۳۴۵ه.ق بعد ازمراجعت سفرحج گشت تبلیغی راآغازنموده ومردم راجهت انجام این امردعوت داد که بیرون آمده وبرای مردم در مورد نخستین ارکان اسلام توحید.نمازوغیره تبلیغ کنند چون آغازکار بود مردم مقداری احساس شرم می کردند وکم کم مردم میوات به این عادی شدند وجماعات زیادی ازآنجا بیرون آمدند.
مولانا تصورنمود که مردم درمنزل و مغازه نمی توانند ضروریات دین خود را یاد گیرند این تدبیری بسیار جالب میباشد که مردم ازکشاورزی .منزل .مغازه و… خودجدا شده ومقداری ازضروریات دین راهم خودشان یادگرفته وهم به دیگران یاد دهند چنانچه جماعتهای ابتدای به مراکز علمی یعنی کاندهله.رای پور.سهارانپور تهانه بهون اعزام گردیدند هدف این بود که اهل میوات بااهل علم نشسته واحکام دینی رایاد گرفته وچون به میوات برگردند عوض شوند وهمچنین هم شد هنگامیکه به میوات برگشتند به بناء مساجد آغاز نمودند وازعادات ورسوم هنود متنفر شدندوفضایی دینی برایشان ایجادگردید.
روش کار:
حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله می فرمود:همچنان که برای هر شخص جهت امرار معاش کوشش کردن ضروری است بیرون آمدن جهت یاد گرفتن ضروریات دین هم لازم است در قرن اول اصحاب رسول الله (ص) در مجلس آن حضرت نشسته وبا اهل علم تماس پیدا کرده وکلا” زندگی خود را در قالب اسلام در می آوردند مولانا به این نتیجه رسیده بود که دراین زمان که مردم به کارها ی دنیایی خود بسیار مستغرق هستند باید وقتی فارغ بیرون آورده ودر راه خدا در آیند و ما حول خود را عوض کنند تا بتوانند بعدازمدتی انقلابی در زندگی خود بیاورند . حضرت مولانا محمد الیاس به دو چیز بسیار تاکی د می کردند: یکی علم ودوم ذکر هدف از علم نزد او علم کتابی نبود بلکه حصول علمی که توسط آن انسان بتواند انقلابی در زندگی خود بیاورد وهدف از ذکر اینکه غفلت از انسان دور شده وللهیت پیدا گردد. یکدفعه جهت توضیح فرمود :علم وذکر بیشاز حد ضروری است البته باید حقیقت علم وذکر فهمیده شود .هدف از ذکر عدم غفلت و عمل نمودن به فرایض دینی است مسغول شدن به امور دینی و کوشش کردن در این مورد اعلی ترین درجه ذکر است به شرطی که اوامر و مواعید خداوند متعال مورد توجه قرار گیرند باید دانست که هدف از علم فقط شناخت مسایل دینی نیست اکنون توجه بفرماید یهود چه اندازه آشنایی با مسایل خود داشتند حتی از سیرت و اسکلت بدنی نایبان رسول الله (ص) هم آگاهی داشتند اما ایا تنها شناخت بر آنها نفعی بخشید ؟ فرمود علم عبارتست از سیرت رسول الله ( یعنی همراه با طلب – عظمت و محبت –اختلاط و نشست و بر خواست با اهل علم ) و خصو صیتش این است که چه اندازه علم پیشرفت کند بهمان اندازه جهل ولا علمی احساس می گردد به خلاف علم رایج این وقت که هرچه علن بالا تر رود کبر بیشتر می شود و کبر مانع دخول جتت است علاوه بر آن بعداز اینکه شخصی خود را عالم بفهمد دنبال آن نمی رود که در نتیجه باعث عدم ترقی می گردد.
استحکام کار و تایید خداوند متعال :
در آغاز عوام و اهل علم به این کار توجهی ندادند برخی ظاهر بین از اسمش (تبلیغ جماعت ) فریب خوردند اما چون نزدیک آمده ونگاه کردند دیدند که هدف از بنیانگذاری این فقط تبلیغ محض نیست بلکه هدف اصلاح عمومی است و افراد ی که اسم داده وبیرون می آیند فقط دیگران را نمی آموزند بلکه خودشان نیز بسیاری از چیزها را یاد می گیرند ودر زندگی آنها در حقیقت انقلابی به وجود آید حضرت مولانا رحمه الله از راه اندازی این کار هدفی عالی داشتند وآن اینکه انقلابی در وجود مردم آمده وعوام نماز وروزه یاد گرفته وپای بند اذکار باشند وتمام ملت اسلامی بیدار وزند گی انفرادی واجتماعی مطابق با اسلام باشد چنانکه یکدفعه فرمود :هدف از این انقلاب آموختن سنن رسول الله (ص) است یعنی عامل گردانیدن امت به نظام علمی وعملی اسلام تشکیل شدن مردم وگشت کردن آنها وسیله ای جهت رسیدن به اهداف است تلقین کلمه و تعلیم نماز گویا ((ا-ب-ت)) این نصاب است.به افرادیکه در مراکز دینی تشکیل می شوند راهنمایی می گر دد که در مجلس بزرگان اسمی از تبلیغ و… نبر ید بلکه در مجلس آنها نشسته و از آنها کسب فیض نمایید و وقتی در نظر گرفته وبه دور وبر گشته تبلیغی داشته باشد چنانکه همین طور عمل شد و اهل بصیرت ومشایخ از این نهضت مطمئن شدند که این کاری مهم واز هر نظر شایسته و مناسب و صحیح ودرست می باشد چنانکه حضرت مولانا اشرف علی تهانو ی رحمه الله مولانا خلیل احمد سها رنپوری حضرت شیخ الهند محمو دالحسن حضرت شاه عبد الرحیم رای پوری حضرت مولانا عبد القادر حضرت مولانا حسین احمد وبزرگان دیگر رحمه الله این کار را تصدیق و تا یید وحمایت نمودند وبه مریدان واحباب خود جهت هر نوع تعاون تاکید فرمودند .
نهضت عالمگیر:
جماعت تبلیغ از (میوات ) شروع شد وکم کم هر چه نتیجه بهتر در می آمد توجه اهل علم و صاحبان بصیرت به این طرف بیشتر می شد تا این که آن وسیعتر گشت وبعد از (میوات ) اهل دهلی هم کار را آغاز نموده واز آن جا هم جماعت بیرون می آمد وجماعت ها به تمام مراکز دینی (یو پی ) دیو بند- سها رنپور -_کانپور –لکهنو –تهانه بهون و گنگو ه رفتند وبعدا” تمام ( یوپی) را گشتند سپس از (یو پی) بیرون رفته وبه پنجاب – سرحد –بهار- بنگال- مدرس –بمبئی- رفتند ودر مدت چند سال تمام هندو ستان را فرا گرفتند واز شهر ها وروستا ها ی زیادی جماعت های تبلیغی بیرون می آمدند خداوند متعال خود می داند که بر اثر آن چه انقلابی پدید آمد و چه اندازه مردم دین دار شدند . در حیات حضرت مو لانا رحمه الله این نهضت دعوت از هندوستان عبورکرده وبه حجاز –شام –بحرین –وکشور های دیگر رسید و بسیار مو ثر شد سر انجام حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله در سال ۱۳۶۳ ه ق در گذشت وپسرمحتر مش حضرت مولانا محمد یوسف رحمه الله
جانشین وی قرار گرفت و این نهضت تبلیغ حسب سابق ادامه یافت وعالمگیر شد وجماعت ها به ژاپن- فلیپین-اندو نیزا –جاوه –برمه-سنگاپور –آلمان-ایران –ترکیه-عراق-اردن-لبنان-مصر-سودان-عر بستان سعودی –کویت- حضر موت- یمن-آفریقا-نیجر یه –انگلستان-آمریکا –فرانسه-لیبی- تونس- الجزایر ومراکش می رفتند.
خصو صیات حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله:
حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله دارای خصو صیات و ویژگیهای خاصی بود از جمله آنها اینکه :
۱ :یقین کا مل براخرت داشت وآن رامستحضر می دانست از حرکات و سکنات وی چنین معلوم می شد که جنت وجهنم را همیشه جلوی روی خود می بیند .حضرت مولانا محمد منظور نعمانی رحمه الله می نو یسد :حضرت مولانل محمد الیاس رحمه الله اگر چه به اعتبار جسم بسیار نحیف ولاغر بود اما در مورد نهضت تبلیغ همان اندازه کوشش می کرد که اگر بلفرض جنت با نعمتهای لا زوال ومنظر زیبا وجذاب وجهنم با عذاب های گونا گون وخطر ناک –منکشف شده ودرمنظرشخصی قرار گیرد و گفته سود که اگر این کار را انجام دادی به جنت واگر نه به جهنم انداخته خواهی شد شاید نتواند از حضرت مولانا محمد الیاس در این مورد بیشتر کوشش کند .
۲: صفت دوم مولانا سوز درون وبلند همتی بود چون ویرانی دینی وگمراهی وجهالت وبد علمی مردم را تصور می کرد در درون خود ومانند ماهی در پی آب پریشان وبی قرار بود حضرت مولانا ابو الحسن ندوی رحمه الله می فرماید برخی مواقع بر اثر درد دین وفکرآن هنگامی که شب ها بر بستر می خوابید پهلو عوض می کرد وبلند شده وراه می رفت یک دفعه همسرش گفت چه خبر است که هیچ خواب نمی روی؟ فرمود: این که خواب نمی رود یکی است اگر از جریان با خبر باشی آن وقت دو می شوند حضرت مولانا رحمه الله تمام زندگی خودراجهت نشرواشاعت دین وقف نمود وبا کمال شوق درراه تبلیغ کار می کرد و قر بان شدن خود را در این راه بزرگترین افتخار وسعادت می دانست و سختی ها ومشقات را در این مورد با بلند همتی می پذیرفت
۳ :صفتی دیگر وسیع القلبی حضرت مولانارحمه الله بود که براثرآن اهل هرفکرومکتب اسلامی با او نز دیک می شد وبااین نهضت می پیوست حضرت مولانا رحمه الله چنان وسیع النضر وعالی ظرفیت بود که اگر در دل مسلمانی به اندازاه ذره ای ایمان وجود داشت اورا بسیار احترام می گذاشت بدین خاطر بود که تو ام باحوزه های علمیه اهل مدارس دولتی ودانشگاهها هم در این جماعت شرکت کرده ومشغول به کار شدندوعلاوه بر علما ومشایخ کر مندان اداره جات کشاورزان تجاروهر نوع مردم در این جماعت تبلیغی منسلک شده وهر شخصی به اندازه استعداد وتوان خود استفاده نمود اکرام مسلم یکی از اصول مهم حضرت مولانا رحمه الله بود وبه تمام کار کنان تبلیغی جهت رعایت این تا کید اکید می فرمود جماعت های دینی ومذهبی در این زمان با یکدیگر بعد ونفرت دارند ویکی از علل افتراق وتشتت مسلمانان این است که هر جماعت خود رااز همه بهتر وجامع تمام محاسن وخوبی ها می داند وجماعت دیگر را از هر نوع خوبی محروم وسرچشمه ی تمام خرابیها می داند حضرت مولانا رحمه الله اکرام مسلم راجزو اصول اساسی این جماعت گذاشته واین فتنه را ریشه کن ساخت وپا یبند این اصل را برای هرشخص لازمی قرار داد . بر عکس دستور این زمان که مردم خود رامجموعه محاسن ودیگران رامجموعه معایب می فهمند حضرت مولانا در این مورد تاکید فرمود که هر شخص عیوب خود رامحاسبه نموده وخوبیهای دیگران را نگاه کند یکدفعه در مکتوبی که برای شخصی می نو شت چنین به رشته به رشته تحریر در اورد:هر شخص وهر مسلمان مقداری خوبی وبدی دارداگر بدی های شخص پرده پوشی ونظر انداز شوند وبر اثر خوبی ها یش اکرام شود بسیاری از فتنه ها برطرف وهزاران خوبی بنیانگذاری خواهد شد.
وفات:
حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله در سال ۱۳۶۳ ه ق شب پنج شنبه قبل از اذان فجر در ( نظام الدین) جان به جان آفرید انا لله وانا الیه راجعون و بعد از نماز فجر روز بعد عمامه حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله بر سر پسرش حضرت مولانا محمد یوسف رحمه الله که از هر جهت شایستگی داشت نهاده شد.
تجهیز وتکفین:
مراسم غسل وتجهیز وتکفین با رعایت سنن و مستبحات توسط علما و فقها انجام پذیرفت ونماز جنازه اش همراه جمعیت بزرگی به امامت شیخ الحدیث علامه محمد زکریا رحمه الله خوانده شد ودرقسمت جنوب مسجد جنب پدرش وبرادرش به خاک سپرده شد.
باز ماندگان:
حضرت مولانا محمد الیاس رحمه الله بعد از خود یک پسر به نام مولانا محمد یوسف رحمه الله که بعدا” جانشین وی قرار گرفت ویک دختر (همسر شیخ الحدیث مولانا محمد زکریا رحمه ا لله) بطور یادگار گذاشت . واز نظر روحانی ومعنوی تمام کارکنان دعوت و تبلیغ برای همیشه یادگار زنده اوهستند.
ماشاالله بسیار آموختیم و فهمیدیم که واقعاً یک شخصی قبول شده از طرف الله ج بودند.
من از افغانستان هستم ولی در کالیفرونیای آمریکا زندگی میکنم و خیلی شوق دارم که تا آخر عمر این کار مبارک را ادامه بدهم.
مردان خدا پرده پندار دریدند:یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند.الله متعال روح مولانا را شادمان گرداند.واقعا سرگذشت عبرت آمیز وزیبا بود، خداوند مراهم عاقبت به خیر کند.
جزاکم الله خیرا، عالی بود
نسبت ایشان کاندهلوی است نه دهلوی لطفا اصلاح کنید کاندهله ودهلی دو شهر جداگانه در هند هستند
امید وارم خداوند به برکت کاری می کنید و زحمتی که در راه دین متحمل می شوید بهشت خود را نصیبتان گرداند و روح مولانا الیاس را غرق رحمت کند
امید از تربت جام
با سلام و عرض ادب .از خواندن زندگی نامه مولانا الیاس بانی حرکت دعوت و تبلیغ خیلی لذت بردم.لطفا به وبلاگ نغمه توحید مدرسه دینی مدینه العلوم خاش هم سر بزنید.شما را لینک کردم.شما هم چنین کنید.به امید سربلندی داعیان دین.
دروود بر تو
کارتان بسیار عامه پسند و سنت رسول الله را زنده می کنی
خدا یاریت میکند و اجرتان بسیار
استفاده کردیم و بیشتر استفاده خواهیم کرد