هویدی: آیا همدردی با غزه نیز «جرم» تلقی خواهد شد؟
هویدی: آیا همدردی با غزه نیز «جرم» تلقی خواهد شد؟
فهمی هویدی اندیشمند مصری با انتقاد از سیاست عربستان که حماس را گروهی تروریستی میداند، پرسید آیا اندک اندک باید منتظر این بود که همدردی کردن با غزه نیز «جرم» تلقی شود؟ روزنامه «الشعب الجدید» مصر در مقاله ای به قلم فهمی هویدی، اندیشمند مصری با عنوان «آیا همدردی با غزه جایز است»، خیانتهای کشورهای عربی به مسأله فلسطین را نکوهش کرد.
هویدی مقاله خود را با این سوال آغاز کرد که «آیا جایز است با غزه زمانی که در معرض حمله اسرائیل قرار میگیرد همدردی کنیم» سپس پاسخ داد، جواب در خود سوال نهفته است.
هویدی نوشت: وقتی به گفته وزیر خارجه عربستان، حماس در فهرست گروههای تروریستی قرار میگیرد و دلسوزی برای برادرانمان جنایت شمرده میشود و دلسوزان به ۱۵ سال حبس مجازات میشوند، بعید نیست که همبستگی با غزه علیه حمله اسرائیل حمایت از تروریسم محسوب شود.
نویسنده افزود: اگر صرفا طرح سوال را هم مسالهای بیهوده تلقی کنید، بیتردید شما حق دارید و نظرتان کاملا درست است اما سوالی که هیچ گاه طرح آن به ذهن فرد عربی که وجدانش آلوده نشده خطور نمیکرد، حالا [برای طرح شدن] مشروعیت پیدا کرده است.
هویدی نوشت:«وقتی مقاومت در عرف برخی جریانهای عربی تروریستی [قلمداد] میشود و هنگامی که همدردی با برادران، جنایت با مجازات حبس است، چرا جرم شمرده شدن همدردی با غزه تعجب برانگیز باشد و چرا پذیرفته شدن رفتارهای اسرائیل از سوی برخی کشورهای عربی بعید به نظر میرسد بخصوص که آن را دفاع مشروع اسرائیل از خویشتن تلقی میکنند.
در دورهای از زمان از اینکه کشورهای عربی غزه را تحریم میکردند شوکه میشدیم اما به آن عادت کردیم و دیگر عواقب فاجعه بار محاصره غزه برایمان غیرمنتظره نبود. هنگامی که خبرهایی از هماهنگی امنیتی با اسرائیل و جاسوسی تشکیلات خودگردان از رزمندگان مبارز مخالف اشغالگری اسرائیل شنیدیم شوکه شدیم بخصوص که رهبرانی از [جنبش] فتح نقشی کثیف در ترور نیروهای مبارز مقاومت داشتند.
اما این خیانتها ادامه یافت و ما با آن سر کردیم به گونهای که هماهنگیهای امنیتی تشکیلات خودگردان با اسرائیل به مسالهای عادی و غیر قابل انکار مبدل شده و مثل ویروسی واگیردار در برخی از کشورهای عربی منتشر شد؛ چیزی که شگفتی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا را در سفر به سرزمین اشغالی به همراه داشت و به خاطر آن تبریک گفت و رشد و تداوم خط عادی سازی با اسرائیل را آرزو کرد.
چیزی که باید اعتراف کنیم این است که دیدگاهها به مساله فلسطین همواره یکی از شاخصهای تعیین سطح وخامت اوضاع در جهان عرب است. در ابتدا مقاومت مورد استقبال قابل توجه کشورهای عربی قرار داشت و از همین رو سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) در سال ۱۹۶۴ تشکیل شد تا رهبری مبارزه مسلحانه در فلسطین را برعهده بگیرد و آن زمان مبارزه مسلحانه ضد اشغالگری اسرائیل از سوی اجلاس سران عرب و اتحادیه عرب به رسمیت شناخته شد.
همزمان با مقاومت، تحریم اسرائیل نیز آغاز شد و از بطن این فضا ایده «ممانعه» (مخالفت) پدید آمد که به مثابه گامی به عقب بود و مبارزه مسلحانه را متوقف کرد و تنها نامی از دشمنی با اسرائیل باقی ماند.
به دنبال آن اولین نشانههای شکست هم پدید آمد که در توافق صلح با اسرائیل که انور سادات در سال ۱۹۷۹ میلادی منعقد کرد نمودار شد.
صلح مصر با اشغالگران موجب تعلیق تحریم این رژیم و گشوده شدن باب امتیازدهی به آنها شد که طرح صلح عربستان از بارزترین علائم آن بود. هنگامی که اجلاس سران عرب در بیروت طرح صلح عربی را تصویب کرد اصطلاح عادیسازی به زبان گفتمان سیاسی کشورهای عربی افزوده شد.
با وجود اینکه در ابتدا عادیسازی با اسرائیل مشروط به عقبنشینی کامل این رژیم از سرزمینهای عربی بود اما روند شکست ادامه داشت تا به مرحله عادیسازی شرمگین و نامطمئن و سپس عادی سازی مجانی و بیقید و شرط رسیدیم و این داستان ادامه دارد.
در مجموع، نتیجه مهمی که از بحث بالا گرفته میشود این است که آنچه اتفاق افتاده کوتاهی در مساله فلسطین یا ضایع کردن حق آن نیست بلکه در واقع، ما در حق خودمان کوتاهی کردهایم چرا که از عمق باتلاقی که در میان آن گرفتار آمده ایم با خبر نیستیم.
امروز تنها مساله فلسطین در معرض تهدید نیست بلکه سرنوشت همه امت عربی تهدید شده است و این نابخردی و نابسامانی حاکم بر جهان عرب پیام رسایی دارد که باید قبل از اینکه فرصتها از دست برود بازخوانی شود».
منبع: خبرگزاری فارس