قرآنمطالب جدید

چگونه قرآن بخوانیم، تا معانی و مفاهیم آن با قلب ما ارتباط برقرار کند

چگونه قرآن بخوانیم، تا معانی و مفاهیم آن با قلب ما ارتباط برقرار کند

نویسنده : طه جابر علوانی/ مترجم: علی غفوری

زمینه‌ای به نام «تحقیق و بحث و بررسی قرآن» تعریف شده است که روش‌هایی دارد؛ ابن مسعود می‌گوید: «هر کس علم اولین و آخرین را می‌خواهد باید در قرآن تحقیق کند…» به تحقیق آن کس که کتابت با «قلم» و قرائت آن‌چه را با آن نوشته شده است تعلیم داد، قطعاً با تو خواهد بود تا با فضل و کرم خود آنچه را که نمی‌دانستی به تو تعلیم دهد، همان‌طور که دریافت‌کننده‌ی اول وحی را تعلیم داد، پس اکرم و بزرگوار اوست… آن‌که هرگز در تعلیم قرائت وحی به تو کوتاهی نخواهد کرد؛ بلکه ابزاری را که بشریت از املاء و تلقین و تعلیم، این وحی را با آن قرائت می‌کند، به تو یاد خواهد داد، پس وارد شدن تو به خواندن؛ یک شأن الهی است و قاری متدبر نیازمند به حضور طلبیدن آن است.

در رابطه با همین موضوع شیخ محی‌الدین از شیخ ابومدین نقل کرده است که «مرید زمانی مرید خواهد بود که در قرآن هر آنچه را می‌خواهد به دست آورد…»

«… قرآن مجموعه‌ای از کتاب‌ها و انسان مجموعه‌ای از جهان است…»

«… هر کس قرآن را از آن حیث که قرآن است ببیند یکی از جمع را دیده، و هر کس از حیث مجموع به آن بنگرد، قرآن در حق او فرقان خواهد بود…»

وقتی قاری حق تلاوت قرآن را به خوبی ادا کرد و آن را به صورت «ترتیل» خواند، و در آن تدبر، تعقل، تذکر و تفکر ورزید و خود را از آنچه که بین قلب و بین نزول قرآن بر قلب، حایل قرار می‌دهد پاک نمود، و خود را در معرض نفحات الهی قرار داد، و برای تحقق این طهارت به درگاه الله تضرع کرد، و از انوار قرآن و نیکو قرائت کردن آن، هدایت طلبید، و از تکبر و غرور دوری جست، و قاری یا شنونده از این توهم که او کاری را انجام داده که دیگران انجام نداده‌اند پرهیز کرد، در این صورت قوای آگاهیش پیراسته خواهد شد و ملکه‌ای برایش به وجود می‌آید تا به خوبی حق قرائت قرآن را ادا کند. پس از تمام اینها بر قاری لازم است که سایر احساسات منفی را از خود دور سازد، و به خود بفهماند که از آن زمانی که قرآن شروع به نزول کرد، مردم همگی به قرائت و فهم و دستیابی به تفسیر آن و شناخت روش‌ها یا سبک‌های مقاربت و تدبر در قرآن و رسیدن به اوج آن پرداختند، و او تنها یک نفر از علاقه‌مندان بی‌شماری است که در آرزوی عطای قرآن مجید هستند.

خود قرآن قاریانش را بیهوده و باطل رها نکرده است؛ بلکه روش‌های قرائت و کیفیت تلاوت آن را برایشان تعریف کرده است و از ویژگی‌های یگانه و اوصاف ممتاز آن برایشان پرده برداشته است، تا در  قرائت خود بنیه‌ای داشته باشند: هوی و هوس بر آن‌ها چیره نشود، و آؤاء و نظرات آن‌ها را با خود نبرد و راه‌ها را گم نکنند.

اما تدبرکنندگان باید از قرائت ساده و قرائتی که تمام قوای آگاهی را درگیر نمی‌کند بپرهیزند. هرگاه قوای آگاهی انسانی پاک شد، و به خوبی به کار گرفته شد؛ و به تدبر پرداخت، قطعاً به گوشه‌هایی از کرم و عطای قرآن خواهد رسید؛ اما اگر از قوای آگاهی غفلت ورزید یا از قسمتی از آن غافل شد، یا به اندازه‌ی کافی به کار گرفته نشد، و آن‌گونه که شایسته است تطهیر نگشت، به طور قطع قرآن کریم نهان خود را از دل‌های غافل پوشیده و محروم نگه خواهد داشت و نمی‌تواند به درجه والای آن عروج و ترقی کند.

چرا که برخی از قاریان قرآن را به اوصاف بسیاری توصیف کرده‌اند؛ از جمله اینکه قرآن: بیرون برنده از فتنه‌ها، نجات‌دهنده از گمراهی، هدایت دهنده از تاریکی‌ها، عبوردهنده از بحران‌ها، و علاج مشکلات است. در قرآن خبرهایی از گذشته با تمام درس‌ها و عبرت‌های آن آمده، و خبرهایی از آینده که در آینده بر آن اشراف پیدا کرده و در حال حاضر آن را درک می‌کنیمف و با حَکَم قرار دادن آن از اختلاف خارج می‌شویم، و قرآن خاتمه دادن به اختلافات است و هزل و شوخی نیست، هر کس قرآن را ترک کند ستمگر و رویگردان از حق، و هر کس هدایت را در غیر آن بجوید در گمراهی آشکار، و هر کس از آن دوری جوید رشد نایافته است؛ و هر کس از قبول شریعت و قانون آن یا از روش آن تجاوز کند، هیزم جهنم خواهد شد و در دنیا زندگی سخت و تنگی خواهد داشت و اگر بمیرد در آخرت کور و راه‌گم کرده خواهد شد.

قرآن گنجی مخفی است و کلید آن «تدبر» و درب آن دقت و تفکر، و ورودی آن تذکر و تعقل، و نهال آن علم و درخت آن معرفت است. تدبر تلاشی بشری و توفیقی الهی است که قبل از تلاوت شروع می‌شود، چنانچه مطابق ایفای شروط آن و به کارگرفتن همت برای تمرین آن، و آماده کردن عقل و قلب و وجدان برای رسیدن به هدف نهایی آن، و آماده کردن قوای هوشیاری برای سیر در آیاتش شروع به تلاوت می‌کنیم. وقتی در آیات سوره «مزمل» تدبر می‌کنیم، اندازه و عمق شروطی را که خداوند برای پیامبرش تدارک دیده است تا «قول ثقیل» قرآن را در حالت دریافت وحی، فقط آنچنان که امر شده است دریافت کندد، یعنی زبانش را تند تند نچرخاند و برای تمام کردنش عجله نکند، درک می‌کنیم:

«‏ لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ‏*‏ إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ‏*‏ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ‏*‏ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ»(قیامه:۱۶-۱۹)

«‏(به هنگام وحی قرآن) شتابگرانه زبان به خواندن آن مَجُنبان (و آیات را عجولانه و آزمندانه تکرار مگردان). ‏چرا که گردآوردن قرآن (در سینه تو) و (توانائی بخشیدن به زبان تو، برای) خواندن آن، کار ما است. ‏پس هرگاه ما قرآن را (توسّط جبرئیل بر تو) خواندیم، تو خواندن آن را (آرام و آهسته) پیگیری و پیروی کن. (وظیفه تو پیروی از تلاوت پیک وحی، و ابلاغ رسالت آسمانی است و بس). ‏گذشته از اینها، (در صورتی که بعد از نزول آیات قرآن مشکلی پیدا کردی) بیان و توضیح آن بر ما است.»

وقتی قرآن به نسبت رسول خدا چنین باشد، به نسبت غیر ایشان که خداوند متعال او را در رعایت و حفظ خود قرار نداده است، باشد چگونه باشد؟ بنابراین، نیاز به آمادگی مضاعف، و به کارگیری بیشتر قوای آگاهی، و پاک شدن و تطهیر قوای پیش‌رو دارد. هرگاه روی آیینه مکدر شود و انباشته از خاک گردد، قدرتش در انعکاس مقابلش ضعیف می‌شود و به اندازه گرد و خاکی که بر آن است قدرتش کاسته می‌شود و به همین شکل گناهان انسان صفای قوای آگاهی او را مکدر می‌سازد و قدرتش بر دریافت معانی قرآن و هم‌زیستی با آیات آن کاسته می‌شود، و از این‌رو حق تعالی می‌فرماید:

«‏ وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ » (اعراف:۱۷۹)

«‏ما بسیاری از جنّیان و آدمیان را آفریده و (در جهان) پراکنده کرده‌ایم که سرانجام آنان دوزخ و اقامت در آن است. (این بدان خاطر است که) آنان دلهائی دارند که بدانها (آیات رهنمون به کمالات را) نمی‌فهمند، و چشمهائی دارند که بدانها (نشانه‌های خداشناسی و یکتاپرستی را) نمی‌بینند، و گوشهائی دارند که بدانها (مواعظ و اندرزهای زندگی‌ساز را) نمی‌شنوند. اینان (چون از این اعضاء چنان که باید سود نمی‌جویند و منافع و مضارّ خود را از هم تشخیص نمی‌دهند) همسان چهارپایانند و بلکه سرگشته‌ترند (چرا که چهارپایان از سنن فطرت پا فراتر نمی‌گذارند، ولی اینان راه افراط و تفریط می‌پویند). اینان واقعاً بی‌خبر (از صلاح دنیا و آخرت خود) هستند.»

و می‌فرماید:

«‏ وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لاَ یَسْمَعُونَ ‏*‏ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ ‏* ‏ وَلَوْ عَلِمَ اللّهُ فِیهِمْ خَیْراً لَّأسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعْرِضُونَ ‏»(انفال:۲۱-۲۳)

«‏و مانند کسانی نباشید که می‌گفتند: شنیدیم (امّا در گوش نگرفتیم)، و حال آن که آنان نمی‌شنوند. ‏بیگمان بدترین انسانها در پیشگاه یزدان ، افراد کر و لالی هستند که نمی‌فهمند. ‏اگر خداوند (در آنان آمادگی پذیرش حق می‌دید، و زمینه قبول خیر و) نیکی در ایشان سراغ می‌داشت، (حرف حق را به هر صورت بود) به گوششان می‌رسانید، ولی اگر (با فراهم نبودن زمینه، چنین کاری را می‌کرد و حق را) به گوش آنان می‌رسانید، سرپیچی می‌کردند؛ چرا که ایشان (آگاهانه از پذیرش حق) روگردانند.»

و می‌فرماید:

«‏کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ ‏» (مطففین:۱۴)

«‏هرگز! هرگز! اصلاً کردار و تلاش (پلشت و زشت) ایشان دلهایشان را زنگ زده کرده است (و همچون زنگاری بر قلوبشان نشسته است و سوراخهای هدایت را بر روی ایشان بسته است)»

پی «رین» و زنگ، دل‌ها را می‌پوشاند و دیگر قادر به ادارک و فهمیدن آن‌چه می‌خواند یا می‌شنود نیست، و سمع و بصر هرگاه به گناه آلوده گردند کارکردشان تغییر می‌کند، و هرگاه بیماری‌های جسمانی در برابر دیدگان از درجه‌ی بصیرت افتاد و آن را مشوش ساخت در این صورت آن محرومیت معنوی ناشی از گناهان، آثاری منفی بر فهم و درک انسان بر جای می‌گذارد. بنابراین بایستی آن را با توبه و استغفار پیراسته و جلا داد، و با اخلاص و روی آوردن به الله برای فهم کلام او و حسن دریافت از حق‌تعالی به تزکیه‌ی آن پرداخت. و می‌توان آن تطهیر و آمادگی برای قوای آگاهی همراه با پاک‌سازی معنوی با توبه و اخلاص را همچون شروطی در نظر گرفت که قبل از نماز لازم است مثل غسل کردن یا وضو گرفتن یا تیمم و تطهیر لباس و مکان و روی کردن به قبله و امثال آن. و وقتی نماز بدون شروطش صحیح نباشد، پس تدبر هم بدون رعایت آن شروط تحقق پیدا نمی‌کند، وگرنه تجلیات و انوار قرآن محروم می‌شود و در آن میان سهم احاطه شده با بیماری و تورم نمایان می‌شود؛ یعنی بیماری گناهان مانع از سلامت دل‌ها، و حتی گاهی این دید بیمارگونه منجر می‌شود به دریافت اشاراتی مشوش در اثنای قرائتی که از جلای مطلوب بهره نمی‌برد. از این رو حق‌تعالی می‌فرماید:

«‏ وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَاراً ‏» (إسراء:۸۲)

«(حق چگونه نیرومند و پیروز نمی‌گردد؟ وقتی که) ما آیاتی از قرآن را فرو می‌فرستیم که مایه بهبودی (دلها از بیماریهای نادانی و گمراهی، و پاک‌سازی درونها از کثافات هوی و هوس و تنگ‌چشمی و آزمندی و تباهی) و رحمت مؤمنان (به سبب در برداشتن ایمان و رهنمودهای پرخیر و برکت یزدان) است ، ولی بر ستمگران (کافر، به سبب ستیز با نور حق و داشتن روح طغیان) جز زیان نمی‌افزاید»

روح فاعل در این وحی، چنانچه با دل‌هایی که به سوی حق تعالی مایل هستند و رنگ الله را به خود می‌گیرند و با گوش‌هایی که فرمان‌های الهی را می‌شنوند و اطاعت می‌کنند، بینش‌هایی که به راه دوخته شده و چشم‌هایی که برای او و در راه او باز شده‌اند برخورد نکند، قطعاً بر صاحبان آن دل‌ها و گوش‌ها و چشم‌ها جز خسارت و زیان نمی‌افزاید.

شرایطی که ذکر کردیم شرایط و مقدمات بود که تدبر بدون استیفای تمام آن‌ها بوجود نمی‌آید و محقق نمی‌شود. هرگاه این امر محقق شد و خواستار تلاوت، دید که او اهمیت شروع تلاوت یا شروع گوش فرادادن به آن را پیدا کرده است، بایستی از نو عظمت و بزرگی این کتابی را که شروع به قرائت آن کرده است، و اسماء و صفات آن را برای خود مجسم نموده و هدف و مقصد خویش از قرائت را مشخص سازد، و این امر همان نیتی است که هیچ عملی بدون همراهی با آن صحیح نیست و محقق نمی‌شود: «إنماالاعمال بالنیات…» و نیت در این جا به نسبت قاری و شنونده دلیلی است بر صدق اراده و اخلاص نیت در تلاوت و جدیت در طلب و عزم بر تدبر.

سپس قاری یا شنونده باید به قوای آگاهی خود هشدار دهد که او این امر عظیم را پذیرفته است و باید خود را برای آن آماده سازد، و هر چه در توان دارد برای آن به کار ببرد، و قوای آگاهی خود را از غفلت یا کم‌توجهی یا پرداختن به امری غیر از آن برحذر دارد و هم‌زمان نیت و عزم خود را متوجه قرآن مجید سازد، گویی که به قرآن می‌گوید: ای قرآن به سوی تو می‌آیم، عطا و کرم تو را می‌خواهم، بخششت را می‌طلبم، و امید دارم آیاتت قلب و اعضایم را لمس کند، با تضرع و زاری از نازل کننده و گوینده‌ی تو ـ جل جلاله ـ می‌خواهم که تلاوت یا گوش دادن من به آیاتت را نوری برای چشم و بصیرت من و شفا و هدایت و رحمتی برای آنچه در سینه دارم قرار دهد، و امیدوارم از من بپذیرد و امیدم را بر باد ندهد. آنگاه به پروردگار جهانیان ـ نازل‌کننده‌ی قرآن مجید ـ آن که قرآن را با علم خویش تفصیل داد و بر قلب پیغمبرش نازل کرد روی می‌کند و می‌گوید:

«پروردگارا کتاب، کتاب توست و کلام، کلام توست و وحی، وحی تو و معانی آن گنجینه‌ی توست، پروردگارا! ای نازل کننده‌ی قرآن بر قلب پیامبر (ص)، و ای کسی که قرآن را اخلاق و رفتار پیامبرت، و فرقان را روش و مرامش، و نور و هدایت را دعوتش قرار دادی، از تو خواهانم که به تعداد سوره‌ها و آیات قرآن بر او درود و سلام بفرستی، و به تعداد مردان و زنان قاری از اولین روز نزول قرآن تا روز قیامت، بر وی درود و سلام بفرستی. چون قرآن و حکمت را از او یاد گرفتیم، و از طریق او به «تزکیه و علم» هدایت یافتیم، و او بود که تمام امر و نهی‌های قرآن را برایمان روشن ساخت. توسط او عقیده بیان شد و شریعت ظاهر گردید، امانت را ادا نمود، رسالت را تبلیغ کرد، امت را نصیحت کرد و در راه تو جهاد نمود تا به یقین رسید. آنگاه امانت قرآن را بر دوش مردم نهاد، و آن‌ها را با برهان روشن خود ترک نمود، و در عرفات از آن‌ها گواهی گرفت و آنها هم گواهی دادند که او رسالت را به ایشان ابلاغ کرده است و کتابت را در میان آنها با امانت گذاشت، تا بعد از خودش شاهدی بر آنان و نبی مقیم در میانشان باشد. من پذیرفته‌ام که کتاب صاحب سبع المثانی تو را تلاوت کنم، و خواستار هدایت با قرآن تو هستم، پس آن را برایم شفا و رحمت و هدایت و نور قرار ده، و قلبم را بر پنهان آن وسیع بگردان، و سینه‌ام را به آن بگشا، و مرا تحت لوای آن محشور بفرما، و نوری را که در آن قرار دادی و رحمتی را که در ورای آن است ارزانیم گردان و آن را بر قلبم نازل کن، که تو شنونده‌ی دعایی.»

آن‌گاه استعاذه و بسم‌الله می‌کند و به آرامی و تأنی شروع به تلاوت می‌کند و شتاب و عجله نمی‌کند، نه زیاد صدایش را بلند می‌کند و نه خیلی آرام می‌خواند؛ بلکه روشی مابین این دو برمی‌گزیند، و سپس با یاری جستن از خداوند تلاش می‌کند آنچه را می‌خواند و تلاوت می‌کند با نام و یاد خدا فهم و درک کند، و اگر آیه‌ای را نفهمید چنانچه برگردد و دوباره آن را قرائت و در معانی مفردات آن تدبر کند، ملامت نمی‌شود و در ارتباط برخی کلمات آن با یکدیگر و آیات ماقبل و مابعد آن، و سیاقی که در آن آیات آمده است تأمل کند، و درباره‌ی ستون و أساس و محورهای سوره و موقعیت تک‌تک آیات در آن سوره بیندیشد. اگر علاوه بر آن بعد از هر قرائت و برگشتی فهمش را بنویسد و تدوین کند، هرگاه تلاوت آیه و تدبر در آن را تکرار نماید. خواهد دید که به طور عمیق‌تری فهم او افزایش می‌یابد. و نباید تمام تلاشش به قرائت بیشتر منصرف شود، بلکه باید بیشتر به «تدبر و فهم» توجه کند، حتی اگر ساعاتی را برای تدبر در یک آیه صرف کند باز زیاد نیست؛ بلکه لازم است.

و هرگاه نهایت تلاش و سعی خود را به کار گرفت و احساس کرد که قوای آگاهیش بر معانی آیه گشوده شده و مراد آیه را درک کرده است، باید به خاطر آن شکر و ستایش خدای را به جای آورد، و به خودش اطمینان دهد که با توانایی‌های ذاتی خود بدان درک و فهم نرسیده، بلکه این توفیق و عنایت الهی در حق او بوده است. و هم من و هم او باید این آیه را بر خود تلقین کنیم که: «إنما اوتیته علی علم عندی» بلکه لطف و فضل و توفیق الهی و عنایت کتاب کریم اوست.

—————————-

منبع: چرا در قرآن نمی‌اندیشیم (روش شناختی در تدبر و تدبیر قرآن) مؤلف: طه جابر علوانی/ مترجم: علی غفوری / نشر احسان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا