اسماء الله، درس بیست و پنجم، غفور / غافر
اسماء الله، درس بیست و پنجم، غفور / غافر
ای مومنین، إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ، قطعا از ازواجتون، اونایی که باهاشون زوجین، مُزدَوَج شدین، بهشون پیوستین؛ یعنی از همسرتون گرفته، تا فامیل و دوستا و همکاراتون، وَأَوْلَادِکُمْ، و حتی اولادتون، عَدُوًّا لَّکُمْ، دشمنانی هست براتون، دشمنی هایی پیش میاد بِینتون؛ فَاحْذَرُوهُمْ، پس حذر کنین ازشون، هوشیار باشین تو روابطتون. وَإِن تَعْفُوا، حالا اگه عفو کردین، درگیر نشدین، وَتَصْفَحُوا، و از صفحۀ دلتون پاک کردین، تو صفحۀ ذهنتون هی مرور نکردین، وَتَغْفِرُوا، و غفور بودین، چشم پوشی کردین، فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ، قطعا خدا هم مغفرت داره، مشکلات رو پوشش میده. و رحمت داره، رحم میکنه عداوتا مشکل ساز نشه (۶۴:۱۴)
فَاعْفُ عَنْهُمْ، پس بگذر ازشون، وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ، و از خدا بخواه خطاهاشونو پوشش بده، وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ، و باهاشون تو امورشون مشاوره کن (۳:۱۵۹). نَّغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ، ما هم پوشش میدیم خطاهاتونو، زیر ذره بین نمیبریم اشتباهاتونو (۲:۵۸).
همیشه عفو، مقدم بر مغفرت اومده. تا وقتی من هنوز دل چرکینم، عفو نکردم، نمیتونم خطاپوش باشم، مغفرت کنم. وقتی هنوز دلگیرم، تو جزئیات درگیرم، نمیتونم رحم کنم. جریان رحمت، درونم خشک شده. وَاعْفُ عَنَّا، و بگو خدایا عفو کن، اشتباهات بزرگ خودمو، وَاغْفِرْ لَنَا، و مغفرت کن، چشم پوشی کن، خطاهای کوچیکمو. وَارْحَمْنَا، و رحم کن، درِ رحمتت رو باز کن (۲:۲۸۶). إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَفُوًّا غَفُورًا، که خدا عَفُوّ و غفوره، منم باید باشم (۴:۴۳).
اکثر ما، دستگاه تصفیۀ آب داریم. آبی که چرکین شده، آلودست، از چندین فیلتر باید بگذره، تا مجدد زلال و شفاف بشه. فیلتر اول، منافذش درشته، شن و ماسه و زنگار رو میگیره. گَندای بزرگ رو، از آب عفو و حذف میکنه. فیلتر بعدی، منافذش ریز تره، کدورتای جزئی و عوامل سمّی آب رو مغفرت میکنه، که رسوب نکنه. نهایتا فیلترای بعدی، هر کدومش یه نقش و رحمتی ایفا میکنه، تا آب مجددا پاک و تصفیه بشه.
اگه این آلودگی پیوسته باشه، به مرور زمان دیگه فیلترا هم کثیف و بیفایده میشن. فَإِنِ انتَهَوْا، پس اگه به انتها رسوندن، دائما اشتباهات بزرگی که دلچرکین میکنه رو تکرار نکردن، فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ، پس اونوقته که فیلتر غفور و رحیم بودن خدا، جواب میده، دلا صاف میشه (۲:۱۹۲).
اما بجای اینکه همش به فکر این باشم از کی بگذرم، عفو کنم، از کی نگذرم، عذاب کنم؛ مشکلات کیو پوشش بدم، مغفرت کنم، مشکلات کیو بازگو کنم، غیبت کنم؛ خدا میگه سرت تو کار خودت باشه (۲۵:۵۸)! سَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَهٍ مِّن رَّبِّکُمْ، سریعتر دنبال مغفرت خدا واسه پوشش خطاهای خودت باش، پرونده خودتو نجات بده، سبک کن (۳:۱۳۳). آیا انقدر که تو عمق کارای بقیه فرو رفتم، به فکر بیرون کشیدن خودم از عمق مشکلاتم هستم؟
پس از اونا باشیم که إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَهً، تا یه کار فحشا و زشتی کردن، أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ، یا در واقع با اونکار به خودشون ظلم کردن، ذَکَرُوا اللَّهَ، خدا رو ذکر میکنن. صفات خداییمون یادمون نره! فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ، طلب استغفار کنیم واسه خطاهامون، تا دنباله دار نشه ذنوب یا مشکلاتمون (۳:۱۳۵).
بدنم، دست من نیست، غفوره. زخم و خراش و سوختگی های کوچیک رو، خودش پوشش میده، نمیذاره چرکین و موندگار شه. اما روح و روحیاتم، دست منه. میتونه غفور باشه، زخم زبونا و خراشایی که بخاطر خطاهای عمدی یا سهوی نزدیکان به دلمون مونده رو بپوشونه؛ یا روی زخما رو باز نگه داره، تا چرکین و موندگار شه.
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
(حافظ – غزل ۳۹۳)
مطالب مرتبط: اسماء الحسنی