خانه تکانی دلها و آغازی نو
خانه تکانی دلها و آغازی نو
نویسنده: پریشاد احمدی
اسفند که میشد انگار در دلش ولولهای برپا میکردند. تمام کارهایش را تعطیل میکرد و به جان خانه میافتاد. نمیتوانست تصور کند عید برسد و او دیوارهای خانهاش را که این روزها به خاطر آلودگیهای زندگی شهری بیشتر از گذشته کثیف میشدند، تمیز نکرده باشد. شستن فرشها هم که جای خودش را داشت. درستکردن سبزه سفره هفتسین را هم فراموش نمیکرد.
درست است که بعد از تمام این سختیها چند روزی درد دستها و پاهایش او را خانهنشین میکرد، ولی با این حال شوق رسیدن بهار باعث میشد تا سال بعد همه این دردسرها را فراموش کند، اما این روزها فکرش بدجوری مشغول شده بود. مدام یاد حرفهای همسایهاش میافتاد که چند روز پیش میگفت هرسال عید تقریبا نیمی از وسایل خانهاش را عوض میکند و تمام این کارها را برای ایجاد روحیه شادابی و نشاط در خانه ضروری میدانست. نمیخواست به این حرفها اهمیتی بدهد، اما به محض اینکه این افکار را از ذهنش بیرون میکرد ناخودآگاه یاد مهمانی هفته گذشته میافتاد که خواهرش گفته بود برای سال جدید اتومبیلشان را عوض میکنند و به این ترتیب سراسر وجودش از حسادت پر شده بود. خلاصه آنکه امسال با تمام سالهای دیگر برایش تفاوت داشت. آنقدر به این حرفها فکر کرد که نتوانست آنجور که میخواهد خانهاش را تمیز کند و بالاخره در حالی که از شدت خستگی روی زمین دراز کشیده بود با خودش فکر کرد خانهتکانی دلش حتی از تمیزکردن خانهاش هم ضروریتر است.
اگرچه این روزها سرتان حسابی شلوغ است و حتی فرصت سر خاراندن هم ندارید، اما روزهای پایانی سال همیشه بهانه خوبی است که سری به درونتان بزنید و فکری به حال ویژگیهای منفیتان کنید. کار سختی نیست. فقط کافی است گام به گام با ما همراه باشید تا در نهایت قبل از سال جدید بسیاری از نکات منفی رفتارهایتان را کنار بگذارید، پس شروع میکنیم.
– وقتی زود عصبانی میشوید
مدتی است بسرعت عصبانی میشوید. فقط کافی است همه چیز آنگونه که مد نظرتان است پیش نرود تا یکباره مانند کوه آتشفشان فوران کنید و هر آنچه که اطرافتان است، بسوزانید. البته لازم به گفتن نیست که چند دقیقه بعد، دیگر از چهره برافروخته شما و داد و هوارهایتان حتی کوچکترین نشانهای باقی نمانده است. تنها شما ماندهاید با احساسی از شرمندگی و برچسبهایی از سوی دیگران که شما را به عنوان فردی عصبانی میشناسد.
اگر تصمیم گرفتهاید این روند را متوقف کنید، پس درنگ را کنار بگذارید. در نخستین مرحله ذهنیتتان را در قبال عصبانیت اصلاح کنید. اگر فکر میکنید این حالت یک واکنش طبیعی است و شما حق دارید هر زمان که میخواهید از آن استفاده کنید، در اشتباه هستید. حتما تجربه به شما هم نشان داده است که در اکثر مواقع عصبانیت نهتنها راه رسیدن به هدفتان را تسهیل نمیکند، بلکه باعث ایجاد حالت تدافعی در دیگران میشود و اجازه نمیدهد شما به خواستهتان برسید. این در حالی است که اگر کمی صبر و حوصله به خرج میدادید و با اطرافیانتان مهربانتر رفتار میکردید سریعتر به هدفتان میرسیدید.
در مرحله بعدی باید بدانید که عصبانیت انرژی زیادی تولید میکند و شما باید سعی کنید این انرژی را کنترل کنید. برای این منظور میتوانید به سراغ فعالیتهایی بروید که باعث تخلیه انرژی شما میشود. برای مثال خودتان را سرگرم کاری غیرمرتبط با دلیل عصبانیتتان کنید یا به طور مرتب ورزش را در برنامههای روزانهتان لحاظ کنید. قدم زدن هم از جمله پیشنهادهای کاربردی است که تأثیر آن حتما شما را شگفتزده خواهد کرد.
عصبانیت در اغلب موارد موجب تخریب روابط اجتماعی میشود چراکه شما دستکم تلاش میکنید خشونتتان را بر سر کسانی که در مرتبه پایینتری از شما قرار دارند و اتفاقا مقصر هم نیستند، تخلیه کنید. ادامه پیداکردن این فرآیند دلخوریهای عمیقی بین شما و اطرافیانتان ایجاد میکند که براحتی قابل جبران نیستند. بنابراین هنگامیکه احساس خشم و عصبانیت بر شما غلبه کرد چند نفس عمیق بکشید و قبل از اینکه حرفی را بر زبان بیاورید آن را چند بار در ذهنتان مرور کنید.
حتی میتوانید از تکنیک نوشتن استفاده کنید به این ترتیب که حرفهایتان را روی یک کاغذ بنویسید و سپس آن را کنار بگذارید. اگر چند روز بعد به آن مراجعه کنید متوجه میشوید که تا چه حد تندروی کرده بودید یا اگر آن همه خشم را بیان میکردید با چه نتایج ناراحتکنندهای روبهرو میشدید.
– حسادت آرامشتان را میدزدد
شاید همه شما این حس آزاردهنده را تجربه کرده باشید. حسادت زمانی اتفاق میافتد که شما احساس میکنید کمتر از آنچه که استحقاقش را دارید بهرهمند شدهاید و دقیقا به همین دلیل به کسانی که موقعیت برتری نسبت به شما دارند، حسادت میکنید. واقعیت این است که آنها در ناکامی شما هیچ نقشی نداشتهاند و شما به علت آنکه دلیل منطقی برای احساساتتان پیدا نمیکنید، به طور ناخودآگاه به روح و روانتان آسیب وارد میکنید. البته این مشکل هم مثل بقیه مشکلات راهحلی دارد. عوامل به وجودآورنده حسادت از جامعهای به جامعه دیگر تفاوت دارند و این به دلیل آن است که مزایای ارزشمند در هر فرهنگی منحصر بهفرد است. برای مثال اگر در یک جامعه تجملات و منابع مادی بیشتر ارزشمند شناخته شود، اعضای آن جامعه هم دقیقا بر سر همین مسائل نسبت به هم حسادت میکنند.
اگر در دوران کودکیشما اینگونه آموزش دیده باشید که به خواستههای دیگران قبل از خواستههای خودتان اهمیتدهید و عرصههای رشد و شکوفایی استعدادتان را کمتر تجربه کرده باشید بیشتر از دیگران در معرض تجربهکردن حسادت خواهید بود. اما این پایان راه نیست. خودتان را محکوم نکنید. درست است که احتمالا فرصتهای زیادی را از دست دادهاید یا موقعیت لازم برای بهرهمندی از تواناییهایتان را نداشتهاید، اما به یاد داشته باشید که باید در تمام مراحل زندگیتان به دنبال شناسایی استعدادهایتان باشید.
برای مثال، ممکن است افراد زیادی باشند که از لحاظ مادی و شغلی در شرایط بهتری قرار داشته باشند و شما در مرتبه پایینتری باشید. این در حالی است که ممکن است شما از لحاظ زندگی خانوادگی یا گروه دوستان در فضای گرمتر و مناسبتری به سر ببرید. بنابراین نقاط قوت و مثبت زندگیتان را پررنگتر کنید و از اینکه مدام ناکامیهایتان را برای خودتان و دیگران یادآوری کنید، بپرهیزید. فراموش نکنید تمام این نابرابریها در اثر بیعدالتی اتفاق نیفتادهاند و تلاشهای دیگران هم در این زمینه تأثیرگذار بودهاند.
درست است که مقایسهکردن خود با دیگران موجب ایجاد رقابت و تلاش برای بهترشدن و پیشرفت میشود، اما اگر به صورت افراطی انجام شود یا در مورد موضوعاتی باشد که شما در جبران آنها دیگر توانا نیستید، تنها به ایجاد حسادت کمک میکند. اگر میخواهید دیگران شما را با تمام تواناییها و ویژگیهایتان باور داشته باشند باید قبل از آنها خودتان در این مسیر پیشقدم شوید و توانمندیهایتان را به دیگران اثبات کنید.
– سنگ غرور را از جلوی پایتان بردارید
اگر احساس میکنید دیگران در سطح شما نیستند، شایستگی مورد مشورت قرارگرفتن را ندارند، نمیتوانید از آنها در عرصههای مختلف کمک بگیرید، خودتان را بزرگ تصور میکنید در حالی که اطرافیانتان را افرادی کوچک و حقیر میدانید، بهتر است هرچه سریعتر فکری به حال غرورتان کنید. گاهی ممکن است غرور را با اعتماد به نفس اشتباه بگیرید و تصور کنید تمام این ویژگیها طبیعی هستند، اما واقعیت این است که با ادامهدادن این رویه طولی نخواهد کشید که تبدیل به فردی تنها خواهید شد.
برای آنکه فرق بین غرور و اعتماد بهنفس را راحتتر متوجه شوید، میتوانید فردی را تصور کنید که مغرور است، اما به اندازه کافی اعتماد بهنفس ندارد و در برابر کوچکترین مشکلات میدان را خالی میکند و در مقابل فردی را در نظر بگیرید که باصلابت تمام در برابر حوادث زندگی بدون کوچکشمردن و تحقیر دیگران میایستد. اگر افراد مغروری باشید مسائل و مشکلات را کوچکتر از آنچه که هستند در نظر میگیرید این در حالی است که داشتن اعتماد بهنفس موجب میشود به همه چیز با دیدگاهی واقعبینانه نگاه کنید بنابراین نسبت به سایر افراد در موارد کمتری در زندگی با شکست روبهرو میشوید.
برای از بینبردن غرور تنها کافی است تمرین کنید که به دیگران احترام بگذارید و برای آنها در زندگیتان جایی را اختصاص دهید. برای مثال میتوانید در مورد مسائل مختلف اعضای خانواده یا دوستانتان مشورت کنید و نظرات آنها ر ا جویا شوید. تلاش برای گذراندن اوقات با افرادی که زمانی تصور میکردید در سطح شما نیستند هم میتواند شروع خوبی برایتان باشد.
– زودرنجیهایتان را دور بریزید
اگر فکر میکنید تنها یک مخالفت ساده از سوی اطرافیانتان کافی است تا حسابی رنجیده شوید باید سعی کنید این مشکل هرچه سریعتر و پیش از آن که در شما نهادینه شود از بین ببرید. باور کنید برای داشتن یک زندگی شاد و کمتنش لازم نیست همه چیز مطابق میل و نظر ما پیش برود.
یکی از عواملی که باعث میشود شما به فردی زودرنج تبدیل شوید آن است که همه چیز را در ذهنتان بهترین وجه مطابق میلتان تصور میکنید و زمانی که با واقعیتها روبهرو میشوید، تمام افکارتان دچار آشفتگی میشود. انتظارات بیش از حد شما در مورد دیگران و طرز برخوردشان با شما همیشه موجب دلخوری بین شما و آنها خواهد شد؛ بنابراین اگر میخواهید رابطه بهتری با آنها داشته باشید، سعی کنید توقعات خود را اندکی تعدیل کنید. بکوشید بدترین شرایطی را که ممکن است برایتان ایجاد شود، تصور کنید تا اگر مشکلی برایتان پیش آمد خاطرتان آزرده نشود. ضمن آنکه تقویت روحیه صبر و بردباری را از یاد نبرید.
تکلیفتان را با خودتان مشخص کنید. یکی از راههایی که به شما کمک میکند تا به سرعت دچار ناراحتی نشوید این است که از قبل برای خودتان تعیین کنید از چه رفتارهایی و چرا آزرده میشوید. اگر دلیل منطقی برای ناراحتیهایتان پیدا نکردید آنها را کنار بگذارید.
با خودتان تمرین کنید تا اگر کسی موجبات ناراحتی شما را فراهم کرد بلافاصله به او پاسخ ندهید، اما این به آن معنا نیست که اجازه دهید ناراحتیهای شما روزبهروز روی هم تلنبار شود و یکباره زخمهای قدیمی سر باز کند، بلکه به آن معناست که اجازه دهید در یک فرصت مناسب که آرامشتان را بازیافتهاید با طرف مقابلتان وارد گفتوگو شوید. برای این منظور مواردی را که باعث ناراحتیتان میشود، بدون هیچ ابهامی و در کمال آرامش بیان کنید.
هر بار که از رفتارهای شخصی آزرده شدهاید قبل از آنکه مدام ایرادهای رفتاری او را برای خودتان مرور کنید و به ناراحتیهایتان دامن بزنید به یاد اشکالات خودتان بیفتید و فراموش نکنید هرکدام از این رفتارهای منفی ممکن است باعث آزردگی اطرافیانتان شود. بنابراین برای نقدکردن رفتارهای دیگران از خودتان شروع کنید.
– نگذارید کینهها دردسرساز شود
حلکردن مشکلات و بیتفاوتنبودن نسبت به آنها از جمله مهارتهای اساسی زندگی است که توجه نسبت به این مساله میتواند از بسیاری دغدغههای آینده شما پیشگیری کند. زمانی که شما نتوانید ناراحتیها و دلخوریهایتان را به شیوهای صحیح و منطقی حل کنید و هر روزی که میگذرد روی هم انباشتهشان نمایید به تدریج به فردی کینهای تبدیل خواهید شد. کینهداشتن آرامش را از شما دور میکند تا جایی که دیگر نمیتوانید براحتی مهر و محبتتان را نثار اطرافیانتان کنید.
اگر شما هم این روزها احساس میکنید قلبتان از کینهها پر شده است، حتی یک لحظه را هم از دست ندهید و از این فرصت باقیمانده تا سال نو استفاده کنید. کار سختی نیست. در این مورد هم ما به شما راهحلهایی را پیشنهاد میکنیم. ابتدا به درون خودتان رجوع کنید و یکبار دیگر ضمن شناسایی دلایل اصلی دلخوریها و کینههایتان آنها را مورد بازبینی قرار دهید. ممکن است در حال حاضر برای بسیاری از این ناراحتیها دلایل موجهی نداشته باشید یا اینکه داستان مربوط به گذشتههای دور باشد.
کافی است کمی هم قدرت بخششتان را به کار بیندازید و به جای مشغولکردن فکرتان به مسائلی که چندان هم مهم نیست آرامش را برای خودتان به ارمغان بیاورید. اگر فکر میکنید این مساله آنقدر برایتان مهم است که نمیتوانید آن را فراموش کنید باز جای درنگی باقی نمیماند. قبل از آنکه اینگونه احساسات منفی در شما درونی شود و به آنها عادت کنید باب گفتوگو را با کسی که از او ناراحت هستید باز کنید و سعی کنید در نهایت احترام او را از ناراحتیتان مطلع کنید.
توجه داشته باشید که لحن شما نباید طلبکارانه باشد، بلکه باید از طرف مقابل درخواست کنید که با هم راهحلی پیدا کنید. حتی اگر در جریان گفتوگو متوجه شدید این شما هستید که مرتکب اشتباه شدهاید، تنها با یک عذرخواهی میتوانید از بروز بقیه اختلافات جلوگیری کنید، ضمن آن که یک رابطه سالم و قوی همراه با گذشت را با طرف مقابلتان آغاز کنید.
– خسیس نباشید
درست است آمدن فصل بهار و برگزاری عید نوروز همیشه با نو شدن همراه است و این جزو آیینهای برگزاری این ایام محسوب میشود، اما تمام اینها به معنای آن نیست که باید بیشتر وسایلتان را دور بریزید یا چیزهای جدیدی را جایگزینشان کنید، بلکه منظور از نو شدن این است که باید همه چیز را از آلودگیها پاک و به این ترتیب شادابی و طراوت را وارد زندگیتان کنید. اما اگر اصرار دارید تمام وسایلتان حتی آنهایی را که دیگر کاربردی برایتان ندارد، نگهداری کنید ممکن است از طرف اعضای خانوادهتان به خساست محکوم شوید.
شاید خودتان تصور کنید فرد مقتصدی هستید و با نگهداری تمام وسایل در واقع صرفهجویی میکنید، اما قبل از آنکه خودتان را تبرئه کنید بهتر است یکبار دیگر وسایلتان را بررسی کنید. بسیاری از لوازمیکه به آنها دلبستگی دارید شاید در طول سال حتی یکبار هم به دردتان نخورد. بنابراین بهتر است تنها لوازمی را که کاربردی هستند نگهداری کنید، ضمن آنکه از خرید لوازم غیرضروری هم بپرهیزید. زندگیکردن در آپارتمانهای کوچک اغلب شما را با مشکل کمبود جا روبهرو میکند. بنابراین خانهتکانی منزلتان فرصت خوبی خواهد بود که این لوازم را تفکیک کنید.
مشکل خساست تنها در مورد مسائل مالی خلاصه نمیشود، بلکه اگر این رفتار در شما نهادینه شده باشد آن را در عرصههای دیگر زندگیتان هم پیاده خواهید کرد؛ برای مثال ممکن است به طور ناخودآگاه در ابراز محبت به اعضای خانواده یا اطرافیانتان هم خساست به خرج دهید. محاسبه سود و زیان در مورد تصمیماتی که به طور روزمره اخذ میکنید، اگرچه جنبههای مثبت بسیاری دارد، اما اگر به طور افراطی نسبت به آن حساسیت به خرج دهید در نهایت موجب خستگی و دلزدگی اطرافیان خواهد شد. چه بسا شما که تلاش کرده بودید فرزندانی را تربیت کنید که در این زمینه به شما شباهت داشته باشند در واکنش به شما به افرادی مصرفگرا تبدیل شوند.
خسیسبودن در واقع نوعی وسواس فکری است که حتی در مورد مسائل مادی هم نهتنها موجب رضایت خاطر شما نمیشود، بلکه همچون باتلاقی است که روزبهروز شما را در کام خود فرو میبرد؛ ضمن آنکه باعث میشود شما تمایل شدیدی به رعایت نظم پیدا کنید که بعد از مدتی تنها نارضایتی اطرافیان را به بار خواهد آورد.
– از خود راضی نباشید
میتوانید آسایش خودتان را به هر قیمتی به آسایش دیگران ترجیح دهید، میتوانید حقوق دیگران را براحتی زیر پا بگذارید یا حتی میتوانید تمام خوبی را شایسته خودتان بدانید تا در عرض مدتی کوتاه تمام دوستانتان را از دست بدهید.
خودخواهبودن هم از جمله ویژگیهایی است که میتواند در مدتی نهچندان طولانی شما را به فردی منزوی تبدیل کند؛ البته خلاصی از این صفت ناخوشایند هم مانند دیگر صفتها کار دشواری نیست. برای مثال در این روزها به جای آنکه تنها نظر خودتان را در نظر بگیرید و به فکر راحتی بیشتر باشید از نظرات و ایدههای سایر اعضای خانه در چیدمان جدید و تغییر دکوراسیون منزل استفاده کنید. به این ترتیب هم مشارکت در خانه را افزایش دادهاید و هم جایی برای سایر افراد در زندگیتان باز کردهاید.
– این نکات را رعایت کنید
ـ افزایش کارهای منزل در این دوران ممکن است شما را به فردی بیحوصله تبدیل کند، اما دوای درد شما خندیدن است. از هر فرصتی استفاده کنید تا لحظات شادی را برای خود و اطرافیانتان بیافرینید و با این کار به رها شدن از خستگیها کمک کنید.
ـ تنفس عمیق میتواند نقش یک مسکن قوی را در زمان عصبانیت داشته باشد.
ـ انعطافپذیری اخلاقی از جمله ویژگیهای مثبتی است که میتوانید با تمرین آن از بسیاری از شرایط استرسزا رهایی پیدا کنید.
ـ قبل از آنکه دیگران را در ذهنتان محاکمه کنید یا به آنها تهمت بزنید به آنها اجازه دهید در مورد کارهایشان توضیح دهند. مواظب باشید تا با قضاوتهای نادرست دیگران را نرنجانید.