خداوند اینگونه با تو می سازد … ای انسان … ببین تو چگونه ای !
خداوند اینگونه با تو می سازد … ای انسان … ببین تو چگونه ای !
نویسنده: امام ابن قیم / مترجم : محمدحسین احمدیتبار
خداوند بندهاش را مکلف کرده است که شکر او را به جای آورد، اما نه به خاطر نیاز خداوند به شکر و قدردانی، بلکه تا بندگان به وسیلهی آن به فضل و نعمت بیشتری دست یابند، زیرا ناسپاسی و کفران نعمت و به کارگیری آن در راهی برخلاف رضایت و خوشنودی پروردگار، از بزرگترین عوامل بازدارندهی نعمت به شمار میرود.
همچنین از بندهاش میخواهد که او را یاد کند، تا خداوند نیز به سبب فضل و احسان خود او را یاد کند، زیرا به فراموشی سپردن خداوند سبب میشود که خداوند نیز شخص را به فراموشی سپارد. میفرماید: ﴿نَسُوا اللهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ﴾. «خدا را از یاد بردند و خدا هم خودشان را از یاد خودشان برد».[۱] و میفرماید: ﴿نَسُوا اللهَ فَنَسِیَهُمْ﴾. «خدا را فراموش کردهاند، خدا هم ایشان را فراموش کرده است».[۲] میخواهد از او درخواست کنی تا بر تو ببخشد، اما از او چیزی درخواست نکردهای، با این وجود بهترین هدیه را بدون این که درخواست نمایی، به تو عطا نموده است، اما تو آن را نمیپذیری. از کسی که نسبت به تو نظر لطف و مرحمت دارد، در نزد کسانی شکایت میکنی که نسبت به تو مهربان نیستند. از دست کسی فریاد مظلوم نمایی سر دادهای که هیچ ستمی به تو روا نداشته است، اما با کسی که با تو دشمنی میورزد و ظلم روا میدارد، کاری نداری، اگر چه خداوند سلامتی، عافیت، مال، مقام و… به تو ارزانی داشته است، اما نعمتهایش را در معصیت او به کار میگیری.
تو را به سوی درگاه رحمتش فرا خوانده است، اما تو بر آستانهاش نایستاده و در نزدهای، سپس خداوند در به رویت گشود، اما تو از آن وارد نشدی!
پیامبرش را به سویت فرستاد تا تو را به سرای کرامت فرا بخواند، اما از او سر برتافتی و گفتی: نقد را با نسیه مبادله نمیکنم.
با این وجود تو را از رحمتش ناامید نساخته و میگوید: هرگاه بیایی، شب، روز… تو را میپذیرم، اگر یک وجب به من نزدیک شوی، من یک ذراع به تو نزدیک میشوم و اگر یک ذراع به سوی من آیی، من یک باع به سوی تو خواهم آمد، اگر آهسته به سویم آیی من هرولهکنان به سویت میشتابم، اگر با معاصی و خطاهایی به اندازهی زمین به سویم بیایی، در حالی که چیزی را شریک من قرار نداده باشی، من با مغفرت و بخشایشی به اندازهی آن به سویت خواهم آمد، اگر گناهانت تا آسمان رسیده باشد و از من طلب مغفرت نمایی، تو را میآمرزم، چه کسی از من بخشندهتر و بزرگوارتر؟!
بندگانم با انجام گناهان کبیره مرا به مبارزه فرا میخوانند، اما من بر زیراندازهایشان نیز به آنان روزی میخورانم. مرا با جن و انس ماجرای شگفتی است: من خالق آنان هستم، اما دیگری را میپرستند، من آنان را روزی میدهم، اما دیگری را سپاس میگزارند، خیر و برکاتم بر آنان فرو میریزد، اما شر و بدیهایشان به سویم بالا میآید، با نعمتهایم به آنان مهر میورزم، در حالی که از آنان بینیازم، اما آنان به گناهانشان نسبت به من کینهتوزی میکنند، در حالی که سراپا نیازمند من هستند.
اگر رو به سوی من آورد، از دور او را برمیگیرم، اگر از من روی بگرداند، از نزدیک صدایش میزنم، اگر به خاطر من چیزی را فرو گذارد، بهتر از آن را به او میبخشم، اگر رضای مرا بخواهد، آن چه خواهم که او خواهد، اگر اقدامات و تصرفاتش در امور با توان و قدرت من باشد، آهن را در دستانش چون موم نرم گردانم.
آنان که مرا یاد کنند، همنشین من هستند، بر آنان که شکر نعمت به جای آورند، فزونی بخشم، آنان را که اهل طاعت و عبادتند، گرامی دارم و آنان را که اهل معصیت و گناهاند، از رحمت خود ناامید نگردانم، اگر توبه کنند و به سوی من بازگردند، دوستشان دارم، زیرا من توبهکنندگان و پاکیزگیطلبان را دوست دارم، اگر توبه نکنند، طبیب دلهایشان شوم، آنان را با بلا و سختیها بیازمایم، تا از بدیها و ناپاکیها پاکشان گردانم.
هر کس مرا بر اغیار برگزیند، او را بر اغیار برمیگزینم، نیکی در نزد من ده برابرتا هفتصد برابر و بیشتر از آن پاداش داده میشود، اما بدی تنها یک بدی به شمار آید و اگر بر آن پشیمان شود و از من طلب مغفرت نماید، از او در میگذرم.
از اعمال کم بندگان قدردانی کنم، از خطاها و لغزشهای بسیارشان درگذرم، رحمتم بر خشم و غضبم، حلم و بردباریام برمؤاخذه و حسابرسیام و عفو و مغفرتم بر عقوبت و مجازاتم پیشی گرفته است. من نسبت به بندگانم، مهربانتر از مادر نسبت به فرزند شیرخوارش میباشم.
«للهُ أشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَهِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أضَلَّ رَاحِلَته بأرْضٍ مَهْلَکَهٍ دَوِیَّهٍ عَلَیْهَا طَعَامُهُ وَ شَرَابُهُ، فَطَلَبَها حَتّی إذَا أیِسَ مِنْ حُصُولِهَا نَامَ فی أصْلِ شَجَرَهٍ یَنْتَظِرُ الْمَوْتَ، فَاسْتَیْقَظَ فَإذَا هِیَ عَلَی رَأسِهِ قَدْ تَعَلَّقَ خِطَامُهَا بِالشَّجَرَهِ فَاللهُ أَفْرَحُ بِتَوْبَهِ عَبْدهِ مِنْ هذَا بِرَاحِلَتِهِ». «خداوند به سبب توبهی بندهاش خوشحالتر از کسی است که در بیابان مرگ باری شتر رهوارش را که آب و غذایش بر پشت آن است، گم کرده باشد و پس از جستجوی فراوان با ناامیدی، بر تنهی خشکیدهی درختی، به انتظار مرگ، تکیه کرده و به خواب رفته باشد، سپس بیدار شود و ناگهان شترش را در کنار خود ببیند که زمامش به درخت بسته شده است، خداوند، به سبب توبهی بندهاش، خوشحالتر از این مردی است که شترش را در چنین وضعیتی مییابد».[۳]
خوشحالی خداوند از سر احسان، نیکی و لطف است، نه این که به توبهی بندهاش نیازی داشته باشد یا از آن بهرهای ببرد. همچنین دوستی و موالاتش با بندگان خود، به خاطر نیکی کردن و محبت و لطف به آنان است، نه این که به وسیلهی آنان بخواهد از کمی به فزونی و از خواری به عزت در آید یا برای غلبه بر کسی از آنان کمک بخواهد و یا برای دفع بلا و گرفتاری، آنان را آماده سازد و یا این که در انجام کاری از آنان طلب یاری نماید. ﴿وَقُلِ الْحَمْدُ لِله الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبِیرًا﴾. «بگو: حمد و سپاس خداوندی را سزا است که برای خود فرزندی برنگزیده است و در فرمانروایی و مالکیت (جهان) انبازی انتخاب ننموده است و یاوری به خاطر ناتوانی نداشته است. بنابراین او را چنان که باید به عظمت بستای».[۴] پس خداوند نفی میکند که به خاطر ناتوانی یاوری داشته باشد، خداوند یاور و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند و آنان نیز اولیای خدا هستند.
خداوند با بندگان خود اینگونه میباشد، در حالی که آنان کارهای خود را توجیه میکنند و قَدَر الهی را مسئول گناهان خود میدانند.
اسْتأثَر الله بِالمَحَامِدِ وَ الْمَجْ |
ـدِ وَ وَلّی المَلامَه الرَّجُلا |
«خداوند همهی ستایشها و بزرگواریها را به خود اختصاص داده و ملامت و سرزنش را به بنده باز میگرداند».
پس غیرتمندی و خشم به خاطر خداوند از حقیقتهای توبه به شمار میرود. باطل دانستن عذر و بهانههای بندگان در مخالفت و سرپیچی از دستورات پروردگار و شدت خشم و غضب بر آنان، از نشانههای بزرگداشت حدود الهی است و از حقیقتهای توبه به شمار میرود.
به ویژه اگر عذر و بهانهی گروههای زیر را در این مقوله بگنجاند: بتپرستان، قاتلین پیامبران، فرعون و هامان، نمرود، ابوجهل و همدستان او، ابلیس و سربازانش، کافران و ظالمان، تجاوزکنندگان از حدود و محرمات الهی، که همهی اینها از مخلوقات خداوند و تحت قدرت او هستند.
توبهکنندگان و ایمانداران واقعی به قدر الهی، منتظرانِ کشتی امر ربانی هستند که هرگاه به آنان نزدیک شود، ناخدا بانگ برمیآورد: ﴿ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا﴾. «سوار کشتی شوید که حرکت و توقف آن با یاری خدا و حفظ و عنایت الله است».[۵]
در حقیقت این همان کشتی نوح و پیامبران پس از اوست، هر کس بر آن سوار شود، نجات مییابد و هرکس از آن دوری گزیند، غرق میشود، مؤمنین بر آن نشستند، تا آنان را در تلاطم امواج، به حکم تسلیم در برابر آن که حکمرانی دریاها در قبضهی قدرت اوست، به پیش براند. یک چشم بر هم نهادن بیش نخواهد گذشت که ندا میآید و میگوید: ای زمین! آب خود را فرو خور و ای آسمان! از باریدن بایست. آبها از میان برده میشود و فرمان اجرا میگردد و کشتی بر جودی سرای باقی پهلو میگیرد.
اما آنان که بر کشتی نمینشینند، همانند قوم نوح، غرق میشوند و سوزانده میشوند و در میان عالمیان بر آنان بانگ برآورده میشود: ﴿وَقِیلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ﴾. «و گفته میشود: نابود باد گروه ستمکاران».[۶] ﴿وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ﴾. «ما بدانان ستم نکردیم و بلکه خودشان بر خویشتن ستم روا داشتند».[۷] سپس با زبان شریعت و قدر، برای محقق ساختن توحید و اثبات دلیل و حجتش که عادلترین عادلان است، ندا سر داده میشود که: ﴿قُلْ فَلِله الْحُجَّهُ الْبَالِغَهُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ﴾. «بگو: خدا دارای دلیل روشن و رسا است، پس اگر خدا میخواست همگی شما را هدایت مینمود».[۸]
—————
منبع: تهذیب مدارج السالکین/ نویسنده: امام ابن قیم / مترجم : محمدحسین احمدیتبار
[۱] . حشر/۱۹٫
[۲] . توبه/۶۷٫
[۳] . بخاری ۶۳۰۸ و مسلم ۲۷۴۴ آن را از عبداللهبن مسعود و انس روایت کردهاند.
[۴] . اسراء/۱۱۱٫
[۵] . هود/۴۱٫
[۶] . هود/۴۴٫
[۷] . هود/۱۰۱٫
[۸] . انعام/۱۴۹٫
من گذشت میکنم شما هم گذشت کنید هیچ موقع خود خواه نباشید تا آرامش را با دعا به شما برگردونم
خداوند انسان های توبه کار را فهرصت بسیاری میدهدند تا به خدا پنا بیاورند و هیچ موقع به نیازهای جنسی و لذتهای دنیوی فکر نکنند چون باید به آخرت هم فکر کنند چون شب روز دروغ نیست مثال یک نشانه خداوند دای انسان هم باید خود پرست باشد هم خدا پرس هم مرد را باید بپرسد هم زن را چون اگر مرد نباشد زن چطوری میخواهد بچه دار شود چون اگر باران نباشد هیچ زمینی شکوفا نمیشود اگر امروز ده دانه گندم یا جو بکارید موقع برداشت هم میرسد