زنگ خطر داعش در سراسر مصر به صدا درآمد
فهمی هویدی:
زنگ خطر داعش در سراسر مصر به صدا درآمد
رویکرد حاکمیت مصر برای حل مشکلات در شبه جزیره سینا و دیگر مناطق این کشور با استفاده از زور و دور شدن از فضای گفت و گو و تسامح چیزی جز مهیا شدن زمینه برای فعالیت بیشتر و گسترده تر برای گروه های تروریستی به ویژه داعش در شبه جزیره سینا و سراسر مصر برای این کشور به ارمغان نمی آورد.
رسیدن داعش به قاهره و انفجار یک مرکز امنیتی در شمال پایتخت مصر توسط این گروه تروریستی نشانه خوبی برای این کشور نیست و حکایت از گسترده شدن فضای فعالیت این گروه است که پیش از این شبه جزیره سینا را کانون فعالیت خود کرده بود.
۱- هیچ گاه به دهنم خطور نکرده بود که روزی صبح این گونه عنوان هایی را در روزنامه ها بخوانم:«داعش حضور خود را در قاهره تحکیم بخشید»یا«داعش با منفجر کردن یک مرکز امنیتی جنگ را به قلب قاهره کشاند».اما آن چیزی که به ذهن خطور نمی کرد اکنون به واقعیت پیوسته است اینها همان عناوین خبرهایی بود که روزنامه های «الحیاه»و «الشرق الاوسط»جمعه ۸/۲۱ نوشتند.پر واضح است که فقط من نبودم که از این خبر شگفت زده شدم و برجسته کردن این خبر در دو روزنامه لندنی نیز دال بر این مساله است.ما عادت کرده ایم به اینکه در هر مناسبتی بگوییم که مصر عراق،سوریه یا لیبی نیست و با وجود آنکه من همچنان به این مساله یقین دارم اما این را نمی توانم پنهان کنم که این یقین من اندکی تزلزل پیدا کرده و نسبی شده است.ما با توجه به تجربه های گذشته به این نتیجه رسیدیم که بسیاری از چیزهایی که معقول و غیرقابل قبول بود اکنون در سایه برخی عوامل که مسائل ثابت را متزلزل کرده و معادلات را تغییر داده رخ داده است به طوری که دیگر یقین گذشته را نداریم.
خبری که روزنامه الحیاه در صفحه نخست خود منتشر کرد این را یادآور شد که جماعت«ایالت سینا»که شاخه داعش در مصر است پس از به عهده گرفتن مسئولیت انفجار مرکز دستگاه امنیت ملی در شمال قاهره ،به پایتخت نیز رسیده است و در این شهر اقامت گزید. روزنامه الشرق الاوسط نیز به همین مساله در شماره ۸/۲۲ اشاره کرد اما با این تفاوت که اطلاعات جدیدی درباره انفجار منتشر کرد.الشرق الاوسط نوشت که منابع امنیتی در وزارت کشور مصر به یکی از افسران اخراجی ارتش مظنون هستند و بر این باورند که وی عملیات تروریستی را انجام داده است،زیرا تصاویر فردی که دوربین ها گرفته اند نشان می دهد کسی که خودروی بمب گذاری شده را هدایت می کرد شبیه «عماد الدین عبدالحمید»افسر اخراجی ارتش است که پس از اخراج از نیروهای مسلح به سوریه سفر کرد و پس از چند ماه به مصر بازگشت.وی اکنون یکی از معاونان «هشام علی عشماوی»افسر اخراجی ارتش است که از گروه«انصار بیت المقدس»جدا شده و گروهی به نام«المرابطین»تاسیس کرده است.هویت برخی از معاونان این افسر یاد شده مشخص شده و هویت برخی نه،از معاونانی که هویت شان فاش شده می توان به «محمد فتحی النخلاوی»،«اشرف حسن الغربللی»و «تامر العزیزی»فرمانده باند انصار بیت المقدس در استان«القلیوبیه»اشاره کرد.در حالی که همه اینها مصری هستند اما در گزارش روزنامه «الشروق»به نقل از برخی منابع امنیتی آمده است که طرف ها سازمان های اطلاعاتی خارجی در این عملیات نقش اساسی بازی کردند زیرا جنایتکاران بیش از پنج دقیقه برای توقف خودروی بمب گذاری شده،انفجار و فرار از مکان حادثه وقت صرف نکردند و این خود نشان می دهد که آنها آموزش گسترده دیده و دارای آمادگی بدنی بالایی بودند.
۲- هنگامی که داعش در سینا حضوری قدرتمند دارد و در کنارش گروه «المرابطین» باشد و القاعده و گروه «اجناد مصر»نیز در آن جا حضور داشته باشند باید به این مساله توجه زیاد بکینم و به این نتیجه برسیم که سینا تبدیل به محل جولان و حضور گروه های تروریستی شده است همچنین تبدیل به مکانی برای زاد و ولد این گروه های تروریستی شده است.حضور گروه های تروریستی در سینا علامت سووال های زیادی به وجود آورده است زیار ما می دانیم که نیروهای مسلح و پلیس شبه جزیره را به طور کامل در کنترل خود دارند و عملیات پیگرد گروه های تروریستی و حمله به کانون های تروریستی که از دو سال پیش آغاز شد همچنان ادامه دارد و جنگنده های اف ۱۶ و بالگردهای آپاچی بر فراز آسمان منطقه در طول شبانه روز در پروازند و تروریست ها را در هر جایی که هستند هدف قرار می دهند.با وجود این می بینیم که جماعت هایی که در سینا متمرکز شده اند بیشتر و خطرناک تر از همتاهای خود در سراسر مصر هستند و اقدام هایی که در پیگرد آنها انجام می شود چندین برابر بیشتر از اقدام هایی است که در «دلتا»و «صعید»صورت می گیرد.با وجود این،عملیات تولیدمثل گروه های جدید متوقف نمی شود و این گروه ها در سینا فعال تر از دیگر مناطق مصر شده اند.
این پیشنیه این پرسش را به وجود می آورد:برای چه با وجود عملیات های امنیتی گسترده و با وجود تدابیری که برای کوچاندن برخی از اهالی این منطقه و کنترل اوضاع و محدود کردن تحرک و منع آمد و شد،سینا تبدیل به کارگاهی برای تولید مثل جماعت های تروریستی شده است؟
آن چه می دانیم این است که پدیده سلفی گری که از دعوت کردن آغاز کرد و با گذشت زمان پیشرفت کرد به ویژه پس از اشغال سینا توسط اسرائیل در سال ۱۹۶۷ گسترش پیدا کرد به طوری که جریانی به وجود آورد که اشغالگر را به چالش کشاند و رویکرد سلفی جهادی در پیش گرفت.با وجود آن که جماعت «اخوان» در شمال سینا حضور دارد اما غلبه با جریان سلفی است.
جریان سلفی جهادی به گروه القاعده و جماعت«الجهاد»که در دهه هشتاد در مصر ظهور پیدا کرد نزدیک تر بود.از دل جریان سلفی جهادی جماعت«توحید و جهاد»بیرون آمد که در سال ۲۰۰۱ تاسیس شد و گفته می شود موسس آن «خالد مساعد»دندانپزشک اهل سینا بود.عناصر این جماعت چندین عملیات علیه اسرائیل انجام دادند از جمله حمله به هتل هایی در سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۶ که از گردشگران اسرائیلی استقبال می کردند.چندی بعد این جماعت اسم دیگر به خود گرفت و آن«انصار بیت المقدس» بود و به لحاظ فکری تابع القاعده و ضد اسرائیلی ماند و بیش از ۱۶ بار خط لوله انتقال گاز مصر به سرزمین های اشغالی را منفجر کرد.همچنین شلیک موشک به سرزمین های اشغالی طی تجاوز اسرائیلی ها به نوار غزه منسوب به این گروه است.
طی دوران ریاست «حسنی مبارک»رئیس جمهوری اسبق مصر و در طول حاکمیت شورای نظامی بر مصر و ریاست جمهوری دکتر «محمد مرسی»یعنی تا سال ۲۰۱۱ عملیات انصار بیت المقدس محدود به سینا بود و فعالیت قابل ملاحظه ای در دیگر نقاط مصر نداشت.همچنین گفته می شود که آنها طی دوران ریاست جمهوری محمد مرسی برای آزادی برخی سربازان ربوده شده ارتش میانجیگری کردند.آزادی این سربازان در مقابل آزادی برخی از بازداشت شدگان ساکن سینا صورت گرفت.با وجود این، پیگرد امنیتی عناصر این گروه در سینا متوقف نشد امری که باعث شد بذر انتقام کاشته شود و به مرور زمان رشد کند و به گسترش فعالیت انصار بیت المقدس در دلتا و قاهره منجر شود.فعالیت این گروه در پی برکناری دکتر محمد مرسی از قدرت در سال ۲۰۱۳ شدت گرفت.هنگامی که مرسی از قدرت کنار گذاشته شد تدابیر امنیتی علیه انصار بیت المقدس در سینا متوقف نشد امری که طی آن شاهد درگیری های شدید و حمله های متقابل میان دو طرف بودیم،درگیری هایی که در آن صدها نظامی،تروریست و غیرنظامی کشته شدند و خانه های بسیاری منهدم و مزرعه های زیادی نیز تخریب شد.به موازات آن حملات هوایی به مراکز تروریست ها و کانون های آنها انجام شد و نیز تدابیر دیگری از جمله کوچاندن ساکنان،منع آمد و شد ،قطع ارتباطات و غیره اتخاذ شد.
در این بین گروه جدیدی به نام«اجناد مصر»ظهور کرد که اعضای آن چندین عملیات علیه ارتش و پلیس انجام دادند اما مهارت و ثقل کمتری از انصار بیت المقدس از خود نشان دادند. این گروه پس از آنکه پلیس فرمانده اش که «مجد الدین المصری»نام داشت را کشت، بسیار ضعیف شد.
در پایان سال ۲۰۱۴ انصار بیت المقدس پیوستن به گروه داعش و بیعت با «ابوبکر البغدادی»رهبر این گروه را اعلام کرد و برای جماعت خود نام «ایالت سینا»را برگزید.چند ماه نگذشته بود که ظهور جماعت المرابطین که آن را هشام عشماوی افسر اخراجی ارتش تاسیس کرد ما را شگفت زده کرد که به نام وی نواری منتشر شد که در آن بخش هایی از سخنان «ایمن الظواهری»رهبر القاعده و جانشین «اسامه بن لادن»مورد استفاده قرار داد.با وجود اطلاعات اندکی که درباره این گروه ها وجود دارد اما با توجه به اطلاعاتی که در دسترس داریم به این نتیجه می رسیم که خشونت و تروریسمی که در سینا شاهد هستیم و دارای بازتاب بر دلتا و قاهره است را دو گروه اصلی انجام می دهند:داعش و القاعده که هر گدام از آنها باندها و شاخه هایی دارند که درباره آنها چیز زیادی نمی دانیم.
۳- در عرصه قدرت نمی توانم اوضاع مصر را با اوضاع سوریه یا عراق یا لیبی و یمن مقایسه کنم به طوری که هیچ پژوهشگر منصفی نمی تواند در این مساله تردید کند که اوضاع حاکمیت و دستگاه امنیتی مصر دارای قدرت است این در حالی است که قدرت حاکمیت و دستگاه امنیتی در کشورهای یاد شده مورد تردید یا غایب است.به گمان من مشکل در قدرت حاکمیت نهفته نیست اگرچه من نمی توانم با همین اطمینان درباره سیاست هایی که حاکمیت در پیش گرفته یا درباره سلامت اوضاع اجتماعی حاکم بر سینا یا دیگر مناطق مصر سخن بگویم.اینها چیزهایی است که نیاز به توضیح دارد.
مصر مشکل مرگ سیاست و شکوفایی فضای امنیتی دارد.این مساله یعنی عقب نشینی نقش عقل در برابر زور بازو است.امری که باعث غیبت گفت و گوی اجتماعی به شکل چشمگیری می شود و نیز باعث می شود که تدابیر و دستورات و قوانین، حضوری قدرتمند پیدا کنند.در چنین حالتی صدای حاکمیت بالا می رود و صدای جامعه محبوس می شود.در چنین فضایی عجیب نیست که کینه حاکم می شود و تلخی روی سطح بیاید.این همان چیزی است که در تبلیغات برای گسترش نفرت،تسویه حساب ها،غلبه دعوت برای دور کردن و انتقام بر تمایل به توافق و تقویت وحدت ملی می بینیم.همچنین هنگامی که به موازت آن شاهد کاهش سقف آزادی های عمومی و استفاده از قانون و بوق های رسانه ای برای آن شویم بدین ترتیب چشم انداز آینده به نظر تاریک و ظلمانی می رسد به همان اندازه نیز امید به اصلاح سیاسی و مشارکت در حاکمیت یا تغییر حاکمان بیهوده است.
از جهتی دیگر،سینا تبدیل به میدان نبرد شده است که در آن صدای سلاح از صدای گفت و گو بالاتر است و تمایل به تسلیم کردن بر تلاش برای شکوفایی و بهبود این منطقه پیشی گرفته است.فضای شک و نگرانی سایه افکنده است تا جایی که برخی صداها به گوش رسیده که خواستار خالی کردن سینا از ساکنانش شده است.این رویکرد و شیوه بر اعتماد قبایل به حاکمیت تاثیر منفی گذاشته است به ویژه آنکه احساس می کنند که با آنها به عنوان متهم تعامل می شود نه شهروند.
در حالی که بمباران و کوچاندن و منع آمد و شد شدت گرفته و در پی آن خشم و ناراحتی گسترش پیدا کرد، سینا تبدیل به انباری از تلخی و محیط آماده برای خشونت و افراط شد.جغرافیای منطقه که ساکنان سینا بیش از دیگران با آن آشنا هستند خود عاملی کمک کننده به آنها برای ادامه چالش و طولانی مدت کردن آن است.
این تحلیل اگر درست باشد به معنای آن است که فضای عمومی در مصر آماده بالا گرفتن افراط و بیشتر شدن گستره تروریسم است.زیرا قربانیان نزاع به وجود آمده چه در سینا چه در دیگر مناطق کشور اندک نیستند و نباید نادیده گرفته شوند،اینها زمینه مناسب و آماده ای برای پیوستن به صفوف خشونت طلبان و تروریسم به وجود می آورند.هیچ کس دست نوازشی برسرشان نکشید یا با آنها همدردی نکرد یا بر زخم هایشان مرهمی ننهاد یا حتی آنها را امیدوار نکرد که اندوه و محنت شان به پایان می رسد.اگر به اینها رنج های معیشتی که بر مردم فشار می آورد و آنها را تحت فشار قرار می دهد را اضافه کنیم آن وقت می بینیم که چشم انداز خوبی پیش روی نداریم و همه چیز مه آلود است.
۴- در برابر این دل نگرانی که باعث می شود بگویم آینده در مصر به نفع داعش است مقاومت می کنم و امیدوارم که در این ملاحظه ام که درهای خشونت به طور کامل باز شده است به همان اندازه که درهای توافق و تسامح کاملا بسته شده است، اشتباه کرده باشم.این همان چیزی است که امیدوار بودم مورد دقت و تحقیق واقع شود زیرا نتیجه ای که از آن بیرون می آید می تواند چشم های ما را به مسائل زیادی باز کند،مسائلی که انفعال،دور کردن و غرق شدن در قطبی گرایی به وجود آمده که ناشی از نزاع میان حاکمیت و اخوان است،چشم ما را به روی آنها می بندد.این در حالی است که تهدید بزرگ همانی است که به جامعه و میهن آسیب وارد می کند.
درست است که هنوز بدتر اتفاق نیفتاده است اما بعید نیست که اتفاق بیفتد.باید خوب فکر کنیم و مسائل را به خوبی اداره کنیم تا از رخ دادن بدتر پیش از آنکه کار از کار بگذرد،دوری کنیم زیرا چیزی که اکنون لمس می کنیم نسبت به دور شدن از این احتمال بد به ما اطمینان خاطر نمی دهد.
نویسنده:فهمی هویدی
منبع:روزنامه الشروق
ترجمه:کریم پورزبید
http://www.jamaran.ir/fa/n98773/