جایز بودن استفاده از تصاویر عکاسی و تلویزیونی بر مبنای مصالح شریعت
جایز بودن استفاده از تصاویر عکاسی و تلویزیونی بر مبنای مصالح شریعت
نویسنده : دکتر یوسف قرضاوی/ مترجم: محمد آزاد شافعی – رضا اسعدی
نمونهای دیگر از نگرشهای مشهور پیروان مکتب ظاهری، برخورد شدید با تصاویر نوری (فتوگرافی) و تحریم آن است. تصاویری که برای مردم امروزی کاملاً شناخته شده و پیشرفت شایانی نموده است، تا جائیکه میتواند مردم را به صورت متحرک و در حال سخن گفتن نمایش دهد و ما امروزه در تلویزیون شاهد آن هستیم.
از زمان ظهور ابزار “فتوگرافی” در زندگی مردم، دانشمندان دینی اقدام به بیان حکم این ابزار نمودهاند. بعضی از علما استفاده از آن را جایز، بعضی مکروه و بعضی حرام دانستند.
رأی به جواز استفاده از این تصاویر، همان نظر مشهوری است که علمای بزرگ امت، فتوای آن را صادر کردهاند. از جمله: مفتی مصر، علامه شیخ محمد بخیت مطیعی که این موضوع را در رسالهای به نام “القول الکافی فی ابحه التصویر الفوتوغرافی” بررسی کرده و در نهایت حکم به حلال و مباح بودن قضیه نموده است. نظر به اینکه علت تحریم تصاویر و لعن تصویرگران در احادیث مربوطه، ایجاد مشابهت به خلایق خداست[۱] و چنین حالتی هم فقط در مورد تصویرِ دارای جسم صدق میکند که ما آن را “مجسمه” مینامیم.
اما در تصاویر دیگر، مشابهت به خلق خدا صدق نمیکند، بلکه خود تصاویر هم جزو مخلوقات خدا محسوب میشود که بر روی کاغذ مخصوص همانند مشاهدهی چهره در آینه، منعکس میگردد.
آنچه که مطلب شیخ بخیت را تأیید میکند این است که؛ مردم قطر و کشورهای خلیج، تصویر را عکس و تصویربردار را عکاس مینامند. عکاس میگوید: چه وقت عکسهایت را بگیرم؟
این مسئله در مورد تصاویر ویدیویی و تلویزیونی نیز به همین صورت است. زیرا انسان با این دو وسیله، مخلوقات خدا را همانگونه که هستند مشاهده میکند و فکر ایجاد مشابهت به مخلوقات که علت اصلی تحریم در احادیث مذکور است به ذهن خطور نمیکند. بنده با برادران سختگیر در این مورد بسیار گفتگو کردم، اما همچنان بر موضع خود پافشاری میکردند. من به آنها گفتم: این وعدهی مجازات شدید که در سنت برای چنین عملی مقرر شده است و حدیثی مانند: «أشدُّ الناسِ عذاباً یومَ القِیامهِ المُصوَّرون»[۲] بر آن دلالت میکند، با حجم مخالفت مذکور در حدیث همخوانی ندارد، زیرا صرف انعکاس و ایجاد تصویر انسان به همان شیوهی خلقت خدا، نه مشتمل بر مفسدهای قابل توجه است و نه زیانی برای نفس و یا دیگران در بر دارد، آنچنان که مستحق اینگونه عذابی باشد، پس باید مراد از تصویرگران در این احادیث، چیزی دیگر باشد. مثلاً: کسانی مدنظر باشند که بتها و سایر معبودان باطل را به تصویر میکشند.
پیروان ظاهریهی جدید، نگاه کردن به تلویزیون و استفادهی مسلمان از این وسیله را نیز تحریم نمودهاند، نه به این خاطر که مسائلی همچون: رقص، موسیقیهای ضد اخلاقی و صحنههای مبتذل را که از دیدگاه شریعت ممنوع و حرام است، نشان میدهد، بلکه به این خاطر که برنامههای تلویزیونی هم مبتنی بر همان قضیهی تصویر است که آنان حرام میدانند. حتی اگر تمام برنامههای تلویزیون، حلال و بدون شائبه باشد باز هم حکم تحریم در مورد آن جاری است.[۳]
به یاد دارم که در اولین کنفرانس جهانی “دعوت و دعوتگران” به دعوت دانشگاه اسلامی مدینهی منوره شرکت کردم. صدا و سیمای مدینه برای پوشش مراسم افتتاحیه به صورت زنده دوربینهای خود را مستقر کرده بود تا از این جمعیت بزرگ و از صدها دانشمندی که از نقاط مختلف جهان اسلام، حضور به هم رسانیده بودند، تصاویری تهیه نماید اما معاونت دانشگاه به صدا و سیما اجازهی چنین کاری نداد، زیرا آن را امری منکر تلقی میکرد که نمیبایست در فضای یک دانشگاه اسلامی واقع شود. به رغم اینکه جمهور شرکت کنندگان این مسئله را جایز میدانستند و اشکالی در آن نمیدیدند.
شریعت اسلام، مبتنی بر علل و مراعات مصالح است
یکی از مواردی که نوع نگرش چنین افرادی را مردود میکند آن است که جمهور علمای امت معتقدند که شریعت اسلام فقط برای محقق ساختن مصالح دنیوی و اخروی بندگان نازل شده است و کمترین بهرهای برای خداوند سبحان در پی ندارد، چرا که او بینیاز از جهانیان است و خیر و صلاح خلایق، تنها مراد او از تشریع احکام است. پس برای هر عالمی ضروری است که برای شناخت مقاصد خدا، در ورای شریعت او، بکوشد و هیچ کس نمیتواند منکر وجود حکمت و مصلحت در شریعت باشد.
یکی از گفتارهای روشنیبخش در این باب که پیوسته علما از آن بهره میبرند، مطالبی از امام ابن قیم است. ایشان در کتاب “اعلام الموقعین” میفرماید: «پایه و بنیاد شریعت حکمتها و مصالح بندگان در دنیا و آخرت است. شریعت با همهی جوانبش، عدل و رحمت و مصلحت و حکمت است و هر مسألهای از عدالت به ظلم و از رحمت به خشونت و از مصلحت به فساد و از حکمت به بیهودگی بگراید، جایی در شریعت ندارد هر چند با ابزار تأویل بر آن تحمیل شده باشد».[۴]
این گفتار ارزشمند را باید با چنگ و دندان بگیریم و آن را دستاویزی برای مواجهه با کسانی قرار دهیم که با استناد به ابن قیم و استادش ابن تیمیه برای خود اعتبار میجویند، اما روح مطلب و نوع بینش آنان را در نیافتهاند؛ بینشی که عامل ایجاد چنین نگرشی زیبا به شریعت و اعتقاد به تغییر فتوی، متناسب با تغییر زمان و مکان و انسان و هماهنگ با مقاصد و اهداف و مصالح مورد نظر شارع است و احکامی همچون وجوب، استحباب، تحریم، کراهت و یا اباحه را در این عرصه میجوید.
دلایل وجوب تغییر فتوی به اقتضای تغییر لوازم وجوب آن، بسیارند و سخن از آن در این فرصت نمیگنجد و ما قبلاً در کتابهای دیگری به این مسئله پرداختهایم.[۵]
تنها چیزی که اکنون شایان توجه و تأکید است، یکی از مطالب مورد اشارهی ابن قیم است، آن مطلب عبارتست از ارتباط قضیهی “تغییر فتوی” به مسئلهی “اثبات زیر ساخت بودن مصالح برای شریعت”. بدین معنی که اگر شرایط یک حکم تغییر کند و آن حکم قدیمی از آن پس به تحقیق مصلحت نیانجامد، باید تغییر نماید. بر این اساس باید تفکر “کلاه شرعی” که دستاویز گروهی از متأخران شده و برای انجام بعضی از امور حرام یا شانه خالی کردن از زیر بار بعضی واجبات، چارهجویی میکنند، مردود گردد.
یکی دیگر از مواردی که باید بر آن تأکید کنیم آن است که باید در ورای هر حکم شرعی، دستیابی به یک مصلحت، مدنظر باشد؛ چه در مرتبهی ضروریات باشد یا حاجیات و یا تحسینیات که علمای اصولی این مراتب را برای تقسیم مصالح تعیین نمودهاند. گاهی نیز تحقق مصلحت در جنبهی “مفهوم مخالف” آن یعنی “دفع مفاسد” به وقوع میپیوندند.
امام ابو اسحاق شاطبی در “الموافقات” به شیوهای نیکو از “مقاصد” سخن گفته و بخشی خاص از آن کتاب را به این مبحث اختصاص داده است که باید به آن مراجعه گردد.[۶]
در عصر حاضر نیز علامه محمد طاهر بن عاشور در این زمینه کتابی منحصر به فرد تألیف نموده و بعضی از رهیافتهای مهم در این زمینه را به نوشتار در آورده است. یکی از دانشمندان فقیه الازهر به نام “شیخ محمد مصطفی شلبی” نیز کتابی به نام “تعلیل الاحکام” تألیف کرد و به خاطر آن به مدرک “العالمیه”[۷] در سال ۱۹۴۴ میلادی دست یافت.
بسیاری از دانشمندان و محققان عصر حاضر در این زمینه مطلب نوشتهاند و پایاننامههای مقطع دکترای بسیاری به این موضوع اختصاص داده شده است که شاید مشهورترین آنها پایاننامهی محقق مغربی معروف، دکتر احمد ریسونی باشد. در هر حال دروازهی دانش همواره گشوده است و هر مجتهدی را بهرهای ویژه از دانش است.
بخوانید :
توجه فقه های اصحاب به مقاصد و اهداف حدیث نه ظاهر آن
————————–
منبع : پژوهشی در باب مقاصد شریعت (کندوکاوی میان مقاصد کلی و نصوص جزئی)/مؤلف: دکتر یوسف قرضاوی/ مترجم: محمد آزاد شافعی – رضا اسعدی/ ناشر: نشر احسان/۱۳۹۲
[۱] اشاره به حدیث عایشه که فرمود: «أشد الناس عذاباً یوم القیامه الذین یضاهون بخلق الله» به روایت بخاری در “اللباس”شماره ۵۹۵۴ و مسلم در “اللباس و الزینه”، شماره۲۱۰۷.
[۲] به روایت بخاری، اللباس، شماره۵۹۵۰ و مسلم، اللباس و الزینه، شماره ۲۱۰۹ از عبدالله بن مسعود، معنی حدیث: بیشترین عذاب در روز قیامت برای تصویر گران است.
[۳] بسیاری از آنان هم اکنون از رأی خود عدول کردهاند و استفاده از تلویزیون و برنامههای آن را جایز میدانند و ورود آن به خانههای مسلمانان را بدون اشکال میبینند.
[۴] اعلام الموقعین، ج۲، ص۵
[۵] نگا: کتاب” عوامل السعه و المرونه فی الشریعه الاسلامیه”. طی بحث از عامل پنجم. و نگا: کتاب “مدخل لدراسه الشریعه الاسلامیه” فصل تغییر فتوی، ص۲۰۰-۲۲۹
[۶] نگا: بخش دوم کتاب “موافقات” و نیز نگا: “مقاصد الشریعه الاسلامیه” اثر ابن عاشور و نگا: مَدخل لدراسه الشریعه الاسلامیه” و نیز مبحث “اصول الفقه المیسر” در کتاب “تیسیر الفقه”، جلد اول، دو کتاب اخیر اثر مؤلف است.
[۷] درجهای که الازهر مصر و دانشگاه قرویین تونس به دانش آموختگان خود میدهند. به نقل از فرهنگ «معاصر عربی – فارسی»، آذرتاش آذرنوش، مترجم