محرمات دوازده گانه ، ۱- کفر چند نوع است؟ ، کفر اصغر و انواع کفر اکبر
محرمات دوازده گانه ، ۱- کفر چند نوع است؟ ، کفر اصغر و انواع کفر اکبر
کفر چند نوع است؟ ، کفر اصغر و انواع کفر اکبر
نویسنده: امام ابن القیم جوزیه / مترجم: محمد حسین احمدی تبار
کفر
کفر دو نوع است: کفر اکبر و کفر اصغر.
کفر اکبر سبب جاودانگی در آتش دوزخ خواهد شد.
کفر اصغر شخص را مستحق تهدید و وعید مینماید، اما سبب جاودانگی در آتش دوزخ نخواهد شد. حدیث میفرماید: «إثنان فی أمتی هما بهما کفر: الطعن فی النسب و النیاحه» «دو چیز در میان امتم سبب کفر میشوند:
بدگویی و افترا در نسب و شیون و نوحهسرایی کردن». و نیز میفرماید: «مَنْ أَتَى کَاهِنًا، أَوْ عَرَّافًا، فَصَدَّقَهُ بِمَا یَقُولُ، فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ» «هر کس نزد کاهن و فالگیر برود و گفتههایش را باور کند، به آن چه که خدا بر محمد نازل کرده است، کفر ورزیده است»، و میفرماید: «لا تَرْجِعُوا بَعْدی کُفَّارًا یَضْرِبُ بَعْضُکُمْ رِقابَ بَعْضٍ» «پس از من کافر نشوید که گردن همدیگر را بزنید».
تفسیر ابنعباس و عموم صحابه دربارهی آیهی زیر همین است: (وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ مائده/۴۴) « هرکس برابر آن چیزی حکم نکند که خداوند نازل کرده است، او و امثال او بیگمان کافرند». ابن عباس میگوید: این کفر شخص را از دایرهی اسلام خارج نمیسازد، بلکه هر کس چنین کند، به نوعی دچار کفر شده است و مانند کسی نیست که نسبت به خدا و روز آخرت کافر باشد. طاووس نیز چنین نظری دارد و عطاء میگوید: «منظور درجهی پایینی از کفر، ظلم و فسق است».
کسانی؛ از جمله: عکرمه این آیه را مصداق کسانی میدانند که از روی جحد و انکار حکم بما أنزل الله را ترک نمایند البته نظر اول راجح است، زیرا جحد و انکار آن به تنهایی کفر محسوب میشود، چه حکم بما أنزل را ترک کند و چه آن را ترک نکند.
گروهی نیز میگویند: منظور ترک حکم به همهی آن چه میباشد که خداوند نازل کرده است. حکم به توحید و اسلام در این مقوله جای میگیرد. این تفسیر «عبدالعزیز کنانی» است و این نیز بعید است، زیرا وعید و تهدید در این آیه، مربوط به ترک حکم به آن چه میباشد که خدا نازل کرده است و شامل همه یا بخشی از آن میشود.
گروهی نیز میگویند: منظور حکم کردن بر خلاف نص قرآن و سنت است، از روی عمد و آگاهی، نه از روی ناآگاهی یا اشتباه در تفسیر. بغوی آن را از علماء به صورت عموم بیان میکند.
گروهی نیز از جمله قتاده و ضحاک و … آن را به اهل کتاب تأویل میکنند. این نیز تفسیر بعیدی است و خلاف ظاهر لفظ و عبارت است و به این نتیجه نمیانجامد.
گروهی نیز میگویند: ترک حکم بما أنزل الله، کفر است و شخص را از اسلام خارج میکند.
اما واقعیت این است که حکم بغیر ما أنزل الله، کفر اکبر و کفر اصغر را شامل میشود و این به وضعیت شخص حکم کننده بستگی دارد، اگر با وجود این کار، حکم بر اساس شریعت خداوند را واجب بداند اما از آن سرپیچی کند و معتقد باشد که به این سبب مستحق مجازات است، کفر او از نوع اصغر است. اما اگر حکم بر اساس شریعت خداوند را واجب نداند و خود را در پیروی از آن مختار بداند، با وجود آن که مطمئن است که این حکم خداوند است، کفر او از نوع اکبر است، اما اگر نسبت به آن علم و آگاهی نداشته باشد و به خطا برود، خطاکار است و حکم خطاکاران بر او صادر میشود.
خلاصه این که: همهی گناهان و معصیتها از نوع کفر هستند و در نقطهی مقابل شکر، که عمل بر اساس اطاعت و عبادت است، قرار دارند.
اما کفر اکبر پنج نوع است: کفر تکذیب، کفر استکبار و رد کردن و سرباز زدن، کفر اعراض و رویگردانی، کفر شک و کفر نفاق.
کفر تکذیب: یعنی کسی که رسالت پیامبران را دروغ بداند و آن را باور نکند. این کفر در میان کفار اندک است، زیرا خداوند پیامبرانش را تأیید نموده و دلایل، نشانهها، معجزات و آیات روشنگری به آنان داده است که حجت را تمام کرده و جای هیچ عذر و بهانهای را باقی نگذاشته است. خداوند متعال دربارهی فرعون و قومش میفرماید: «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا نمل/۱۴». « ستمگرانه و مستکبرانه معجزات را انکار کردند، هر چند که در دل بدانها یقین و اطمینان داشتند.» و خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: « فَإِنَّهُمْ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَلَکِنَّ الظَّالِمِینَ بِآیَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ أنعام/۳۳» « آنان تو را تکذیب نمیکنند بلکه ستمکاران آیات خدا را انکار مینمایند.»
اگر این نوع را نیز کفر تکذیب نامیدهاند، صحیح است زیرا تکذیب با زبان است.
کفر استکبار و سرباز زدن: مانند ابلیس، زیرا اوامر خداوند را انکار نکرد، بلکه در برابر آن استکبار ورزید (خود را بزرگتر از آن دانست که بر آدم سجده کند) و سر باز زد. هم چنین کسانی که به راستگویی پیامبر(ص) آگاه بودند و میدانستند آن چه را که میگوید، از طرف پروردگار است اما از روی استکبار (خود را بزرگ و بالاتر از آن پنداشتن) و غرور، از پذیرش آن سرباز زدند و راه کفر پیشهی خود ساختند.
کفر دشمنان پیامبران غالباً از این نوع است، همان طوری که خداوند از زبان فرعون و قومش میفرماید: «فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ مؤمنون/۴۷» « گفتند : آیا به دو انسان همچون خودمان ایمان بیاوریم و حال این که قوم آن دو پرستندگان و خدمتگذاران ما بوده و هستند ؟ !» سایر ملتها نیز به پیامبران خود گفتهاند: «إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا» «گفتند : شما جز انسانهائی همچون ما نیستید» و نیز آیهی ۱۱ شمس «کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا» « قوم ثمود با طغیان و سرکشی خود ( پیغمبرشان ، صالح را ) تکذیب کردند». کفر یهود نیز از این نوع بوده است، خداوند میفرماید:
«فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ بقره/۸۹» « پس هنگامی که آن چه را که میشناختند (قرآن توسط پیامبر) به آنان رسید، به آن کفر ورزیدند». و میفرماید: «یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ بقره/۱۴۶» « او را میشناسند، بدان گونه که پسران خود را میشناسند». کفر ابوطالب نیز از همین نوع است، زیرا ابوطالب در صداقت و راستگویی پیامبر شک نداشت، اما تعصب و احترام به نیاکان، او را از رها کردن دین آنان بازداشت و به کفر آنان گواهی نداد».
کفر اعراض و رویگردانی: یعنی کسی گوش و قلبش را از توجه به پیامبر باز دارد، او را تصدیق یا تکذیب ننماید، با او دوستی یا دشمنی نورزد و به سخنان او گوش نسپارد، همان گونه که یکی از فرزندان عبدیالیل(در سفر طائف) به پیامبر(ص) گفت: «من تنها این سخن را به تو میگویم که: اگر راست بگویی پس در نظر من بزرگوارتر از آن هستی که پاسخت گویم و اگر دروغ بگویی، کمتر از آن هستی که با تو سخن بگویم».
کفر ملحدان امروزی که خود را با نامهای اسلامی نام گذاری میکنند از این نوع است، کسانی که از فرهنگ اروپایی تقلید کرده و عاری از هر گونه فضایل اخلاقی هستند و از روی جهل و سادهلوحی چنان میپندارند که این راه ترقی، پیشرفت و تمدن است.
کفر شک: یعنی کسی که به راستگویی پیامبر(ص) اطمینان کامل ندارد و او را نیز تکذیب نمیکند، بلکه در مورد او دچار شک و تردید شده است. شک و تردید چنین شخصی هنگامی ادامه پیدا میکند که: از توجه و اندیشه در آیات و نشانههایی که بر صداقت پیامبر(ص) دلالت دارند، روی بگرداند، به آن گوش نسپارد و توجه ننماید، اما اگر به این آیات توجه کند و بیندیشد، شک و تردیدی در وجودش باقی نمیماند، زیرا این آیات و نشانهها مستلزم صداقت و راستگویی پیامبر(ص) است و دلالت آنها بر صداقت پیامبر، همانند دلالت خورشید بر روز روشن است.
کفر نفاق: کسی که به ظاهر خود را مؤمن معرفی کند، اما در قلب و باطنش پیامبر را تکذیب نماید. این همان نفاق اکبر است که در صفحات بعدی به آن اشاره میکنیم، إن شاءالله.
کفر جحد و انکار نیز دو نوع است: کفر مطلق عام و کفر مقید خاص.
کفر مطلق: یعنی کفر به همهی آن چه که خداوند نازل نموده و کفر به رسالت و فرستاده شده پیامبران از جانب خدا.
کفر مقید خاص: یعنی کسی یکی از واجبات و فرایض یا حرام بودن یکی از محرمات یا یکی از صفات پروردگار و یا خبری را که پروردگار بیان کرده است، از روی عمد انکار کند یا به خاطر مقدم داشتن سخن کسی که مخالف آن است، با هر هدفی که باشد.
اما جحد و انکار این مورد از روی جهل و نادانی یا تفسیر و برداشتی که برای شخص توجیهپذیر باشد، شخص را کافر نمیسازد، مانند کسی که قدرت خدا مبنی بر زنده کردن او را انکار نمود و به خانوادهاش دستور داد که او را بسوزانند و خاکسترش را بر باد دهند، اما با این وجود به سبب جهل و ناآگاهیش خداوند او را بخشید و مورد رحمت خود قرار داد. زیرا آن چه را که انجام داد، نهایت علم و آگاهیش بود و از روی عناد، دشمنی و بیباوری، قدرت خدا بر حیات دوبارهی خود را تکذیب نکرد. این داستان در صحیح بخاری و منابع دیگری روایت شده است.
انواع محرمات
هیچ بندهای شایستگی اسم «تائب» را نمییابد، مگر آن که از از همهی انواع محرمات رهایی یابد. انواع محرمات دوازده مورد هستند که در قرآن به آنها اشاره شده است: شرک، کفر، نفاق، فسق، عصیان، اثم، عدوان، فحشاء، منکر، بغی، سخن گفتن بر خدا بدون علم و آگاهی، پیروی از راه و روش غیر مؤمنان.
مدار و محور هر آن چه که خداوند آن را حرام نموده است، پیرامون این دوازده مورد است و نهایت همهی جهانیان همان است، مگر پیروان پیامبران الهی.
ممکن است بسیاری از این موارد در کسی جمع شده باشند و در دیگری یک یا دو مورد وجود داشته باشد. ممکن است فرد از وجود این موارد در خودش آگاه باشد و ممکن است در بیخبری به سر ببرد.
توبهی نصوح، با رهایی از هر کدام از این موارد و مصونیت یافتن و پرهیز از انجام آنها صورت میپذیرد تنها کسی میتواند از آن رهایی یابد که آن را به خوبی شناخته باشد.
هر کدام از این موارد را بیان میکنیم و به وجوه اشتراک و افتراق در آنها اشاره میکنیم تا حد و مرز، چهارچوب و حقیقت هر کدام مشخص شود. از خدا طلب توفیق مینماییم، و لا حول و لا قوه إلا بالله.
———————–
منبع: مدارج السالکین جلد ۱ / نویسنده: امام ابن القیم جوزیه / مترجم: محمد حسین احمدی تبار / نشر آراس
مطالب مرتبط :
محرمات دوازده گانه ، ۱- کفر چند نوع است؟ ، کفر اصغر و انواع کفر اکبر
محرمات دوازده گانه ، ۲- انواع فسق و فاسق در قرآن ، فسق مطلق و فسق با عصیان
محرمات دوازده گانه ، ۳- انواع شرک، شرک اکبر ، اصغر و شرک های دیگر
محرمات دوازده گانه ، ۴- نفاق و منافق، نشانه ها، انواع نفاق، عاقبت نفاق