روشنفکران و علمای ترکیه، چگونه حقارت نفرت انگیز ترین ظلم ها، را تحمل کرده اند؟!
روشنفکران و علمای ترکیه، چگونه حقارت نفرت انگیز ترین ظلم ها، را تحمل کرده اند؟!
نویسنده: جلیل بهرامی نیا
از حضرت عمر (رض ) جمله ای حکیمانه بدین مضمون نقل کرده اند که “تکبر خاستگاهی جز حقارت ندارد”؛ این جمله جمله مهمی است و از زمانی که آن را خوانده ام به نازی که لیلی بر محمل می نشست بر ژرفای جانم نشسته است؛ شاید بخشی از گوارایی آن، متأثر از موقعیت فرودستانه بنده است که برای محکوم کردن دیگران،معمولاً از ابزار اخلاق استفاده می شود؛به یادتان بیاورم که در یونان باستان ضرب المثل بود که قانون اختراع فرادستان برای بهره برداری از فرودستان و اخلاق،ابزار ضعفا برای حمله به اقویاست؛گذشته از این واقعیت طنزآمیز، به نظر می رسد ارجاع تکبر و تحقیر دیگران به حقارت درونی،یک حقیقت باشد و روانشناسی نیز سری در تأییدش تکان دهد؛کمبود و محرومیت علاوه بر تلخی ماهوی، پیامدهای فاسدی نیز دارد؛انزوا،حسادت، تحریف ارزش ها برای سازگار کردن آن با موقعیت خویش،از این نتایج فاسدند؛شگفتا و دریغا که تحقیرشدگان نیز به رغم چشیدن تلخی این رذیلت،غالباً چاره را در تحقیر دیگران می بینند!
باری در طول این سالها که از تلاش حکومت ترکیه برای ذوب سازی هویت کوردان آن کشور و اجبار آنان به استحاله هویتی و تحقیر فرهنگ خویش اطلاع یافته ام،یکی از حسرت هایم این بود که چگونه دانشگاهیان و خردمندان ترک،به این تحقیر برخاسته از حقارت راضی شده و آن را برای اجرا به حاکمانشان سپرده اند؟!
از استثناهایی چون پروفسور بشیکچی و احمد آلتان که بگذریم چگونه این همه دانشمند و فیلسوف، راضی به تحمیل چنین ظلمی بوده و دم بر نیاورده اند؟!
عالمان مسلمان را نمی گویم زیرا متأسفانه عالمان، بیشتر نگران اخلاق مردم بوده اند تا حقوق آنان و بیشتر بر توده ها خشم گرفته اند تا حاکمان و دولت ها؛ تحقیر و مجبور کردن یک انسان به گریز از هویت قومی خویش و ابراز افتخار به دگردیسی فرهنگی، یکی از نفرت انگیز ترین ظلم هاست؛ ناهمگونی نژادی و قومی،یکی از سنت های الهی برای نمایاندن هنرمندی و خلاقیت آفریدگار حکیم است و مطابق قرآن،تلاش برای حذف آن، تعهد مؤکد ابلیس است که تأکید کرده پیروانش را به تغییر آفرینش الهی،وادار خواهد کرد؛ تعیین ارزش انسان ها از روی نوع تعلق نژادی-قومی،یکی از توالی و مصادیق نگرش های شرک آمیز است؛این چه افتخاری است که ترکیب شیمیایی “هاش ۲ او” را ئاو بگوییم یا سو؟!
یادم هست در نوجوانی که با مطالعه ظلم های سخاوتمندانه دولت ترکیه به رعایای کوردش،مبتلا به تنفر و کینه ای سیاه بر ضد همه ترک ها (دیگر همسایگان را خییییلی دوست داشتم!) شده بودم و بسیاری اوقات حتی در تنهایی به فکر مشاکله و واکنش های مشابه می افتادم، باز هم این تعجب آزارم می داد و با خود می گفتم ای کاش فرصتی فراهم می شد و پاسخ نخبگان ترک را به این سؤال می شنیدم؛ اکنون هم امیدوارم کسی این نوشته گلایه آمیز مرا به ترکی استانبولی برگرداند و در آن کشور که ظهور و ثباتش را در افول و تشتیت کوردان می جوید نشر نماید بلکه پاسخی دریافت شود!
ناگفته نماند بنده به برکت نگرش قرآنی،همه انسان ها را محترم و تنوع قومی را هنر خالق برای زیباسازی جهان می دانم و مسلمین را از هر فرهنگ و نژادی که باشند حتی آنانی را هم که مرتکب ظلم می شوند و در برابرشان می ایستم برادر خودم می دانم و دوست ندارم کسی در آزمون زندگی دنیوی،مردود و تبدیل به ظالم شود و مطمئن ام روزی خواهد رسید که به برکت خودآگاهی دینی مسلمین و غیرتمندی حاکمانشان، لمپنی مانند ترامپ فرصت نخواهد یافت از نزاع داخلی مسلمین، خوراک طنازی و دلقکی بسازد و بازیچگی ما مسلمانان را دستمایه خنده محافل آمریکا سازد!