مطالب جدیدمقالات

مجازات ظالم در دنیا قبل از آخرت

مجازات ظالم در دنیا قبل از آخرت

نویسنده: شیخ محمد متولی شعراوی / مترجم: رقیه نعمتی و عبدالله پاسالاری

اگر تمام مجازات ها به قیامت واگذار شود ظلم در بین مردم رواج پیدا می کند، و همه ی هستی را در بر می گیرد و انسانی که به قیامت ایمان ندارد فرصت پیدا می کند تا آن طوری که دلش می خواهد در زمین گردنکشی کند و بدین خاطر باید در دنیا مجازاتی باشد تا مردم متوجه شوند قیومیت بر تمام هستی از آن باریتعالی است. تا عذاب ظالم برای همتایانش درس عبرتی گردد و بداند که سرانجام در آخرت به سوی پروردگارشان برگردانده می شوند و ایشان را به عذاب شدیدی گرفتار خواهد کرد.

و خداوند سبحان می فرماید:  وَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا عَذَاباً دُونَ ذَلِکَ  (الطور: ۴۷) برای ستمگران عذابی پیش از آن ( عذاب سرمدی و ابدی ، در همین جهان ) هست. یعنی نزدیک تر از عذاب آخرت و قبل از آن است و هنگامی که خداوند متعال از عذاب دنیا سخن می گوید، می فرماید: ‏ وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ ‏(الاعراف: ۱۸۲) ‏ کسانی که آیات ( قرآنی و نشانه‌های جهانی ) ما را تکذیب می‌دارند ، کم‌کم گرفتار و ( به عذاب خود ) دچارشان می‌سازیم ، از راهی و به گونه‌ای که نمی‌دانند . ‏یعنی همان طوری که کارگاه یا بازجو متهم را با سؤالات متعدد تا این که در حرف هایش تناقض ایجاد می شود وادار به اعتراف می کند، ما نیز بر آن ها دست خواهیم یافت .. و «الأستدراج» از «الدرج» که همان نردبان است گرفته شده است. نردبان وسیله ی انتقال از پایین به بالا یا برعکس می باشد؛ برای این که انسان نمی تواند با یک گام مثلاً از طبقه ی اول به طبقه ی پنجم برود و یا از طبقه ی پنجم به طبقه ی اول بیاید.

بنابراین … انسان چاره ای جز این ندارد که برای پیمودن پله ها بر اساس توانایی، برای حرکتش برنامه ریزی کند. به طوری که بلندی پله باید به اندازه ای باشد که پاهایش را بلند کند و پهنای آن طوری باشد که پاهایش روی آن ثابت بماند. یعنی آن با حسابی دقیق بر اساس قدرت جسم برای حرکت، بدون فشار انجام شود. بنابراین استدراج یا به طرف بالا یا پایین شکل می گیرد. و این به نسبت آخرت نیز می باشد، زیرا مؤمنین به پله های بلند بهشت عطا بخشیده شده اند و کافرین مژده ی پله های بلند اسفل سافلین داده شده اند. البته بین پله های دنیا و آخرت تفاوت بسیار است.

و منظور از این سخن خداوند: (سَنَسْتَدْرِجُهُم ) به نسبت دنیا: (کم کم آن ها را می گیریم) بر ایشان اندکی عذاب می آید، سپس رها کرده می شوند تا به نافرمانیشان ادامه دهند، دوباره عذابی دیگر بر آن ها فرود می آید، سپس رها کرده می شوند تا اینکه به طغیانشان ادامه دهند، و این چنین ماجرا ادامه پیدا می کند تا اینکه به عذاب جهنم در آخرت برسند. در این رابطه خداوند متعال می فرماید: (فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ)  (انعام: ۴۴) هنگامی که آنان فراموش کردند آنچه را که بدان متذکّر و متّعظ شده بودند ( و آزمون ناداری و بیماری کارگر نیفتاد ، آزمون دیگری جهت بیداری ایشان به کار بردیم و … ) یعنی بر کفر و طغیانشان اصرار ورزیدند: ( فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ)  درهای همه چیز ( از نعمتها ) را به رویشان گشودیم. یعنی برکت در سلامتی و مال و فرزند و همه ی نعمت دنیا به آن ها دادیم. ( حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَهً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ) تا آن گاه که ( کاملاً در فراخی نعمت غوطه‌ور شدند و ) بدانچه بدیشان داده شد ، شاد و مسرور گشتند ( و باده ثروت و قدرت ایشان را گرفت و سرمست و مغرور شدند و ناشکری کردند و ) ما به ناگاه ایشان را بگرفتیم ( و به عذاب خود مبتلا کردیم ) و آنان مأیوس و متحیّر ماندند ( و به سوی نجات راه نبردند ) .

چرا؟ برای این که خداوند هنگامی که می خواهند انسان ظالمی را مجازات کند او را ملایم تنبیه می کند که شاید برگردد، پس هنگامی که بر ظلم و تجاوزش اصرار ورزید به او می بخشد تا اوج بگیرد سپس او را به شدت می گیرد و از هستی کامل به نیستی می رساند. همه این ها مثل این است که انسانی در دعوایش با دیگری او را بالا می برد تا به زمینش بزند. چرا او را بالا می برد؟ برای این که سقوط او از بالا بسیار سخت است زیرا او واقف بود اگر او را در روی زمین هل می داد و می انداخت کمتر آسیب می دید.

و هنگامی که انسانی بخواهد از سنت استدراج در مورد بشری مثل خودش استفاده کند ممکن است بشر دومی دارای هوش و ذکاوتی باشد که مجازاتی که برای او در نظر گرفته شده بخوبی دریابد. ولی هنگامی که خداوند متعال از سنت استدراج استفاده می کند آیا انسانی هست که به هوش و ذکاوت خداوند خالق برسد؟ به این خاطر خداوند متعال می فرماید: (سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ) (القلم: ۴۴) ما آنان را اندک اندک به گونه‌ای که در نیابند و از راهی که متوجّه نشوند به سوی عذاب خواهیم کشاند .

یعنی هرگز برای انسان ظالم ممکن نیست که استدراج خدا را در مورد خودش بفهمد و باطل کند و علت آن هم بسیار ساده است زیرا خداوند می داند و انسان نمی داند. پس خداوند سبحان می فرماید: (‏ وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ‏) (القلم: ۴۵) ‏ و به آنان فرصت می‌دهم ( و در عذابشان شتاب نخواهم کرد ) . نقشه و چاره‌جوئی من دقیق و استوار است ( و کسی از آن رهائی ندارد ) . ‏

الإملاء: همان “الإمهال” است یعنی تأخیر، مهلت دادن. خداوند متعال برای یک باره ظالم را نمی گیرد بلکه پله پله به سراغ او می رود تا مردم فتنه و مصیبت بودن او را درک کنند و هنگامی خداوند او را مجازات می کند پی به ارزش خوبی و خیر و ایمان و پیروی از برنامه خداوند در زندگی ببرند. زیرا اگر هر ظالمی در همان لحظه ی ظلم کردنش توبیخ می شد، مردم مصیبت و فتنه بودن آن را نمی فهمیدند و این را که خداوند حامی آن ها در مقابل این ظالم و همتایانش است درک نمی کردند.

بنابراین این مهلت دادن یقینی را به ضرورت وجود خط مشی ایمان در دل های مؤمنین ایجاد می کند و هرگاه شر و فتنه در جامعه زیاد شود خیر در دل های مؤمنین آشفتگی ایجاد می کند و مردم به برنامه ی خداوند روی می آورند تا آن ها را از آنچه که در آن گرفتار شده اند برهاند.

و خداوند متعال هنگامی که می فرماید: « وَأُمْلِی لَهُمْ» یعنی به آن ها مهلت خواهم داد ولی هرگز مسامحه شامل حال آنان نخواهد شد. اینجا فقط مهلت دادن است و بعد از آن گرفتن و مجازات سخت است و در ادامه می فرماید: « إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ » همانا انتقام من از کفار سخت و محکم و شدید است.

و الکید: مکر و حیله و آن تدبیر پنهانی بر ضد کسی است که قرار است فریب داده شود که آن تدبیر پنهانی می باشد تا اینکه دشمن فرصت تدارک دفاع از خود را نداشته باشد و نتواند که کید و حیله را دفع نماید و هنگامی که انسان ها مکر و حیله به کار می برند گاهی دشمنانشان ممکن است که به حیله ی آن ها پی ببرند و ممکن است که اصلا کم اتفاق بیفتد که از نقشه دشمنانشان مطلع شوند … حال چه می اندیشی که اگر مکر از جانب خداوند باشد آیا کسی می تواند آن را بفهمد یا دفعش کند؟ طبیعتاً این ناممکن است. به این خاطر که خداوند سبحان می فرماید: « إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ » همانا انتقام من از کفار سخت و محکم و شدید است. و “المتن”: پشت و استخوان های ستون فقرات باید محکم باشد تا بتواند که بار جسم را بکشد و دور تا دور آن گوشت است تا حمایت و تقویتش نماید و منظور سخن خداوند « إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ » یعنی محکم مثل میله ای که پرچم را حمل می کند و آن قویترین بخش آن است. واژه ی “المتن”: در فقه به کلام کوتاه و خلاصه شده نیازمند نوشتن شرح و حاشیه بر آن است ولی همه ی آن حاشیه و شرح حول و پیرامون «المتن» (همان کلام کوتاه) هستند و «المتن» به چیزی محکم و قوی گفته می شود.

—————————————————————

منبع: ظلم و ظالمین / مؤلف: شیخ محمد متولی شعراوی / مترجم: رقیه نعمتی و عبدالله پاسالاری / انتشارات: حسینی اصل ارومیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا