تحقیقی پیرامون این که خدا به آدمی از شاهرگ گردن نزدیکتر است
تحقیقی پیرامون این که خدا به آدمی از شاهرگ گردن نزدیکتر است.
نویسنده : علامه محمد شفیع عثمانی دیوبندی/مترجم: مولانا محمد یوسف حسن پور
” نحن اقرب الیه من حبل الورید ” جمهور مفسرین چنین بیان فرموده اند که مردا از قرب، قرب و احاطه علمی می باشد، نه قرب مسافت؛ لفظ “ورید ” در لغت عرب عبارت است از رگهایی است که جریان خون از آن ها به تمام بدن می رسد، و در اصطلاح پزشکی، آن ها دو نوع رگ هستند:
یکی از آن که از کبد بیرون می آید و خون خالص به تمام بدن انسانی می رساند، و در اصطلاح طب به آن ها ورید و به جمع آن ” اَورِده ” گفته می شود. دوم آن که از قلب حیوان بیرون می آید و بخار لطیف خون را که در اصطلاح طب به آن روح گفته می شوددر تمام بدن انسانی می رساند، که به آن ها شریان و به جمع آن ها شرایین گفته می شود، نوع اول ضخیم تر و ستبر و نوع دوم باریک می باشد.
ضروری نیست که مراد در آیه، موافق به اصطلاح طب، آن رگی باشد که از کبد بیرون می آید، بلکه به رگ بیرون شونده از قلب هم به اعتبار لغت می توان ورید گفت؛ زیرا در آن هم یک نوع خون در گردش هست، و چون د راین جا هدف آیه، اطلاع یافتن از خیالات و احوال قلبی انسان است. لذا مراد از گرفتن این رگ های قلبی مناسب تر است، به هر حال چه مراد ار ورید حسب اصطلاح طب رگ های کبدی باشند، یا شرایین قلبی، در هر دو صورت آن ها مدار زندگی حیوانند که با بریدن آن ها روح از بدن خارج می شود. پس خلاصه این که ما از آن چه زندگی انسان بر آن موقوف است، نیز به او نزدیکتر هستیم یعنی همه ی چیز او را می دانیم.
صوفیان کرام گفته اند که مراد از قرب در این جا، قرب و احاطه ی علمی نیست؛ بلکه مراد از اتصالی خاص است که کسی نمی تواند حقیقت و کیفیت آن را بداند، ولی این قرب و اتصال بدون این که کیفیت آن را درک کنیم وجود دارد؛ آیات و احادیث متعددی بر آن گواه است، حق تعالی در آیه ی ۱۹ سوره ” علق” می فرماید: ” وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ ” یعنی
سجده کن و به ما نزدیک شو، در واقعه هجرت آن حضرت (ص) به ابوبکر صدیق فرمود ” ان الله مَعَنا” یعنی، الله با ماست، و حضرت موسی (ع) به بنی اسرائیل فرمود” إِنَّ مَعِیَ رَبِّی” [۱]یعنی رب من با من است و نیز در حدیث آمده است که انسان زمانی با خدا از همه بیشتر نزدیک می شود که در سجده باشد، و نیز در حدیث آمده است که حق تعالی فرموده است: بنده ی مؤمن به عبادات به من تقرب حاصل می کند، و قرب و تقربی که به واسطه ی عبادات حاصل می شود و نتیجه کسب و عمل انسان می باشد، مختص به مؤمن است، و به چنین مؤمنانی، اولیاء الله گفته می شود که به این تقرب الی الله نایل گردند، و این تقرب و اتصال، جدا از آن قرب و اتصالی است که حق تعالی با جان هر انسان مؤمن و کافر دارد.
خلاصه این که آیات و روایات مذکور، بر این دلالت دارند که انسان با خالق و مالک خویش نوعی اتصال خاصی دارد، اگر چه ما از حقیقت و کیفیت آن بی خبر هستیم، مولانا رومی این نوع اتصال را چنین بیان فرموده است:
اتصال بی مثال و قیاس هست رب الناس را با جان ناس
این قرب و اتصال را نمی توان با چشم دید، بلکه می توان آن را با فراست ایمان دریافت در تفسیر مظهری همین قرب و اتصال را مفهوم این آیه قرار داده است، و قول جمهور مفسرین قبلا” معلوم شد که مراد از اتصال، اتصال و احاطه علمی است، و ابن کثیر علاوه بر معانی فوق. تفسیر سومی نیز ذکر فرموده است، که بر اساس آن مراد از لفظ ” نحن” در آیه، ذات حق تعالی نیست ؛ بلکه مراد فرشتگان او هستند، که همیشه همراه با انسان می باشند، و آنان از نفس انسان چنان با خبر هستند که خود انسان آن چنان از خود با خبر نیست، والله اعلم
———————————–
منبع: تفسیر معارف القرآن / مولف : دانشمند عالم اسلام حضرت علامه مفتی محمد شفیع عثمانی دیوبندی(ره) /مترجم: حضرت مولانا محمد یوسف حسن پور /انتشارت: شیخ الاسلام احمد جام
[۱] شعراء۶۲