چگونه وجود خدا را اثبات میکنید؟ و نیز به چه صورتی خدا را تعریف میکنید؟
چگونه وجود خدا را اثبات میکنید؟ و نیز به چه صورتی خدا را تعریف میکنید؟
نویسنده: محمد حامدی
سوال: چگونه وجود خدا را اثبات میکنید؟ و نیز به چه صورتی خدا را تعریف میکنید؟
جواب :مسئلهی اثبات وجود خداوند، برای دو دسته از انسانها ضروری است:
۱. کسانی که خواهان زندگی سالم و شایسته هستند و طالب سعادت دنیا و آخرت خود و دیگران هستند. به عبارت دیگر فرماندهی زندگیشان را به هواهای نفسانی خود و دیگران نمیدهند و میخواهند زندگی خود را با فرامین خداوند، اداره کنند و در نهایت، با تقوای الهی زندگی کنند، که اینها به محض اثبات و معرفی خداوند، سریعاً به ایشان ایمان میآورند و زندگیشان را بدون عناد و لجبازی بر طبق فرامین خداوند اداره میکنند که تعامل مبلغین دینی با این گروه بسیار آسان است.
۲. کسانی که خواهان فرمانبرداری از هواهای نفسانی خود و دیگران هستند و نسبت به دریافت شناخت خدا و دینش عناد میورزند و به قول قرآن فساد و خونریزی را برای بشر به ارمغان میآورند. که این گونه افراد، با قویترین دلایل خداشناسی و اقناع کاملشان هرگز ایمان نمیآورند و تعامل مبلغین با این گروه بسیار سخت است و روشنگری برای آنها برای اتمام حجت است.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ [سوره البقره : آیه ۶]
کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمیکند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.
بحث ما نیز در کنار همهی مباحث اساتید بزرگ دینی گذشته، تحفهای است بسیار کوتاه در راستای اتمام حجت برای این گروه.
لِّیُنذِرَ مَن کَانَ حَیًّا وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکَافِرِینَ [سوره یس آیه ۷۰]
ا افرادی را که زندهاند بیم دهد (و بر کافران اتمام حجّت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلّم گردد!
با این مقدمهی کوتاه به صورت خلاصه به تعدادی از دلایل اثبات وجود خداوند اشاره میکنیم:
در این مورد می توانید کتاب: دلایلی بر وجود خدا در نامه ای دوستانه را هم بخوانید.
۱. دلیل فطرت:
بر اساس خلقت فطری خدایی، انسانها در نهادشان با خدای خویش آشنا هستند و با نگاهی گذرا بر مخلوقات موجود در آسمان و زمین و وجود خودشان، خدای خود را به صورت بسیار ساده و روشن می یابند.
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا أَن تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِینَ [سوره الاعراف : آیه ۱۷۲]
و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خویشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری، گواهی میدهیم!» (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: «ما از این، غافل بودیم؛ (و از پیمان فطری توحید بیخبر ماندیم)»!
در میان علمای اسلامی گروهی معتعقدند دلیل فطرت، خود دلیل مستقلی نیست بلکه زمینه ساز سایر دلایل وجود خداست اما در مقابل آنها، گروه دیگری از علما آن را به صورت مستقل جزو دلایل اثبات وجود خدا میدانند و معتقدند این دلیل برای انسانها در دو حالت، ظهور مییابد:
الف: در حالاتی که انسان در حوادث سخت و جانفرسا قرار میگیرد و دستش از اسباب مربوطه قطع میشود، خدا را به صورت مخلصانه برای نجات جانش فرا میخواند، حال در این وضعیت، فرقی ندارد که آن شخص قبلاً به وجود خداوند معتقد باشد یا نه.
هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّىٰ إِذَا کُنتُمْ فِی الْفُلْکِ وَجَرَیْنَ بِهِم بِرِیحٍ طَیِّبَهٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن کُلِّ مَکَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنجَیْتَنَا مِنْ هَٰذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ [سوره یونس : آیه ۲۲]
او کسی است که شما را در خشکی و دریا سیر میدهد؛ زمانی که در کشتی قرارمیگیرید، و بادهای موافق آنان را (بسوی مقصد) حرکت میدهد و خوشحال میشوند، ناگهان طوفان شدیدی میوزد؛ و امواج از هر سو به سراغ آنها میآید؛ و گمان میکنند هلاک خواهند شد؛ در آن هنگام، خدا را از روی اخلاص میخوانند که: «اگر ما را از این گرفتاری نجات دهی، حتماً از سپاسگزاران خواهیم بود!»
ب: در شرایط عادی انسانهای حق جو و اخلاقگرا برای همهی کارهایشان خدا را مخلصانه فرا میخوانند.
وَمِنْهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ [سوره البقره : آیه ۲۰۱]
و بعضی میگویند: «پروردگارا! به ما در دنیا (*نیکی*) عطا کن! و در آخرت نیز (*نیکی*) مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه دار!»
نکتهای که باید دربارهی دلیل فطرت گفت این است که وجود دلیل فطرت، هرگز برای بشر الزامآور و جبری نیست و تنها کاری که از آن بر میآید این است که انسان را به صورت غیر جبری و آزادانه به خدا فرا میخواند. در ضمن دلیل فطرت، نیازی به ارائهی دلالیل عقلی ندارد چون در ذات انسان به صورت محسوس وجود دارد.
می توانید مقاله دلایل طبیعی وجود خدا را هم بخوانید.
۲. دلیل نظم:
در این دلیل به این امر اشاره میشود که همهی مخلوقات عالم در راستای تحقق وظایفشان به گونهای آگاهانه خلق شدهاند و همهی قطعاتشان با هدف مورد نظر هماهنگ شده است. که برای تحقق نظم در کوچکترین تا بزرگترین مخلوقات عالم، وجود هشت رکن اساسی لازم است که بدون حضور خالقی دانا ممکن نیست.
این ارکان به صورت فهرست وار عبارت است از:
الف: تعیین هدف و غایت برای آن مخلوق.
ب: طرح نقشه برای خلق آن.
ج: ایجاد مقداری از ماده برای خلق آن.
د: بریدن قطعات طبق نقشه و جداکردن مقداری از ماده برای خلق هر عضو از آن.
ه: دوختن و انضمام قطعات بریده شده به هم تا مخلوق به صورت خاص و متناسبی در آید.
و: بخشیدن توانایی به مخلوق تا بتواند وظیفه اش را انجام دهد.
ز: برابر کردن مخلوق با طرح و نقشهی قبلی.
ح: به حرکت انداختن مخلوق و هماهنگ کردنش با قطعات خود و مخلوقات جهان آفرینش.
بر مبنای ارکان هشتگانهی مذکور باید گفت برای خلق جهانی با این همه نظم، وسعت و ظرافت به خدایی دانا، نیازمند است که آگاهانه در هر مخلوقی به تناسب هدف از خلقتش، ارکان مذکور گنجانده شود که این کار عظیم از مادهی بیشعور و فاقد حیات ممکن نیست.
چنانکه ما در مقابل مصنوعات بشری به این امر معترف هستیم که هر مصنوعی از جانب سازندهای دانا ساخته شده است و هرگز این را باور نداریم که مصنوعات مذکور بدون هیچ عامل باشعوری و به صورت خود بخود بوجود آمده باشد.
۳. دلیل امکان:
در این دلیل به این امر اشاره میشود که وجود و هستی به صورت حصر عقلی در سه صورت تصور میشود:
الف) ممکن الوجود: به موجوداتی که وجود و عدم برایشان مساوی است و وجود برایشان ذاتی نیست و سابقهی نیستی دارند، ممکنات گفته میشود. که این گونه موجودات، برای وجودشان نیازمند خالقی هستند که وجودش ذاتی است و خود جزو ممکنات نیست. لذا هرگاه به آنها وجود داده شود خلق میشوند و هرگاه به آنها وجود داده نشود، خلق نمیشوند. که جهان آفرینش جزو این دسته قرار میگیرد.
ب: ممتنع الوجود: این گونه از حالت وجود، هرگز قالب هستی به خود نمیگیرد و امکان ندارد به وجود بیاید. زیرا از لحاظ منطقی در قالب جمع نقیضین قرار میگیرد. مثلاً موجودی که از لحاظ زمانی و مکانی، هم مخلوق باشد و هم خالق. که این ها هرگز قابل جمع نیستند و محال است بوجود بیایند.
ج: واجب الوجود: به موجودی که وجود برایش ذاتی و واجب است واجب الوجود گفته میشود. مشخصهی اصلی این حالت از وجود این است که وجودش را از کسی دیگر نگرفته است بلکه حتی به ممکنات نیز وجود بخشیده است که در تفکر قرآنی به خداوند معروف است.
بر اساس تقسیمات سه گانهی مذکور مشخص میشود که ممکنات (مخلوقات جهان آفرینش)، وجود و عدم برایشان مساوی است و وجود برایشان ذاتی نیست؛ لذا اگر سوال شود وجودشان را از چه کسی گرفتهاند باید گفت تنها کسی میتواند به آنها وجود بدهد که وجود برایش ذاتی است و نیازی به آفریننده ندارد، که واجب الوجود یا خداوند میباشد.
ضمناً برای کشف خالق مخلوقات، فرضیات پنجگانهای به شرح زیر مطرح شده اند:
الف: تصادف
ب: خود خالقی
ج: دور
د: تسلسل
ه: خدا و واجب الوجود
برای ابطال فرضیات چهارگانهی مذکور باید به کتب فلاسفه و متکلمین اسلامی مراجعه نمود.
۴. دلیل حدوث:
در این دلیل به این امر اشاره میشود که بر اساس نظریات علمی و فلسفی، جهان آفرینش دارای عمر است و حدوداً ۲۱ میلیارد سال قبل، اولین مرحلهی خلق جهان آفرینش، که به صورت دود بوده آغاز شده است. سوال اساسی در اینجا این است که چه کسی به جهان حادث وجود بخشیده است که بر مبنای فرضیات پنجگانهی مذکور مشخص میشود تنها کسی که توانایی آفرینش مخلوقات حادث را دارد، خداوند واجب الوجود است.
۵. دلیل وحی:
در این دلیل به این امر پرداخته می شود که ؛
اولاً تولید کتاب بینظیری همچون قرآن از کسی که حتی سواد خواندن و نوشتن ندارد، محال است.
ثانیاً محتوا و مندرجات وحی مذکور در چهار زمینه محصولات فکری بشر را به چالش میکشد و محصولی را در راستای تأمین خوشبختی بشر عرضه میکند که بیرقیب و بینظیر است. که عبارتند از:
الف: جهان بینی
ب: بایدها و نبایدها و مکاتب اخلاقی
ج: بعضی از یافته های علوم تجربی
د: هنر و فن سخنوری
از لحاظ جهان بینی، بشر را از سرگردانی بیخدایی و فقدان سرانجام و عاقبت نجات داده و خدایی را به بشر معرفی نموده که همیشه و در هر حال در پی تأمین نیازمندیهای مادی و معنوی انسان در دنیا و آخرت است و به همهی آرزوهای بینهایت انسان در سه مرحلهی حیات دنیا، حیات برزخ و حیات بهشتی پاسخ میدهد؛ زیرا برای تأمین آرزوهای بینهایت بشر به دو فاکتور اساسی نیازمندیم که عبارتند از:
۱. وجود زمان بینهایت
۲. وجود امکانات بینهایت
که هر دوی آنها در مراحل سهگانهی فوق محقق میشود.
در زمینهی تولید مکاتب اخلاقی باید گفت تنها کسی که شایستگی بیان آنها را دارد، خداوند است. زیرا بر همهی جهان آفرینش احاطهی علمی دارد و کسی دیگر در این امر با او شریک نیست و انسان در این زمینه کاملاً عاجز است؛البته چون جهان آفرینش با همهی عظمتش یک دستگاه واحد است، صدور هر فرمانی میبایست با همهی مخلوقات جهان آفرینش هماهنگ شود، در غیر این صورت موجب ضرر و فساد در نظام هستی میشود؛ از طرفی دیگر لازم به یادآوری است که بایدها و نبایدها جزو مخلوقات جهان آفرینش نیستند تا با مطالعهی هستی آنها را در میان مخلوقات بیابیم. بلکه ساختهی فکر ما و اعتباری هستند. و این راه از نظر منطقی برای همیشه بر بشر بسته است.
در زمینهی علوم تجربی نیز قرآن در بعضی از مواقع برای تبیین بعضی از مفاهیم وحیانی به پارهای از حقایق علوم تجربی اشاره نموده که بعد از گذر قرنها بعد از دوران نزول وحی برای دانشمندان علوم تجربی کشف شده است. که این کار عظیم برای پیامبر امی و بیسواد از محالات است و بایستی از منبعی مافوق بشر صادر شده باشند. مانند تاریکی آسمان، حاکمیت قانون زوجیت در همهی عالم هستی، حرکت خورشید در کهکشان، مراحل سهگانهی جنین در رحم مادر، قضیهی انبساط عالم و … .
در زمینهی هنر و فن سخنوری نیز باید گفت که قرآن در زمانی نازل شد که ادبیات عربی به نهایت رشد خود رسیده بود. اما وقتی قرآن نازل شد، ادبیات عرب و اساتید برجستهی آن را زمینگیر نمود و بازار عکاظ که برای مسابقهی رقبای ادبیات عرب تشکیل شده بود، به تعطیلی کشاند.
در زمینهی معرفی خدا در قرآن نیز به صورت بسیار خلاصه باید اظهار داشت که؛ خداوند، خالق امرکننده است و انسان و جهان آفرینش، مخلوق مامور. در رابطه با موجودات مسخر و مجبور، با حاکمیت قوانین تسخیری و جبری آنها را به سوی سرانجام معین شان به حرکت انداخته و تا پایان ماموریتشان به انجام وظیفه بدون تخلف، ادامه میدهند.
در رابطه با موجودات با اراده همچون انسان و جن و مخلوقاتی از این قبیل نیز، از طریق وحی آنها را با زندگی سعادتبخش در دنیا و آخرت از لحاظ مادی و معنوی آشنا نموده و در این راستا آنها را تا پایان کار، حمایت میکند. و این در حالی است که خداوند ، غنی و بی نیاز است از جانب انسان سودی را دریافت نمی کند و تنها کسی که در این میان سود میبرد، انسان است؛ بنابراین تنها از روی فضل و غنا به این کار مهم در رابطه با انسان و جهان آفرینش میپردازد. همچنین ایشان برای انسان، مربی شایستهای است که جایگزینی برایش متصور نیست و دلیل این شایستگی را در معرفی خود از طریق اسماء و صفات خود در قرآن، بیان داشته است.
در ضمن در زمینهی پاسخگویی به نیازمندیهای مادی و معنوی انسان در دنیا و آخرت از طریق معرفی پروژهی خوشبختی در حیات دنیا، حیات برزخ و حیات اخروی در بهشت، به همهی نیازهای بینهایت انسان پاسخ میدهد.
همچنین دربارهی معرفی خداوند بایستی از طریق معرفی اسماء و صفاتش بدان پرداخت که این خود کتاب مفصلی را دربر میگیرد و ما خوانندگان گرامی را به کتاب بسیار ارجمند (اسماء حسنی – نوشتهی استاد ناصر سبحانی) ارجاع میدهیم.
خلاصه :
به صورت خلاصه میتوان صفات خداوند را در ارتباط با زندگی انسان در دنیا و آخرت، در دو دسته معرفی نمود.
۱. دستهای از اسماء خداوند، جلب منافع و دفع مضرات را بر عهده دارند که در لیستی قرار میگیرند که سرلوحهی آن (الرحمن الرحیم) میباشد.
۲. دستهای دیگر از اسماء خداوند، مالکیت و کنترل و حسابرسی خداوند را میرساند که سرلوحهی آنها (مالک یوم الدین) میباشد.
اگر بخواهیم همهی اسماء خداوند را خلاصه کنیم میتوانیم آن را در اسم (الله) بیابیم. اسم (الله) به کسی گفته میشود که برای مخلوقاتش از جمله انسان، به پنج امر حیاتی آنها (که همهی زندگی آنها را در دنیا و آخرت در بر میگیرد) رسیدگی کند که عبارت است از:
۱. تأمین همهی امکانات مادی و معنوی زندگی انسان در دنیا و آخرت.
۲. دفع همهی موانع مادی و معنوی زندگی انسان در دنیا و آخرت.
۳. انجام تصرفات علیمانه و حکیمانه بر زندگی انسان در دنیا و آخرت و محاکمه و رسیدگی به اعمال انسان در آخرت و تعیین سرانجام انسان بر این اساس.
۴. هدایت انسان در دو حوزهی علوم تجربی و انسانی و علوم وحیانی.
۵. تأثیر گذاری بر اسباب به کار رفته از جانب انسان از طرف خداوند، زیرا تأثیر اسباب، ذاتی نیست و در اختیار خداوند است.
بر این اساس خداوند، در همهی لحظات زندگی انسان در دنیا و آخرت در راستای تأمین سعادت مادی و معنوی ایشان، از طریق اجرای اسماء حسنایش، مشغول تحقق بخشیدن به این پروسهی مبارک میباشند. و ما در این راستا تنها بر به کارگیری اسباب بر طبق نظر متخصصین دو حوزهی دینداری و انجام دعا مکلف شدهایم و بقیهی کار که تأمین سعادت انسان در دنیا و آخرت میباشد، در اختیار خداوند است.
توجه:
برای فهم تفصیلی این موضوع نیز به کتاب (انسان در جستجوی خوشبختی نوشتهی محمد حامدی) مراجعه فرمایید.
مقالات مرتبط:
آیا جهان آفریدگاری دارد؟ با نگاهی به کتاب اثبات وجود خدا
سلام
مطالب برگرفته از کتاب اسماء الله الحسنى و گفته های شهید کاک ناصر سبحانی است لطفا اصل منبع را ذکر کنید