تغیر در اوضاع اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی سبب تغییر فتوا
تغیر در اوضاع اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی سبب تغییر فتوا
نویسنده: : دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: محمد مقدس
تغییرات اوضاع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی_ که اقتضای سنت و پیشرفت و تحول است _باعث می شود نظر مردم در مورد بسیاری از چیزها تغییر کند؛ از جمله :
الف: غیر مسلمانان در جامعه اسلامی
مسئله اهل ذمه و آن چه که به عنوان “اقلیت های دینی ” در جومع اسلامی از آن یاد می شود و مسئله اقلیت های مسلمان در جوامع غیر اسلامی و مسئله رابطه امت اسلامی با دیگر امت ها و مسئله زن و سفر و آموزش و کار و فعالیت های سیاسی او، همه و همه مسائلی است که در جهان اهمیت پیدا کرده و ما نباید در مورد آن ها بر فقه قدیمی پای فشاریم.
ما باید اداف خردمندانه شرع را در نظر گیریم و به متون جزئی در پرتو مقاصد کلی شریع نظر افکنیم و متون را به یدیگر پیوند دهیم. قرآن مجید می گوید: ” لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ” ” ممتحنه: ۸”
” اما] خدا شما را از کسانى که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند باز نمىدارد که با آنان نیکى کنید و با ایشان عدالت ورزید زیرا خدا دادگران را دوست مىدارد” بنابراین، قانون اساسی همین است و اگر می بینیم که امروزه اهل ذمه از واژه و تعبیر ” اهل ذمه” ناراحت می شوند و می گویند ما نمی خواهیم اهل ذمه نامیده شویم و می خواهیم ” شهروند ” قلمداد شویم، چه پاسخی برای آن ها داریم؟
قبلا در مورد آسانگیری در فتوا در سایت خواندید رعایت اعتدال میان آسانگیران افراطی و سختگیران در فتوا
پاسخ ما این است فقهای مسلمان جملگی بر این باورند که اهل ذمه از اهالی ” دارالاسلام ” به شمار می روند و به تعبیر امروزی، آن ها شهروند هستند. پس چرا واژه اهل ذمه را _ که آنان را می آزارد_ کنار ننهیم و نگوییم آن ها شهروند هستند، در حالی حضرت عمر (رض) از واژه مهمتر از اهل ذمه در گذشت ؟! هنگامی که اعراب بنی تغلب نزدش آمدند و به وی گفتند ما قوم عربی هستیم که از واژه “جزیه ” خوشمان نمی آید و از ما به نام ” صدقه “_ حتی اگر دو برابر هم باشد_ بستان. او از تعبیر ” جزیه ای ” که در قرآن هم ذکر شده ، در گذشت. البته عمر ابتدا تردید داشت؛ ولی پس از آن که یارانش به وی گفتند مردمان مؤثر و قدرتمندی هستند و اگر آنان را برنجانیم ، به رومیان می پیوندند و به ما زیان می رسانند ، عمر از ایشان پذیرفت و گفت چه مردمان احمقی که محتوا را می پذیرند، ولی از اسم آن اجتناب می کنند.
بنابراین احکام بر اساس محتوا و مضامین معین شده اند، نه بر پایه نام ها و عناوین. ما ناگزیر باید به مسائل غیر مسلمانان و مسائل زنان با دیدگاه های تازه ای نگاه کنیم و فقه آسان گیری و گام به گامی را بر اساس رعایت تغییرات اوضاع ترجیح دهیم. بسیاری از علما و بزرگان، نه در واقعیت،که در کتاب ها و لابه لای اوراق آن ها زندگی می کنند و ” فقه واقعیت “نادیده می گیرند ؛ یا به عبارت دیگر، فقه واقعیت از آن ها فاصله گرفته است؛ زیرا کتاب زندگی را آن چنان که کتاب های گذشت گان را خوانده اند ، نمی خوانند. به همین دلیل، فتوای ایشان گویی سر از قبر ها بر آورده است، و همین کسان هستند که برای جوانان ” سلفی جهادی” و جوانان ” سازمان القاعده ” و ” سازمان جهاد “در مصر و شمار دیگری از فتوا داده اند که باید با همه جهان _ از شرق تا غرب و نصرانی و بت پرست و غیره بجنگند. همه ایشان اعم از اهل کتاب، بت پرست و ملحد و بدائی و غیره در خیمه کفر جای دارندو بابد با آن ها جنگید؛ استدلالشان نیز به این آیات قرانی است: ” وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ” (بقره ) ۱۹۳ ” و با آنان تا آن جا نبرد کنید که آشوب از میان بر خیزدو تنها دین خداوند بر جای ماند ” و ” وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِکِینَ کَآفَّهً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَآفَّهً ” ( توبه: ۳۶) ” همگی بات مشرکان جنگ کنید؛ چنان که آنان همگی با شما جنگ می کنند” و از این شمار آیاتی که آن ها را ” آیه السیف” نامیده اند.
آن ها بر آن چه که در کتب فقه در مورد واجب کفایی بودن جهاد با کفار آمده تاکید کرده اند. واجب کفایی جز با اشغال کشورهای کفر_ دست کم در هر سال یک بار _ تحقق نمی یابد؛ یعنی باید آن ها را در خانه خود مورد حمله قرار داد؛ حتی اگر هیچ آزاری به مسلمانان نرسانده باشند.
اینان نزدیکی های حاصل در جهان امروز را که آن ها را تبدیل به دهکده واحدی کرده است نادیده گرفته اند. وضع و حال نهادهای بین المللی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و قضایی را نادیده گرفتته اند و نمی دانندکه اینک پیمان های بین المللی، قوانین بین المللی و دادگاه های بین المللی وجود دارد و جهان، حمله بدون دلیل یک کشور با کشور دیگر را را هرگز نمی پذیرد و آن را جرم می داند. به مرزهای کشورها باید احترام گذارده شود و اختلاف و نزاع میان کشورها باید از راه های مسالمت آمیز حل و فصل گردد و یک سلسله پیمان های بین المللی بر جنگ ها_ در صورت وقوع _ و امور اسیران و سرنوشت آن ها حاکم شود.
ما مسلمانان بخشی از این جهان هستیم و نمی توانیم این جهان را نادیه بگیریم و به تنهایی و دور از دیگران زندگی کنیم. ما اگر در میراث فقهی و شرعی خود جست و جو کنیم، متونی در تأیید گرایش مستدل تر و روشن تری است. من این موضوع را در کتابی که زیر چاپ دارم ” فقه الجهاد” دنبال کرده ام.
در آن چه فقها درباره واجب کفایی گفته اند، تغییر بسیار جالبی از فقهای شافعی دیده ام : واجب کفایی به معنای تدارک نیروی نظامی بازدانده و آمادگی در مرزها و جاهای ضروری با حضور ارتش هوایی است؛ به گونه ای که اگر دیگران خیال تجاوز به کشورهای ما را داشته باشند، ما را چنان آماده بیابندکه از این اندیشه درگذرند.
ب: شادباش اعیاد مسیحیان
در نظر گرفتن تغییرات اوضاع جهانی است که ما را بر آن داشته تا با ” شیخ الاسلام ابن تیمیه ” در تحریم شادباش عید به مسیحیان و دیگران مخالف کنیم و این کار را در صورتی که با مسلمانان در صلح و سازش باشند، به ویژه در میان کسانی با مسیحیان پیوندهایی خاصی دارند، از جمله خویشان و همسایگان و هم کلاسیان و همکاران جایز تلقی کنیم، این شادباش از آن کارهای نیکی است که خداوند از آن نهی نفرموده و این کار را همچون دادگری به آنان دوست می دارد: ” إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ ” (ممتحنه: ۸) ” بی گمان خداونددادگران دوست می دارد” به ویژه اگر آن ها هم اعیاد مسلمانان را به ایشان تبریک می گویند، خداوند متعال می فرماید ” وَإِذَا حُیِّیْتُم بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا” ( نساء:۸۶) ” و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتى] بهتر از آن درود گویید یا همان را [در پاسخ] برگردانید”
ج: ضرورت ساده سازی مناسک حج
از جمله مسائلی که با توجه به تغییر اوضاع و احوال، شایسته است به طور جدی نگاه تازه ای به آن شود، مناسک حج است. همه عادات در اسلام آن چنان که در این آیات و حدیث آمده است مبتنی بر ساده سازی است ” یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ” ( بقره:۱۸۵) ” خدا براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد” و ” وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ” ( حج: ۷۸) ” و در دین هیچ تنگنایی بر شما ننهاده.” و این فرموده پیامبر اکرم (ص) به اموسی و معاذ هنگامی که ایشان را به سوی یمن روانه ساخت: [ به صیغه مثنی] آسان گیریدو سخت مگیرید…..
تردیدی نیست که حج به عنوان یک عبادت ویژه،ریال بیش از هر عبادت دیگری نیازمند آسان گیری است؛ زیرا:
اولا”، بسیاری از مردم در شرایط مادی و بهداشتی کاملا” نامناسبی این مناسک را به جای می آورند.
ثانیا”، به دلیل شدت ازدحامی که مسلمانان در موسم حج_ که از فضل خداوندمتعال بر امت اسلامی است _ به ویژه هنگام حرکت از عرفات و اقامت در مزدلفه و منی و ” طواف افاضه”و رمی جمرات پدید می آورند،بسیاری از حاجیان از آن شِکوه دارند.
ثالثا”، به این دلیل که پیامبر اکرم (علیه الصلاه و السلام) بسیاری از وارد خاص حج را ساده ساخت؛ وقتی روز ” نحر” کسی از وی درباره مسائل بسیاری که در آن ها تقدیم و تأخیر شد، پرسید، به سوال کننده فرمود ” انجام بده و نگران نباش.” آن حضرت به ویژه از غلو در دین نهی فرموده؛ چون به فضل بن عباس _ که سنگ ریزه های خود را برای رمی جمع کرده بود _ فرمود” با چنین کاری[ پرتاب سنگ] خود را از غلو در دین برهانید؛ زیرا پیشینیان شما با غلو در دین، هلاک گشتند.” به این دلائل، ما حرکت از عرفات پیش از مغرب را_ طبق مذهب شافعی_و عدم اقامت در مزدلفه و رمی جمره عقبه و طواف کعبه در ایام رمی جمرات و رمی جمرات پیش از ظهر و دیگر تخفیف های مناسب با اوضاع و احوال این زمان را جایز دانسته ایم.
———————————–
منبع :سبب شناسی تغییر فتوا در عصر حاضر / مولف: دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: محمد مقدس
مقالات مرتبط:
رعایت اعتدال میان آسانگیران افراطی و سختگیران در فتوا
تأثیر تغییر وسایل و امکانات زندگی مردم بر تغییر فتوا و ذکر چند نمونه