محمّد پیامبری برای همیشه
محمّد پیامبری برای همیشه
یاسین عبدی جوانرودی
تجربه
نبوی ؛ متد؛ شخصیت ؛ سنت وسیره ی پیامبر اسلام (ص) مسیری سبز برای انسان معاصر«وما أرسلنا ک الا رحمۀ للعالمین»
به کوی توگداز یک نوا بس مرا این ابتدا , این انتها بس
خراب جرأت آن رند پاکم خدا را گفت : ما را مصطفی بس
نامیدن سزاوار و شایسته سالی (۱۳۸۵هجری شمسی) که سپری
شد با نام مبارک و عزیز جناب
رحمۀ للعالمین محمد مصطفی(ص) افزون بر اینکه دست مایهی بزرگداشت نفس نفیس ساحت مقدس نبوی(ص) بوده علاوه برآن یادآور نکات درخور توجه و مهم تری نیز بوده و هست که در هر لحظه و ماه و
سالی قابلیت طرح و اهمیت دارد و
تبیین اندیش ورانهی آن نکات ومسائل می تواند نسبت میان وضعیت امروزین ما مسلمانان را ترسیم وتجسم کند.
شبی پیش خدا بگریستم زار مسلمانان چرا زارند وخوارند
ندا آمد نمی دانی که این قوم دلی دارند ومحبوبی ندارند
سوال وپرسش بی مقدمه در این مجال و نوشتار باسطور
اندکش این است که براساس
ومبنای ملاک های جهان مدارانه ومعیارهای امروزی در دنیای یکدست شده امروز که همه جا سخن از جهانی شدن و دهکده ی جهانی می
رود مسلمانان نیز که عضوی از همین
جامعه ی جهانی اند چگونه می توانند وآیا اساساً تاکنون توانسته اند از تجربه های مادی ومعنوی و دینی و نبوی و… پیامبر خود اصل موضوعه و در خور توجه ای را برای بشر معاصر و مشکلات
آنها اکتشاف واستخراج کنند و به
واسطه ی آن , بشریت جهان مدرن را به عالم برساخته ی خود « مدینه ی النبی , مدینه ی فاضله ی پیامبر,آرمان شهرمسلمانان و
مومنان » دعوت وفرا بخوانند؟؟؟!!
آیا توانسته اند یا می توانند به بشر معاصر بنمایانند
که قول وفعل وتقریر رسول مکرم اسلام (ص) نماد و سنبلی
از جامعه آرمانی ومدینه فاضله ی پیامبر برای «
همه انسانها » است؟؟!!
ما توده ی مسلمانان و مومنان ومتدینان به پیام و رسالت
آن بزرگ مرد تاریخ عمربشر و باورمندان ودوستداران به
منزلت وحیانی آن ابرمرد در ثبوت و صحت چنین
وضعیتی کوچکترین ریب وتردیدی نداشته و نداریم. اما همه ی سخن در اینجاست که برای محقق ساختن وتحقق بخشیدن و هر چه به
سامان تر شدن این آرزو, با
آمیزه هایی ژرف ازداشته ها و بایسته های معنوی ودینی ونبوی دیروز و برخورداری از روش ها ومبانی وملاک های امروز در
پژوهش وکنکاش ؛لازم است با نگاهی
گذرا به اوضاع فرهنگی سیاسی ,اقتصادی ,اجتماعی ودینی ما مسلمانان در سال های اخیر ونیز گواهی دست اندرکاران منصف ومحقق
؛آشکارا درمی یابیم که انصافاً
هیچ سعی وتلاش درخور توجه ای برای این موضوع انجام نداده ایم وپژوهشگران و روشنفکران وعلمایان و محققان اسلامی ما هم چنان وامدار سلف وگذشتگان سال های بسیار دورند. شاید مروری اجمالی
واشاره ای گذرا به چند نمونه از این
کاستی ها می تواند گواه و شاهد خوبی برای این مدعای به قول بعضی ها شاید گزاف باشد.
۱- اکنون
نزدیک به چهار دهه و اندی از ساخت وتدوین و اکران فیلم « الرساله- محمد
رسول الله(ص) » می گذرد که البته این هم با حضور سودجویانه وکاسبکارانه ی یک نهاد وارگان غیر مسلمان ؛ اما ما مسلمانان ؛ ما که ذات اقدس و مطهر نبوی(ص) را یکی از مهمترین وشاید نخستینِ
اهداف خود بر شماریم در این حوزه
چه اقداماتی را انجام داده و یا در دست اقدام و انجام داریم ؟؟!
۲- سیره
نویسی وتجزیه وتحلیل کارشناسانه زندگانی پیامبر بزرگوار اسلام (ص)
که از جمله حوزه های مهم و با سابقه در گستره ی فرهنگ وتمدن اسلامی بوده , می توان به جرأت ادعا کرد که تقریباً امروزه
هیچ سمی از هم وغم فکری ؛
پژوهشی؛ علمی و… ما را به خود اختصاص و اعتبار نداده است وشاید حتی به پندار من جز معدودی انگشت شمار که اینان هم در
حکم کالمعدومند , اصلاٌ هیچ یک از ما مسلمانان به این حوزه
فکر وتوجه نداشته ایم
!!!
۳- به
علاوه ی همه ی اینها در همین گستره ی سیره نویسی؛ وارسی وپژوهش در باب آیین شهریاری وحکومتداری ,سیاسات اسلامی,جامعه
گرایی,اقتصاد,روابط بین الملل و…
بیشتر مورد غفلت وفراموشی وکم کاری بوده وهست تا هم اکنون هم؛ بازار و اوضاع ترجمه وتألیف وتصنیف کتاب ها و رساله هایی علمی وکارشناسانه ومحققانه با استفاده از متد های علمی
وپژوهشی علوم امروز در این موضوع چه
در زبان کرُدی و فارسی و چه در زبان عربی و زبانهای لاتینی و خارجی دیگر به گمان من تابعی از همین پریشان حالی وغفلت و بی توجهی ماست که در این حوزه ی فوق العاده مهم وحیاتی داشته ایم !!!
شاید بی خود و بی جهت نباشد که علامه ی بزرگ مشرق زمین
محمد اقبال لاهوری (رض) می فرماید:
تب وتاب بتکده ی عجم نرسد به سوز گداز من
که به یک نگاه محمد عربی گرفته حجاز من
چه کنم که عقل بهانه جو؛گرهی بر روی گره زند
نظری ! که گردش چشم تو ؛ شکند طلسم مجاز من
نرسد فسونگری خرد به تپیدن دل زنده ای
زکنشت فلسفیان درآ به حریم سوز وگداز من
یا آنجا که :
هر که عشق مصطفی سامان اوست
بحر و بر گوشه ی دامان اوست
به گمان من برای ما و جامعه ای که امروزه در آن زیست
می کنیم اصلی ترین نیاز و
اولویت ؛ عامل بودن و التفات وعنایت ویژه به سنت وسیره ی پیامبر وتجربه نبوی ایشان است . شاید برای کسانی ارائه وشنیدن
چنین نظر و تفکری در وهله ی
اول عجیب و بسی جای شگفتی وحیرت باشد چه آن که شور بختانه هنوز تعبیر «سنت وسیره نبوی وتجربه نبوی پیامبر(ص) » آن
چنان برای ما مبهم و راز آلوده
بوده و هست که باید برای مدت های مدید وطولانی نسبت به ابهام زدایی و راز گشایی از آن مشارکتی همگانی انجام داد که به گمان من همین راز آلودگی و ابهام سیره وسنت وتجربه نبوی یکی از دلایل
خسران های عظیمی است که در حوزه
های اندیشه ای و فکری و سیاسی و اقتصادی و دینی وعقیدتی و… متوجه و
مبتلابه جوامع اسلامی و احزاب و حرکات و متفکران و اندیشه های اسلامی شده است .
شاید مبالغه واغراق نباشد آنجایی که علامه محمد اقبال (رض)
می فرماید:« به عقیده ی من پیامبر اسلام (ص) هنوز زنده
است و مردم این دوره و زمان می توانند هم
چون صحابه ی مکرم زمان ایشان از وی الهام بگیرند » در سطح جوامع و احزاب و حرکات اسلامی و در میان روشنفکران و محققان
و پژوهشگران و توده مردم ما
تجربه وحیانی و نبوی ؛شخصیت ؛ سیره وسنت نبوی(ص) هنوز که هنوز است و آنچنان که عقیده ی مسلمانی یک مسلمان ِمومنِ معتقد و
متعهد حکم می کند واضح و آشکار
و شایع و رایج نیست و شاید اصلاً هم وجود نداشته باشد!!!
اگر ما مسلمانان بتوانیم در جهان معاصر و برای بشر
امروز اثبات کنیم که نیاز به
پیامبر در عصری که مدرن نام گرفته بیش از هر زمان و دوران دیگری احساس می شود بالاخص برای جوامعی نظیر جامعه های
اسلامی ما که اغلب جزء کشورهای جهان
سوم و عقب افتاده وتوسعه نیافته دنیا به شمار می آید؛ جوامعی که میان یک امر سنتی و یک امر مدرن مانده و معلق و سرگردان هستیم یعنی نه کاملاً از سنت های خود فاصله و گسست گرفته ایم و نه
تماماً و به طور کلی مدرن و
پیشرفته شده ایم. بنابراین به پندار من با توجه به چنین فضایی مشوش و سر گردان و مه آلوده ما نیاز و احتیاج مبرم به
پیامبری و رسالت پیامبر رحمت و آزادی
و آزاد اندیشی و تجربه وحیانی ونبوی و سنت و سیره ایشان و شرح و بسط این مقوله ی مهم و حیاتی و تفسیرات و تأویلات جدیدی از آن داریم .
پیامبری که به فرموده علامه اقبال (رض) اگر چه خاتم
النبین است لیکن در واقع ذات
پیام و سیره و سنتش هرگز خاتمیت نیافته و همچنان ادامه دارد و همچون دوران صدر اسلام دوران ساز و مطرح می تواند باشد
. در فضای مشوش امروز شخصیت
و سیره و سنت پیامبر (ص) برای احزاب و حرکات و جوامع و متفکران و روشنفکران اسلامی به مثابه یک مسیر تازه و یک مسیر سبز می تواند به عنوان راهکار و راه حلی مهم و اساسی جلوه کند و
آنها را در طی طریق وسلوک به سوی
وادی ایمن رهنمون گرداند. برای انسانی که نه کاملاً از معنویت قدسی و فطری خود به دور افتاده و برای انسانی که نه تماماً مدرن گشته محمد(ص) پیام آوریست که می توان منش و بینش و متد
او را روشی یافت که به ما درس و
تعلیم چگونگی تنظیم روابط انسانی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و دینی و سیطره بر صور مدرن را می آموزاند. در این دنیای مشوش که به قول مُلای روم آدمی از دیو و دد ملول است و یا به قول یکی
از شعرای ایرانی معاصر (فریدون
مشیری) که می گوید :
قرن ماروزگار مرگ انسانیت است
سینه دنیا زخوبی ها تهی است
صحبت از آزادگی ،پاکی ،مروت ابلهی است!
قرن ما قرن موسی چمبه هاست
صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست
و در این زمانه ی پُرهیاهو و جنجال که بنیاد گرایی و
الحاد هر دو به مثابه
تفکراتی که هر دو تصویر و دورنمایی ستیزه جویانه از تجربه وسنت وسیره و شخصیت پیامبر بزرگوار اسلام (ص) ارائه می دهند
رجعت و باز گشت به ذات دین و
تجربه نبوی و سنت عملی پیامبر(ص) که سر منشاء و سر چشمه ای وحیانی دارد می تواند معیاری والا و متعالی باشد که در آن پذیرش نظام های ناعادلانه اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ، دینی و انسانی و
سنتهای ارتجاعی و الحاد دیگر
محلی از اعراب نمی یابند .
از یک سو نگرانی ها هنگامی خود را نشان می دهند که
مشاهده می کنیم حوزه های فکری و
مجامع علمی و فرهنگی و روشنفکری ما کمتر یا اصلاً از مقوله ای بنام شخصیت و سیره و سنت نبوی سخنی نمی رانند و نمی
گویند و سنت نبوی و قرآن که لازم
و ملزوم همدیگرند عملاً به کناره رفته و در حاشیه محصور مانده و فلسفه های یونانی ، اسلامی ،ایرانی و غربی و تُرهات این و آن معیار برای مسلمانی ما شده و هر دم پرده ای ظلمانی از
جهالت و حجابی بر پرتوهای
مشعشع حقایق اسلامی افکنده می شود. اما از دیگر سو در مظلومیت پیامبر (ص) همین بس که حتی مجامع و محافل سنتی ما هم
که ادعای حفظ و سعی در نگهداشتن
نام و یاد پیامبر (ص) و پیشوایان و بزرگان دین را داشته اند و همواره کوشیده اند که با برگزاری و برپایی مجالس خطبه
و وعظ و ارشاد این مهم را زنده
و پویا و جاری نگه دارند عملاً از رسول مکرم اسلام یادی نمی کنند یا اگر هم یادی باشد در حاشیه و فرع مجلس است و یا شخصیت و منش و بینش و حیات ایشان همچون یک ماده مخدر فوق العاده قوی
عرضه و نشان داده شده که حتی
اگر یکی از قویترین و بانشاط ترین جوانان هم در مجالس مولودی و مبعث و … پیامبر (ص) بنشینند اگر چه نهایت درجه سعی
و جهد خود را مبذول بدارند که
خواب آنها را فرا نگیرد نخواهند توانست و در همان مجلس ممکن است به خواب بروند و… گویا اینکه حیات مبارک و شخصیت
والا و تجربه نبوی و متعالی
پیامبر(ص) یک ماده مخدر فوق العاده قوی است که تخدیر می کند. راستی آیا اینگونه است ؟؟!
راستی آیا شخصیت و سیره و سنت و تجربه نبوی و وحیانی
این بزرگ مرد تاریخ عمر بشر اینگونه است ؟؟!
راستی آیا یک عمر دعوت ، تبلیغ ، اصلاحگری ، جهاد و
مبارزه اینگونه است ؟؟!
یا اینکه دیگر بار هم وقایع و حوادث تاریخ را عوض کرده
اند و در گزارش تاریخ پیامبر
هم چون دیگر گزارشات وتقریرات تاریخ هم خیانت کرده اند؟؟!!
به هر روی وخلاصه در چنین فضایی مه آلوده و مشوش سیره
و سنت و تجربه نبوی پیامبر (ص) می تواند نماینگر مسیری
جدید و سبز برای طی طریق و سلوک ما در این
جهان پر فتنه و آشوب باشد و گزاره های جلیله ی « و ما
ارسلناک الا مبشرا و نذیرا »
و ما ارسلناک رحمه
للعالمین » آنگاه دلالت معنایی و حقیقی خود را نشان خواهند داد که ما توانسته باشیم بر اساس ملاکها و معیارهای جهان مدارانه در دنیای یک
دست شده و جهانی امروز برای
بشر معاصر اصول موضوعه و در خور توجه ای را کشف و استخراج کرده و جهان آرمانی ای «مدینه فاضله» را که پیامبر به سوی
آن فرا می خواند را برای معاصرین
خود ترسیم و تجسیم و تبیین کنیم .
پس ای مسلمانان جهان! برادران و خواهران ایمانی!! از
هر صنف و طیف و دسته و گروهی
که هستید بیایید که هر یک به سهم خود گوشه ای و روزنی از این اقیانوس بیکران رحمت ومهربانی را به جهانیان بشناسانیم تا همه بشریت بدانند که محمد(ص) یگانه پیام آور راستین آزادی و
آزادگی و آزاداندیشی و آزادی خواهی
و رحمت وعطوفت ومهربانی ونوع دوستی برای جهانیان است .
به منزل کوش مانند مه نو
درین نیلی فضا هر دم فزون شو
مقام خویش اگر خواهی درین دیر
به حق دل بند و راه مصطفی رو
گشودم پرده از روی تقدیر
مشو نومید و راه مصطفی گیر
اگر باور نداری به آنچه گفتم
زدین بگریزو مرگ کافری میر