جهان اسلاممطالب جدید

جهان اسلام در دوران جدید و آنچه باعث بیداری مسلمانان شد

جهان اسلام در دوران جدید و آنچه باعث بیداری مسلمانان شد

نویسنده :سید حسین نصر   / مترجم :مرتضی اسعدی

جهان اسلام امروزه از اقیانوس اطلس تا اقیانوس آرام، از جنوب هند و قلب افریقا تا سیبری وآلبانی و بوسنی گسترده است، و علاوه بر این، در سایر قسمتهای اروپا و امریکا و هنچنین مناطق مرکزی و جنوب افریقا نیز شمار قابل توجهی از مسلمین حضور دارند. امروزه بالغ بر یک میلیارد مسلمان در درون دارالاسلام و یا به صورت اقلیت در کشورهای دیگر زندگی می   کنند. دین اسلام هنوز زنده و نیرومند است ولی تمدنی که این دین پدید آورده بوده قرنها از جهات متعدد مورد هجوم و حمله قرار داشته و امروزه تا حدود زیادی پژمورده شده و طراوت و پویایی خود را از دست داده است. در نتیجۀ این حملات و هجومها که هم عینی و مادی بوده و هم به صورت سرازیر شدن آرا و اندیشه های بیگانه، بخش اعظم آن تمدن از بین رفته است، اگرچه هنوز عناصر تشکیل دهندۀ آن باقی است. معماری و شهرسازی و علوم و فلسفه و ادبیات این تمدن در اثر استیلای تمدن جدید غرب یا از بین رفته و یا استحاله یافته است؛ اما هنوز کاملا” فرو نمرده و نشانه هایی از حیات از خود بروز می دهد.

ساختار اجتماعی جهان اسلام و به ویژه نهادهای سیاسی و اقتصادی آن، نیز در طول چند قرن گذشته با فشارهای شدیدی مواجه بوده است. در نتیجه، تنشها و نابسامانیهایی در اجتماع سیاسی و ساختار اجتماعی جهان اسلام پدید آمده که به اوضاع و احوال کنونی انجامیده است، اوضاع و احوالی که در آن دین اسلام همچنان قوت و رسوخ خود را در میان مسلمین حفظ کرده ولی تمدن و نظم اجتماعیِ پدیدآمده توسط این دین ضعیف شده و با معارضه هایی مواجه گردیده که از حیث وسعت و قوت در سراسر طول تاریخ اسلام از آغاز ظهور آن، بی سابقه بوده است.

برای درک کامل اوضاع اسلام و جامعه و تمدن اسلامی در دنیای متجدّد لازم است که به سرچشمه های شکل گیری این معارضه جوییهای تمدن جدید غرب با آن و نخستین واکنشهای جهان اسلام به آن معارضه ها عنایت شود.نخستین چالش جهان غرب با جهان اسلام در عصر اکتشاف و در دورانی آغاز شد که در تاریخ اروپا به«رنسانس» مشهور است، یعنی در قرون شانزدهم و هفدهم میلادی. از اوان آن دوران، پرتغالی ها، اسپانیاییها، و هلندیها و سپس انگلیسیها و بالاخره فرانسویان در صدد دست اندازی به سرزمینهای اسلامی بر آمده بودند. راههای دریایی اقیانوس هند که برای جهان اسلام اهمیت اقتصادی بسیار زیادی داشت کما بیش تحت سلطه و سیادت قدرتهای دریایی اروپایی در آمده بود و این قدرتها به تدریج نفوذ به داخل قلمرو یا سرزمینهای اصلی جهان اسلام را آغاز کردند.

در خلال این دوران بخشهایی از جنوب شرقی آسیا که هنوز هم بخش مهمی از دارالاسلام را تشکیل می دهد، مثل قسمتهایی از افریقا و هند به استعمار قدرتهای اروپایی درآمد، و در همین حال، با قدرت یافتن روزافزون روسیه به عنوان یک ملت، مسلمانان مناطق شمالی جهان اسلام، همچون نواحی شمال دریای خزر و آسیای مرکزی به تدریج با فشار فزایندۀ یک قدرت جدید اروپایی مواجه می شدند. امپراتوری عثمانی و ایران و شمال افریقا تا مدتی از این دست اندازیها مصون بودند، اما با فرا رسیدن قرن هجدهم میلادی حتی قلب جهان اسلام نیز در معرض تهدید تجاوزات غرب قرار گرفت، اگر چه در آن ایام عملا” به استعمار غرب درنیامد و بخش اعظم آن هرگز آماج استعمار مستقیم و بلاوسطه واقع نشد.

حادثه ای که باعث آگاهی جهان اسلام از خطر و معارضۀ قریب الوقوع غرب شد اشغال مصر توسط ناپلئون در سال ۱۷۹۸میلادی بود. این حادثه از حیث آگاهی جهان اسلام نسبت به غرب و تغییر تلقی جهان اسلام از آن، نوعی سر فصل و سرآغاز دگرگونی در جهان اسلام بود. شگفت انگیز است که در حدود سه قرنی که غرب از نظر نظامی و اقتصادی پیوسته در حال قویتر شدن بود، و در حالی که رنسانس و انقلاب علمی و سایر تحولات مهم در غرب رخ می داد، قلب جهان اسلام کمابیش نسبت به همۀ این رویدادها بی اعتنا و بی تفاوت بود و نسبت به آنچه در اروپا رخ می داد توجهی نشان نمی داد. در این دوران هیئتهای نمایندگی دیپلماتیک معدودی از امپراتوری عثمانی یا ایران و مراکش به اروپا اعزام شدند و گزارشهایی در بارۀ این قاره فراهم آوردند، اما بدنۀ اصلی جهان اسلام حتی آن گاه که گوشه و کنارش توسط قدرتهای استعماری و با دست اندازیهای آنان تکه تکه و جدا می شد، همچنان نسبت به غرب بی توجه بود.

ولی بعد از اشغال مصر توسط ناپلئون مسلمین به تدریج از مصیبت عظیمی که داشت بر جهان اسلام نازل می شد آگاه شدند. پس از این حادثه سلطۀ انگلیس نیز بر هند کامل شد و از دست رفتن نیروی عثمانیها و نیز ایرانیان در اثر یک سلسله جنگها و منازعات مهم همچون جنگ کریمه و جنگهای میان روسیۀ تزاری و ایران، باعث گردید که بسیاری از سرزمینهایی که تا آن زمان متعلق به جهان اسلام بود به دست غرب بیفتد.

فرو ریختن قدرت جهان اسلام باعث تکاپوی بیشتر دنیای اسلام برای خویشتن یابی و بسیاری دیگر از انواع عکس العملهاشد. از نقطه نظر اسلامی، توفیقی که مسلمین در طول تاریخشان در جهان داشته بودند نشانه و نتیجۀ حقیقت اسلام و نیز تبعیت مسلمین از این حقیقت بود، همچنان که خداوند خود در قرآن فرموده بود«ان یَنصُرکُمُ اللّهُ فلا غالِبَ لکّم» نتیجتا” به نظر بسیاری از متفکران مسلمان چنین رسید که علی القاعده بایستتی اشتباه خطیری در حوادث تاریخی و در خود جهان اسلام رخ داده بوده باشد، اشتباهی که صرفا” گذرا و محضا” این جهانی نبوده بلکه بواقع «بُعدی کیهانی» داشته است.

—————————————

منبع: جوان مسلمان و دنیای متجدد /  نویسنده :سید حسین نصر   / مترجم :مرتضی اسعدی

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا