دعوت و داعی

قواعد دهگانه در پرتو آیات ۳۰ – ۳۶ سوره فصلت

قواعد دهگانه در پرتو آیات ۳۰    ۳۶ سوره فصلت

دکتر محمود ویسی

———————————————————————————————–

۳۰.  إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ .

۳۱.  نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ .

۳۲.  نُزُلًا مِّنْ غَفُورٍ رَّحِیمٍ .

۳۳.  وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ .

۳۴.  وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلَا السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ .

۳۵.  وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ .

۳۶.  وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ .

———————————————————————————————–

قاعده اوّل : إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ . « کسانی که می گویند : پروردگار ما تنها خداست .»

**********

قاعده دوّم : ثُمَّ اسْتَقَامُوا . « سپس بر این گفته ی خود پا بر جا و ماندگار می مانند . »

**********

قاعده سوّم : تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ  نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ نُزُلًا مِّنْ غَفُورٍ رَّحِیمٍ . « فرشتگان به پیش ایشان می آیند و بدانان مژده می دهند که نترسید و غمگین نباشید و شما را بشارت باد به بهشتی که توسط پیغمبران به شما مؤمنان وعده داده می شد . »

*********

قاعده چهارم : وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ . « گفتار چه کسی بهتر از گفتار کسی است که مردمان را به سوی خدا می خواند . »

**********

قاعده پنجم : وَعَمِلَ صَالِحًا . « و کارهای شایسته می کند .»

**********

قاعده ششم : وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ. « و اعلام می دارد که من از زمره ی مسلمانان هستم . »

**********

قاعده هفتم : وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلَا السَّیِّئَهُ  . « نیکی و بدی یکسان نیست . »

**********

قاعده هشتم : إدْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ  . « هرگز بدی  را با بدی ، و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی ، بلکه بدی و زشتی دیگران را با نیکوترین روش و بهترین شیوه پاسخ بده . نتیجه ی این کار ، آن خواهد شد که کسی که میان تو واو دشمنانگی بوده است ، به ناگاه همچون دوست صمیمی گردد . »

**********

قاعده نهم : وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ . « به این خوی و خلق عظیم رسانده نمی شود مگر کسانی که دارای صبر و استقامت باشند ، و بدان نائل گردانده نمی شوند مگر کسانی که بهره ی بزرگی از ایمان و تقوا و اخلاق ستوده داشته باشند . »  

**********

قاعده دهم : وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ  . « هرگاه وسوسه ای از شیطان در این مسیر متوجه تو گردید ، به هوش باش و در مقابل آن مقاومت کن و خود را به خداوند بسپار و به سایه ی لطف او پناه بر که او بس شنوا و آگاه است و تو را می پاید و محافظت می نماید . »

———————————————————————————————–

قاعده اوّل : اعلان توحید است چون با صیغه ی قول آغاز شده است و صیغه ی  ( قالوا ) و ( قل ) و … دال تصریح واعلان است و اصل در دین و دعوت علنی بودن است ، و سرّی بودن استثنا و تابع شرایط و ظروف خاص است . اعلان تدین به شکلی که زیبا و جذاب باشد ضروری است ، طوری که جامعه را متحول ساخته و تحت تأثیر قرار دهد . اگر سایرین به پیشرفت های مادی و دنیایی خود می بالند . می نازند ، داعی به دینداری عقلایی خود افتخار می کند و می داند که عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است ، و عزت وجلب نصرت خداوند را در این می بیند ، که داعیانی کار آمد که دارای ، وحدت هدف ، دقت در برنامه ریزی و اخلاص در عمل باشند ، پرورش دهد .

 

قاعده دوّم : استقامت بر قول ربنا الله است . ( ثم استقاموا ) یعنی التزام به آنچه که به آن اقرار کرده ایم و وفادار ماندن بر آنچه که اعلان تموده ایم ، اعلانی که خداوند و ملائکه و مؤمنان بر آن شهادت می دهند . اساس استقامت بر محبت و معرفت خداوند بنا شده است و استقامت بر صراط مستقیم از لحاظ عقلی و قلبی ، عقیدتی و سلوکی ، ظاهری و باطنی و در حالت خوف و رجاء نشانه ی صداقت انسان در طی مسیر است .

 

قاعده سوّم : بشارت دادن و دوری از مأیوس ساختن و متنفر کردن در قالب ارائه ی چهره ای زیبا از دین که بتواند ، بندگان خداوند را نزد خداوند محبوب گرداند و خداوند جمیل را در نظر بندگان آن چنان که شایسته ی وی است معرفی کند . همچنین خداوند به کسانی که اهل استقامت بر طریق عبودیت هستند ، وعده ی بهشت و ولایت ربانی و نجات از غضب و عذاب داده است .

بشارت بزرگترین پیامی است که انسان در حیاتش می شنود و رفیع ترین منازل « دعوت الی الله » می باشد . اساس تحقق بشارت ، خوف و انذار است ، لذا تبشیر و انذار دو حقیقت متلازم و همراهند . داعی باید بشارت به خیر دنیا و آخرت را جوهر خطاب خود قرار دهد و از انذار برای مقابله با سستی و تنبلی بهره گیرد . ئر حدیثی از امام بخاری ( رح ) آمده است که : وقتی خداوند مخلوقات را آفرید بر بالای عرش نوشت ، رحمت من بر غضبم سبقت دارد . پس خداوند ما مکلف نموده که در دعوت ، خطاب رحمت ( و حاوی از لطف و مهربانی خود ) را بر خطاب غضب سبقت و برتری داده و انذار را خادم بشارت گردانیم .

 

قاعده چهارم : دعوت به سوی خداوند ، نه به سوی احزاب و گروه ها .  یعنی اینکه ما با تنظیم دعوت می کنیم نه به سوی تنظیم " لا ندعو إلی التنظیم بل ندعوا بالتنظیم " دعوت باید " إلی الله " باشد ؛ یعنی اساس کار باید متدین کردن آحاد جامعه باشد و اصولا از حزب و تحزب به عنوان وسیله ای جهت نشر و تبلیغ دین بهره گرفت . پس اشکالی ندارد که انسان کارهای دعوی خود را با یک سازمان و تنظیمات دعوتی هماهنگ کند ، مادامی که اصول اعتقادی سلیمی داشته  و منهج دعوی آن بر اساس قرآن و سنّت تنظیم و تدوین شده باشد . بنابراین تنظیم در خدمت خدا و دین وی است و هدف از آن اصلاح جامعه و جلب رضایت خداست ، در غیر این صورت تنظیم بتی است که باید شکسته شود .

 

قاعده پنجم : عمل صالح اساس " دعوت إلی الله " بوده و مهمترین عمل صالح نماز است . علت عطف عمل صالح بر " قول احسن " این است که ، بنیاد هر قول احسنی بر عمل صالح  استوار است و انسان تا اهل عمل صالح نباشد ، نمی تواند مصلح گردد .

 

قاعده ششم : اعلان انتساب به کل مسلمانان و حرص بر وحدت صفوف " قال إننی من المسلمین " . پرهیز از تحزب بگونه ای که ما را دچار تعصب حزبی کند ، زیرا تعصب مرض است و التزام وتعهد صحت  .

 

قاعده هفتم : « وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلَا السَّیِّئَهُ » هرگز نیکی و بدی یکسان نیست . این یکی از مبادی ثابت قرآن است ، بر این اساس خیر وشر ، حق و باطل و معروف و منکر هیچ وقت با هم برابر نیستند . همانطور که کلام خبیث و طیب مساوی نیست ، " دعوت إلی الله به طریق أحسن " با " دعوت إلی الله به طریق أخشن " یکی نیست . در میزان خداوند کسانی که مردم را به الله نزدیک می کنند و ایشان را با جمال و جلال وی آشنا می سازند ، با کسانی که مردم را از راه خدا باز داشته و صد راه وی می شوند و مردم را به دین بدبین می کنند ، مساوی نیستند .

 

قاعده هشتم : هرگز بدی  را با بدی ، و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی ، بلکه بدی و زشتی دیگران را با نیکوترین روش و بهترین شیوه پاسخ بده . نتیجه ی این کار ، آن خواهد شد که کسی که میان تو واو دشمنانگی بوده است ، به ناگاه همچون دوست صمیمی گردد . دفع شر به وسیله ی خیر که تفسیر قاعده ی پیشین است . رابطه ی میان این دو قاعده رابطه ی بین تطبیق جزئی و مبدأ کلی است ، یا رابطه ی میان مطلق و مقید . پس دوری از تشنج و غضب واجب است .

 

قاعده نهم : صبر و التزام بر منهج قرآنی و تحمل ناهنجاری های اخلاقی آحاد جامعه . همانطور که یکی از اساتید بزرگوار می فرمایند : " الدعوه إلی الله فنٌ و الصَّبر علیها جهادٌ "  .

 

قاعده دهم : هرگاه وسوسه ای از شیطان در این مسیر متوجه تو گردید ، به هوش باش و در مقابل آن مقاومت کن و خود را به خداوند بسپار و به سایه ی لطف او پناه بر که او بس شنوا و آگاه است و تو را می پاید و محافظت می نماید . دوری از شیطان ، شیطانی که می کوشد تا ما را دچار انحراف و فساد نمکاید و مردم همه در تیر رس او هستند . لذا شیطان شناسی علمی است که باید تحصیل شود ، چون مؤمن کسی است که پیوسته از شر سئوال می کند که مبادا به آن دچار گردد : « إن لاشّیطان لَکُم عَدوّ فاتَّخِذوهُ عَدوّاً » فاطر / ۶  ( بی گمان اهریمن دشمن شماست ، پس شما هم او را دشمن بدانید و از مکر و کید او یک لحظه غافل نمانید و از وسوسه های او پیروی نکنید ، او پیروان خود را فرا می خواند تا از ساکنان آتش سوزان جهنم شوند . )

برای دفع شر دشمن ، باید دشمن را شناخت . آسانترین چیزی را که شیطان در دلها می کارد ، این است که انسان را به امور " حسن " مشغول و از امور " أحسن " باز می دارد . چنانکه امام ابن تیمیه ( رح ) می فرماید : عاقل کسی نیست که خیر را از شر تشخیص دهد ، بلکه عاقل کسی است که از میان دو خیر ، بهترین را برگزیند .

باشد که ما در پرتو عمل به قواعد قرآنی فوق در مسیر تکوین شخصیت ایمانی و دعوی خود موفق تر و جدی تر از گذشته قدم برداریم .

——————————————————————————–

منبع :  ذکری

نمایش بیشتر

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا