عقیدهمطالب جدید

معنا و مفهوم رب نزد مشرکین عرب

معنا و مفهوم رب نزد مشرکین عرب

نویسنده: ابوالاعلی مودودی / مترجم: سامان یوسفی نژاد

 

اکنون نوبت به آن می­رسد که در مورد مشرکین عرب سخن گوییم، قومی که خدای متعال، خاتم انبیاء (ع) را در میانشان به پیامبری مبعوث فرمود وجزو نخستین مخاطبان قرآن کریم بودند.درباره آنان در اینجا سوالات گوناگونی ذهن یک انسان طالبِ حقیقت را به خود مشغول می­دارد، سوالاتی از قبیل:

گمراهی مشرکان در باب الوهیت و ربوبیت خداوند از چه نوعی بود؟

آیا مشرکان خداوند را اله و رب جهانیان نمی­دانستند؟

آیا خداوند پیامبر اکرم(ص) را به سوی مشرکان فرستاد تا بذرایمان به وجود (مبارک) خود را در قلوبشان بکارد؟

آیا مشرکان به الوهیت و ربوبیت خدای (عزوجل) اعتقاد نداشتند تا این خود علتی شود برای اینکه خداوند قرآن را نازل فرماید و مشرکان را نسبت به الوهیت و ربوبیت خود قانع نماید؟

آیا مشرکان از عبادت خداوند و خضوع در برابر او خودداری می­ورزیدند؟

آیا مشرکان، خداوند را شنونده دعاها و برآورده کننده حاجات خویش نمی­دانستند؟

آیا مشرکان واقعاً اینگونه می­پنداشتند که لات، عزّی، مناهات، هُبَل و سایر معبودهایشان خالق واقعی این جهان و مالک و رازق  وتدبیرکننده آن هستند؟

آیا مشرکان معبودهایشان را مصدر قانون ومنبع هدایت و ارشاد خود در امور دینی و اخلاقی می­دانستند؟

 

با رجوع به قؤآن کریم برای یافتن پاسخ سوالهای فوق، در می­یابیم که پاسخ قرآن به تمامی این سوالات منفی است و کاملاً برایمان آشکار می­شود که مشرکان عرب نه تنها قائل به وجود خداوند بودند، بلکه حتی اعتقاد داشتند خدای متعال خالق آنان و معبودهایشان است، به الوهیت و ربوبیتش اذعان کامل داشتند و او را نیز مالک و پروردگار بلندمرتبه جهانیان می­دانستند. به این ترتیب زمانی که به آنان ضرر و زیانی می­رسید یا یانکه دچار مصیبت­های گوناگون می­شدند، تنها کسی را که دعا می­کردند و به سویش تضرّع و زاری سرمی­دادند، خدای بزرگ بود و هرگز از عبادت و خضوع در برابرش خودداری نمی­کردند. مشرکان عمچنین اعتقاد نداشتند که معبودهایشان، آنان و تمام این کائنات را آفریده­اند یا اینکه عهده­دار رزقشان هستند و در امور اخلاقی و دینی، مرشد و هدایت کننده آنان می­باشند، بلکه این امور را فقط مختص خدای متعال می­دانستند، آیات زیر گواه صحت مطالب فوق هستند:

قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِیهَا إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ * سَیَقُولُونَ لِلَّـهِ  قُلْ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ * قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ * سَیَقُولُونَ لِلَّـهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ * قُلْ مَن بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیْهِ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ * سَیَقُولُونَ لِلَّـهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ *بَلْ أَتَیْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ     (مؤمنون: ۹۰-۸۴)

بگو: زمین و کسانی که در زمین هستند از آن کیستند اگر دانا و فرزانه­اید؟!(براساس ندای فطرت و بداهت عقل) خواهند گفت: (همه کائنات و از جمله زمین و ساکنان آن) از آنِ خدایند. بگو پس چرا نمی­اندیشید و یادآوری نمی­گردید ( که تنها مالک کائنات، شایسته پرستش است و بس؟) بگو: چه کسی صاحب آسمانهای هفتگانه و صاحب عرش عظیم است؟ (ملک کائنات و فرمانروایی بر آنها از آن کیست؟) خواهند گفت: از آن خداست.

بگو: پس چرا پرهیزگاری پیش نمی­گیرید ( و خویشتن را از فرجام شرک و کفر و عصیان نسبت به یزدان، صاحب و فرمانده جهان هب دور نمی­دارید؟!) بگو: چه کسی فرماندهی بزرگ همه چیز را در دست دارد ( و ملک فراخ و حکومت مطلقه بر موجودات، از آن اوست؟) و او کسی است که پناه می­دهد (هرکه را که بخواهد) و کسی را (نمی­توان) از (عذاب) او پناه داد، اگر فهمیده و آگاهید؟!

خواهند گفت: از آن خدا است. بگو: پس چگونه گول (هوی و هوس و وسوسه شیاطین را ) می­خورید و (از حق کناره­گیری می­کنید؟انگار) جادو و جنبل می­شوید؟ (چنین نیست که ایشان می­انگارند و قرآن را افسانه­سرائیها و دروغگوهایی پیشینیان قلمداد می­کنند) بلکه برای ایشان حق را آورده­ایم (که قرآن است و قانون آئینی است که وسیله سعادت دنیا و آخرت همگان است) و آنان قطعاً دروغگویند ( در اینکه قرآن را اساطیر و اکاذیب گذشتگان می­گویند).

هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا کُنتُمْ فِی الْفُلْکِ وَجَرَیْنَ بِهِم بِرِیحٍ طَیِّبَهٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن کُلِّ مَکَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّـهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنجَیْتَنَا مِنْ هَـذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ * فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ      (یونس: ۲۳-۲۲)

او است که شما را در خشکی و دریا راه می­برد ( و امکان سیر و حرکت در قاره­ها و آبها را برای شما میسر می­کند) چه بسا هنگامی که در کشتی­ها قرار می­گیرید و کشتی­ها با باد موافق سرنشینان را (آرام آرام به سوی مقصد) حرکت می­دهند و سرنشینان بدان شادمان می­گردند، به ناگاه باد سختی وزیدن  می­گیرد و از هر سو موج به سویشان می­دود و می­پندارند که (توسط مرگ از هر سو) احطافه شده­اند ( و راه گریزی نیست. در این وقت) خدا را به فریاد می­خوانند و طاعت و عبادت و فرمانبرداری و دین را تنها از آن و می­دانند(چرا که همه کس و همه چیز را بسی ضعیف تر و ناتوانتر از آن می­بینید که کاری از دست آنان برآید و از این ورطه رستگارشان نماید. بدین هنگام عهد می­کنند که) اگر ما را از این حال برهانی، از زمره سپاسگذاران خواهیم بود( و دیگر به کسی و چیزی جز تو روی نمی­آوریم و هرگز این و آن ار به فریاد نمی­خوانیم و نمی­پرستیم) اما هنگامی که خدا آنان را نجات می­دهد، ناگهان به ناحق در زمین شروع به ظلم و فساد می­کنند ( و عهد و پیمان را فراموش می­کنند).

وَإِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلَّا إِیَّاهُ  فَلَمَّا نَجَّاکُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَکَانَ الْإِنسَانُ کَفُورًا    (اسراء:۶۷)

هنگامی که ناراحتیها در دریاها به شما می­رسد ( و گرفتار طوفانها و امواج سهمگین می­شوید و کشتی خویش را همچون پرکاهی در پهنه آبها می­بینید وحشت می­کنید و)و جز خدا همه­کسانی از نظرتان ناپدید می­گردند که ایشان را به فریاد می­خوانید. اما زمانی که خدا شما را (از غرق شدن) نجات داد و به خشکی رسانید (از یکتاپرستی) روی می­گردانید ( و انسانهای ناتوان و بتان بی­جان را انباز یزدان جهان می­سازید) و اصولاً انسان، بسیار ناسپاس است.

قرآن همچنین عقایدی را که مشرکان درباره معبودهای خویش داشتند، از زبان خودشان اینگونه نقل می­کند:

وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّـهِ زُلْفَى    (زمر:۳)

کسانی که جز خدا، سرپرستان و یاوران دیگری را بر­می­گیرند ( و بِدانان ترب و توسل می­جویند، می­گویند:) ما آنان را پرستش نمی­کنیم، مگر بدان خاطر که ما را به خداوند نزدیک کنند.

وَیَقُولُونَ هَـؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ    (یونس:۱۸)

و می­گویند: اینها میانجی­های ما نزد خدایند ( و در آخرت رستگارمان می­نمایند!)

همانگونه که گفتیم مشرکان هیچ یک از معبودهای خود را عهده­دار امور هدایت و راهنمایی خویش گمان نمی­دانستند، زیرا هنگامی که خداوند سبحان به پیامبر(ص) دستور داد که به مشرکان بگوید: (قُل هَل مِن شُرَکَائِکُم مَن یَهدی إلیَ الحَقِّ)[۱]، این سوال پیامبر همه مشرکان را در سکوت محض فرود برد و حتی یک نفر از آنان نیز پاسخ مثبتی به این پرسش نداد و نگفت که: بله! لات، عزی، منات و سایر معبودهایمان ما را در عقیده و عمل به راه راست هدایت می­کنند و اصول عدالت؛ صلح و آرامش را در زندگی دنیوی به ما می­آموزند و ما از منبع سرشار علم آنها معرفت حقایق اساسی جهان هستی را دریافت می­کنیم. در این هنگام بود که خداوند به پیامبرش دستور داد بگوید:

قُلِ اللَّـهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ أَفَمَن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لَّا یَهِدِّی إِلَّا أَن یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ

(یونس: ۳۵)

بگو: خدا راه حق را می­نمایند. آیا آن کس که راه راست را نشان می­دهد سزاوارتر است که پیروی شود(انسان به فرمان او رود) یا کسی که راهی نمی­نماید و بلکه باید خودش راهنمائی گردد(و راه برده شود)؟ شما را چه می­شود (که چراغ عقل از کفتان بِدر می­رود؟ به دنبال چه چیز می­روید؟) این چه حکمی است که می­­کنید؟

بعد از بررسی آیات فوق مطلبی نمی­ماند جز اینکه پاسخ این سوال را پیدا کنیم که : مشرکانا عرب به طور مشخص در باب ربوبیت خداوند دچار چه نوع گمراهی و انحرافی بودند که خدای متعال برای بازگرداندن آنان به راه حق و صواب، پیامبر خود را به سوی ایشان فرستاد و نیز باری بیورن آوردنشان از ظلمات جاهلیت به سوی نور هدایت، کتاب خود را بر رسول اکرم(ص) نازل فرمود؟

با تأمل در آیات قرآن برای یافتن پاسخ این سوال، به خوبی متوجه می­شویم که مشرکان عرب همانند امت­های گمراه گذشته دچار همان دو نوع گمراهی و انحراف در عقیده و عمل بودند؛ زیرا از یک سو معبودها و اربابان مختلفی را در باب الوهیت و ربوبیت بر جهان مافوق طبیعت، شریک خداوند قرار می­دادند و معتقد بودند که فرشتگان، انسانهای مقدس و اجرام آسمانی، همگی به نوعی در نظام اسباب و مسبّبات دخیلند و قدرت دخل و تصرف در امور را دارند و به همین خاصر در دعا، استغاثه، ادای اعمال و مناسِک عبادی، نه فقط به خدای متعال بلکه به معبودهای ساختگی و جعلی خود نیز مراجعه می­کردند و از دیگر سو اصلاً تصور نمی­کردند که این فقط خدای سبحان است که در باب ربوبیت و معنای دینی و سیاسی آن، ربّ می­باشد، به همین علت پیشوایان دینی، رؤسا و بزرگان قبیله را اربابان خود می­انگاشتند و قوانین زندگی خود را از آنان می­گرفتند. قرآن کریم بر هر دو نوع گمراهی مشرکان شهادت می­دهد، همچنانکه در آیات زیر این موضوع را به خوبی مشاهده می­کنید:

الف) آیات دالّ بر گمراهی نوع اول مشرکان عرب

وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّـهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ * یَدْعُو مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا یَضُرُّهُ وَمَا لَا یَنفَعُهُ ذَلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ*  َدْعُو لَمَن ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِن نَّفْعِهِ  لَبِئْسَ الْمَوْلَى وَلَبِئْسَ الْعَشِیرُ     (حجّ: ۱۳-۱۱)

بعضی از مردم هم، خدا را در حاشیه و کناره می­پرستیدند ( و دارای عقیده سستی هستند. ایمانشان برپایه مصالحشان استوار است و لذا) اگر خیر و خوبی بِدیشان برسد، به سبب آن شاد و آسوده خاطر و (بر دین) استوار و ماندگار می­شوند و اگر بلا و مصیبتی بِدیشان برسد(به سوی کفر بر­می­گردند و )عقب گرد می کنند. بدین ترتیب، هم (آرامش ایمان به قضا و قدر و مدد و یاری خداوند را در ) دنیا و هم (نعمت و سعادت) آخرت را از دست می­دهند و مسلماً این زیان روشن و آشکاری است ( که انسان هم دنیا و هم آخرتش بر باد فنا رود).

آنان جز خدا چیزهایی را به فریاد می­خوانند و می­پرستند که نه زیانی می­توانند بِدیشان برسانند و نه سودی. این سرگشتگی و گمراهی بسیار دوری(از حق و حقیقت) است.

کسانی را به فریاد می­خوانند و می­پرستند که زیانشان بیش از سودشان می­باشد. چه یاوران و سروران بدی و چه همدمان و دوستان بدی هستند!

وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَـؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّـهَ بِمَا لَا یَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ[۲] سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ     (یونس: ۱۸)

اینان غیرازخدا، چیزهایی را می­پرستیدند که نه بِدیشان  زیان می­رسانند و نه سودی عایدشان می­سازند و می­گویند: اینها میانجی­های ما نزد خدایند ( و در آخرت رستگارمان می­نمایند!) بگو: آیا خدا را از وجود چیزهایی (به نام بتان و انبازهای یزدان) با خبر می­سازید که خداوند در آسمانها و زمین سراغی از آنه اندارد؟ (مگر شما بت­ها را نماینده خدا نمی­دانید؟ آیا ممکن است خدا اگر نماینده­ای می­داشت از بودن آن بی­خبر می­گشت، ولی شما باخبر از آن می­شدید؟!) خداوندمنزه(از هرگونه انبازی) و فراتر از آن چیزهایی است که مشرکان انبازشان می­دانند.

قُلْ أَئِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا  ذَلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ     (فصلت: ۹)

بگو: آیا به آن کسی که زمین را در دو روز آفریده است، کفر می­ورزید و برای او همگونها و انبازهایی قرار می­دهید؟ او (علاوه بر اینکه آفریدگار زمین است) آفریدگار جهانیان نیز می­باشد.

قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا یَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَاللَّـهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ     (مائده:۷۶)

بگو: آیا جز خدا کسی و چیزی را می­پرستید که مالک هیچ سود و زیانی برای شما نیست؟ و خدا شنوای (اقوال و) آگاه ( از اعمال شما) است.

وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَهً مِّنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُو إِلَیْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّـهِ أَندَادًا[۳] لِّیُضِلَّ عَن سَبِیلِهِ    (زمر:۸)

هنگامی که گزندی متوجه انسان می­گردد، پروردگار خود را به فریاد می­خواند و تضرع کنان رو به درگاه او می­آورد. سپس هنگامی که نعمت بزرگی از جانب خود بِدو داد ( و شقاوت او را به سعادت و ناخوشی وی را به خوشی تبدیل کرد) خدا را که قبلاً به فریاد می­خواند، فراموش می­کند (و گزند را از یاد می­برد و ترک دعا می­گوید) و خدا گونه­هایی را برای خدا می­سازد تا ( هم خود را و هم مردمان را بدان) از راه به در برد و گمراه کند.

وَمَا بِکُم مِّن نِّعْمَهٍ فَمِنَ اللَّـهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْأَرُونَ * ثُمَّ إِذَا کَشَفَ الضُّرَّ عَنکُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِّنکُم بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ لِیَکْفُرُوا بِمَا آتَیْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ * وَیَجْعَلُونَ لِمَا لَا یَعْلَمُونَ نَصِیبًا[۴] مِّمَّا رَزَقْنَاهُمْ  تَاللَّـهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کُنتُمْ تَفْتَرُونَ     (نحل:۵۶-۵۳)

آنچه از نعمت­ها دارید، همه از سوی خدا است ( و باید تنه امُنعِ» را سپاس گفت و پرستید) و گذشته از آن، هنگامی که زیانی ( همچون درد و بیماری و مصائب و بلایا) به شما رسید(برای زدودن ناراحتی­ها و گشودن گره مشکلات تنها دست دعا به سوی خدا بر­میدارید و ) او را با ناله و زاری به فریاد می­خوانید. (پس چرا در وقت عادی جز او را می­پرستید و انبازها را به کمک می­طلبید؟) سپس هنگامی که خدا زیان را از شما دور کرد ( و جلو تندباد حوادث و طوفان بلا را گرفت) گروهی از شما (انبازهایی) شریک پروردگار خود می­کنند! ( و ا زنو دچا رغفلت و غرور و بت­پرستی و شرور می­شوند!).

بگذار نعمت­هایی را که بِدیشان داده­ایم، ناسپاسی کنند و(رفع مشکلات و دفع مضرات را نادیده گیرند. ای کافران! چند روزی از این متاع دنیا) بهره­مند شوید( و لذت ببرید، عاقبت کفر و سرانجام کارتان را ) خواهید دانست.

(کافران) برای بت­هایی که چیزی نمی­دانند (زیرا که جمادند) بهره­ای (از حیوانات و ارزاق خود) که ما بِدیشان داده­ایم، قرار می­دهند (و بدین وسیله بدانها تقرب می­جویند) به خدا سوگند! ( در دادگاه قیامت) از این دروغ و بهتان­ها بازپرسی خواهید شد( وسزای کردارتان داده می­شود).

ب) آیات دالّ بر گمراهی نوع دوم مشرکان عرب

وَکَذَلِکَ زَیَّنَ لِکَثِیرٍ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَکَاؤُهُمْ لِیُرْدُوهُمْ وَلِیَلْبِسُوا عَلَیْهِمْ دِینَهُمْ    (انعام: ۱۳۷)

و همانگونه، شرکائی که برای خداوند قائل بودند، کشتن فرزندانشان را در نظر بسیاری از مشرکان زیبا جلوه داده بودند( و دسته­ای فرزندانشان را قربانی بتان می­کردند و دسته­ای دخترانشان را زنده به گور می­کردند) تا سارنجام آنان را هلاک گردانند و آئین ایشان را برآنان مشتبه کنند.

بسیار واضح و روشن است که منظور خداوند از واژه (شرکاء)، معبودها و بتهای ساخته دست بشر نیست، بلکه مراد از آن، رهبرانی هستند که کشتن فرزندان را در نزد اعراب، زیبا و قابل تقدیر جلوه داده بودند و به این ترتیب چنین بدعت زشت و شنیعی را در دین ابراهیم و اسماعیل(ع) وارد کرده بودند.

مشرکان در حقیقت زعما و رهبران خود را هرگز با این اعتقاد که آنان در نظام اسباب و مسببات این کائنات عظیم، قدرت دخل و تصرف دارند، شریک خداوند قرار نمی­دادند، زیرا مشرکان هیچ وقت رهبران خود را دعا یا عبادت نمی­کردند، بلکه در واقع شرک آنان از این جهت بود که تسلیم محض قواعد و قوانینی بودند که رهبران به میل خود در امور مدنی، اجتماعی، اخلاقی و دینی برای پیروانشان وضع می­کردند.

أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّینِ مَا لَمْ یَأْذَن بِهِ اللَّـهُ    (شوری: ۲۱)

شاید آنان انبازها و معبودهایی دارند که برای ایشان دینی را پدید آورده­اند که خدا بِدان اجازه نداده است؟ ( و از آن بی خبر است؟).

معانی واژه دین و همچنین میزان گستردگی مفهوم آن را در جای خود در این کتاب ذکر خواهیم کرد و در آنجا آیه فوق را شرح خواهیم داد.

اما نکته­ای که از این آیه به وضوح استنباط می­شود این است که: آنچه را زعما و وؤسا به عنوان حدود و قوانین برای پیروان خود وضع می­کردند ( و در حقیقت نیز به مثابه دینی بود که خداوند هرگز اجازه اطاعت از آن را نداده بود) و همچنین اعتقادی که اعراب در مورد وجوب پیروی و اطاعت از آن دستورات و قوانین داشتند، دقیقاً عین شریک قائل شدن برای خداوند در باب الوهیت و ربوبیت مختص به او و نشانه ایمان کامل مشرکان به درستی چنین اعتقادی بود.

 

—————————-

منبع : کتاب اصطلاحات چهارگانه در قرآن / نویسنده: ابوالاعلی مودودی / مترجم: سامان یوسفی نژاد

[۱] –  بگو: آیا از این انبازان(خیالی) شما کسی هست که به سوی حق راه نماید؟ ( و راه راستین را بنماید). (یونس:۳۵)

[۲] – یعنی شما ای مشرکان! (آیا) می­پندارید که معبودهایتان دارای آنچنان تاثیرو نفوذی بر من هستند که شفاعتشان را می­پذیرم و به این دلیل آنها را  می­پرستید و برایشان نذر و قربانی می­کنید؟! اما من خود احدی را در آسمانها و زمین سرالغ ندارم که دارای چنان قدرت و نیرویی باشد( که بتواند بر رأی من تاثیر بگذارد) و یا اینکه به حدی او را دوست داشته باشم که حبش مرا مجبور به قبول شفاعت وی گرداند. آیا شما شفیعانی می­شناسید که من نمی­شناسم؟!

[۳] – عبارت (جعل الله أنداداً) به این معناست که انسان (بعد از اینکه خداوند ضرر و زیان را از او دور کرد) از خداوند اعراض می­کند و می­گوید: فلان شیخ مقدس ضرر و زیان را از من دور کرد و این نعمتی کهبه من داده شده است به فضل آن ولی مقرب است.

[۴] – یعنی مشرکان به نیت افرادی که یه هیچ وجه برایشان ثابت نشده بود آنان ضرر و زیان را دور ساخته و سختی ها را به آسانی تبدیل کرده­اند، صدقه می­دادند؛ نذرهای خود را فقط برای آنان ادا می­کردند، همواره شکرگزارشان بودن و عجیب تر ازآن ، از رزق­هایی که ما به آنان داده بودیم در این راه اتفاق و هزینه می­کردند!

 

مقالات مرتبط:

مقدمه بر اهمیت اصطلاحات چهارگانه اله، رب، دین و عبادت

تصور و مفهوم اله نزد مردمان عصرهای گذشته

تحقیق لغوی واژه الأله

استدلال قرآن دال بر الوهیت مطلق خداوند

معنا و مفهوم رب ، تحقیق لغوی واژه رب

استعمال کلمه رب در قرآن کریم و پنج معنای اساسی رب

تصورات امت های دیگر در مورد مفهوم رب قوم نوح، صالح، ابراهیم، لوط، شعیب

مفهوم واژه رب پیش اقوام فرعون و یهود و نصارا

معنا و مفهوم رب نزد مشرکین عرب

حقیقت مفهوم رب در قرآن

نمایش بیشتر

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا